فصل اول: همراه با برادر

فصل اول: همراه با برادر

1: پرورده دامان رسول

قال على (عليه السلام):
و قد علمتم موضعى من رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) بالقرابة القريبة و المنزلة الخصيصة، وضعنى فى حجره و أنا ولد يضمنى الى صدره ، و يكنفنى الى فراشه، و يمسنى جسده، و يشمنى عرفه، و كان يمضغ الشيى ء ثم يلقمنيه، و ما وجد لى كذبة فى قول و لا خطلة فى فعل.
نهج البلاغه: الخطب: 192
حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد:
... شما خود در پيوند با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) هم بدليل خويشاوندى و هم به سبب موقعيت ويژه من، جايگاه مرا مى شناسيد. او مرا از روزگارى كه نوزادى بودم در دامن خود مى نشاند و بر سينه مى چسبانيد، در بستر خويش مى خوابانيد و بدنش را به بدنم مى ساييد و از عطر دلپذيرش بهره مندم مى ساخت، لقمه را مى جويد و در دهانم مى گذاشت و هرگز در گفتارم دروغى نشنيد و در رفتارم لغزش و سبكسرى نديد.

2: محرم راز

قال على (عليه السلام):
كانت لى من رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) منزلة لم يكن لاحد من الخلائق انى كنت آتيه كل سحر فاسلم عليه.
مسند احمد 1: 85-77
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
موقعيتى كه من در محضر پيامبر خدا داشتم براى هيچ كس ديگر نبود. من هر روز سحر محضر ايشان مى رفتم.

3: گنجينه وحى

قال على (عليه السلام):
كنت اذا سألت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) أعطانى و اذا سكت ابتدأنى.
المصنف 6: 368 ح 32061
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
هرگاه از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) سؤ ال مى كردم، خواسته ام را پاسخ مى داد و اگر من سكوت مى كردم او خود پيشگام مى شد و از دانش خود بهره مندم مى ساخت.

4: آشناى قرآن

قال على (عليه السلام):
و الله ما نزلت اية الا و قد علمت فيما نزلت و أين نزلت، ان ربى وهب لى قلبا عقولا و لسانا سؤ لا.
انساب الاشراف 2: 98 ح 27
حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
بخدا سوگند آيه اى از قرآن كريم نازل نشده است مگر اينكه من مى دانم در چه موضوعى و در كجا نازل شده است، زيرا پروردگارم به من دلى انديشمند - ژرف انديش - و زبانى پرسشگر عنايت كرده است.

5: در ركاب نور

عن بريدة الاسلمى قال:
كنا اذا سافرنا مع النبى (صلى الله عليه و آله و سلم) كان على (عليه السلام) صاحب متاع يضمه اليه فاذا نزلنا يتعاهد متاعه فان رأى شيا يرمه رمة، و ان كانت نعل خصفها.
بحار الانوار 37: 303
بريده اسلمى گويد:
هر گاه كه با پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به سفر مى رفتيم، على (عليه السلام) مسؤول توشه و بار پيامبر بود، آنها را از خودش جدا نمى كرد، و هنگامى كه در جايى منزل مى كرديم توشه و اثاث پيامبر را وارسى نموده و اگر نياز به ترميم و اصلاح داشت اصلاح مى كرد و اگر كفش و نعلين پيامبر نياز به تعمير و دوخت داشت آن را انجام مى داد.

6: پاسدار پيامبر

قال موسى بن سلمة: سئلت جعفر بن عبد الله بن الحسين عن اسطوان على بن أبى طالب فقال:
ان هذه المحرس، كان على بن أبى طالب (عليه السلام) يجلس فى صفحتها التى تلى القبر مما يلى باب رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) يحرس النبى (صلى الله عليه و آله و سلم).
وفأ الوفأ 2: 448
موسى بن سلمه مى گويد: از جعفر بن عبدالله در مورد يكى از ستون هاى مسجد النبى (صلى الله عليه و آله و سلم) كه منسوب به حضرت على (عليه السلام) است پرسيدم، در پاسخ گفت:
اين همان ستون محرس است كه حضرت على بر پاى آن از جانب قبر كه در منزل پيامبر بوده، مى نشست و از پيامبر پاسدارى مى نمود.

7: راستگو و امانتدار

عن أبى كهمس قال:
قلت لابى عبدالله (عليه السلام): عبدالله بن أبى يعفور يقرءك السلام!
قال: عليك و (عليه السلام) اذا أتيت عبدالله فاقرءة السلام و قل له:
ان جعفر بن محمد يقول لك:
انظر ما بلغ به على (عليه السلام) عند رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) فالزمه فان عليا (عليه السلام) انما بلغ ما بلغ به عند رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) بصدق الحديث و أدأ الامانة.
الكافى 2: 104 ح 5
ابى كهمس گويد:
به حضرت صادق (عليه السلام) عرض كردم: عبدالله بن ابى يعفور بر شما درود فرستاد.
حضرت فرمود:
بر تو و بر او درود باد، وقتى پيش او رفتى سلام مرا به او برسان و بگو: جعفر بن محمد مى گفت:
نيك بنگر هر آن ويژگى كه باعث شد تا على (عليه السلام) به آن مقام بلند نزد پيامبر خدا برسد. خود را ملازم آن خصلت نما. و يقين بدان هر مقامى كه على نزد پيامبر يافت تنها و تنها به خاطر راستگويى و امانتدارى بود.

8: سرباز فداكار

عن الصادق (عليه السلام):
... و الله ما أكل على بن أبى طالب (عليه السلام) من الدنيا حراما قط حتى مضى لسبيله و ما عرض له أمران كلاهما لله رضا الا أخذ بأشدهما عليه فى بدنه - دينه - و ما نزلت برسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) نازلة قط الا دعاه ثقة به و ما أطاق أحد عمل رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) من هذه الامة غيره و ان كان ليعمل عمل رجل كان وجهه بين الجنة و النار يرجو ثواب هذه و يخاف عقاب هذه.
الارشاد: 255
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:
به خدا سوگند على بن ابى طالب (عليه السلام) تا روزى كه از اين دنيا رفت مال حرامى نخورد و هيچگاه بر سر دو راهى - كه هر دو راه مورد خشنودى خدا باشد - قرار نگرفت مگر اينكه پر زحمت ترين آنها را برگزيد و هر حادثه مهمى كه براى پيامبر خدا پيش مى آمد - به دليل اعتمادى كه به على داشت - از او كمك مى گرفت. و در ميان اين امت هيچ كس نتوانست همانند على (عليه السلام): راه پيامبر را - بى كم و كاست - طى كند و با اين همه تلاش و كوشش همواره چنان بيمناكان كار مى كرد، چشمى به بهشت و چشم ديگر بر آتش داشت، از سويى اميدوار پاداش بهشت و از سوى ديگر هراسناك از كيفر آتش بود.