بى ارزشى حكومت از نظر على (ع )

على (عليه السلام ) با سپاهيان اسلام براى سركوبى پيمان شكنان به سوى بصره حركت مى كردند. در نزديكى بصره به محل ذى قار رسيدند. در آنجا براى رفع خستگى و آماده سازى سپاه توقف نمودند.
عبدالله بن عباس مى گويد:
من در آنجا به حضور اميرالمؤمنين على رسيدم ، ديدم (رئيس مسلمانان ، فرمانده كل قوا) خود كفش خويش را وصله مى زند.
حضرت روى به من كرد و فرمود:
ابن عباس ! اين كفش چه قدر مى ارزد؟ قيمت آن چقدر است ؟
گفتم : ارزشى ندارد.
فرمود: سوگند به خدا! همين كفش بى ارزش از رياست و حكومت بر شما براى من محبوبتر است . مگر اين كه بتوانم با اين حكومت و رياست حق را زنده كنم و باطل را براندازم .(64)
آرى ! ارزش يك حكومت ، بسته به آن است كه در سايه اش حق زنده و باطل نابود گردد و گرنه چه ارزشى دارد؟

پاورقی

64-بحار: ج 32، ص 76؛ داستانهاى بحارالاءنوار، ج 3، ص 50.