فصل دوم: در صحنه سياست

فصل دوم: در صحنه سياست

9: سازش ناپذيرى

قال على (عليه السلام):
و لعمرى ما على من قتال من خالف الحق و خابط الغى من ادهان و لا ايهان.
نهج البلاغه، الخطب: 24
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
بجان خودم سوگند، در نبرد با كسى كه مخالفت حق كند و راه گمراهى پيش ‍ گيرد، نه مداهنه مى كنم نه سستى.

10: پشتيبان حق

و قال (عليه السلام):
... لم يكن لأحد فى مهمز و لا لقائل فى مغمز، الذليل عندى عزيز حتى اخذ الحق له، و القوى عندى ضعيف حتى اخذ الحق منه. رضينا عن الله قضأه و سلمنا لله أمره.
نهج البلاغه الخطب: 37
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
در تمامى زندگى من، نقطه سياهى نيست تا عيب جويان و اشاره كنندگان با چشم و ابرو اشاره كنند و سخنى گويند. خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را بستانم و نيرومند نزد من ناتوان است تا حق ديگران را از او بازگيرم. ما با تمام وجود به قضاى الهى خشنود و در برابر فرمانش تسليم هستيم.

11: سياست علوى

و قال (عليه السلام):
اما و الله ان كنت لفى ساقتها حتى تولت بحذافيرها، ما ضعفت و لا جبنت و ان مسيرى هذا لمثلها، فلا نقبن الباطل حتى يخرج الحق من جنبه. مالى و لقريش؟ و الله لقد قاتلتهم كافرين و لأقاتلنهم مفتونين و انى لصاحبهم بالأمس كما أنا صاحبهم اليوم.
نهج البلاغه، الخطب: 33
حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) فرمود:
به خدا سوگند، من همواره در زمره پيشتازان اين حركت بودم تا روزى كه جبهه دشمن تار و مار شد و جاهليت از صحنه بيرون رفت، بى آنكه كم ترين ضعف يا ترسى داشته باشم و امروز نيز در همان راستا قدم بر مى دارم و تصميم دارم باطل را بشكافم تا حق از پهلوى آن بيرون آيد.
مرا با قريش چه كار؟ كه ديروز در موضع كفر بودند و با آنان جنگيدم و امروز نيز كه گرفتار فتنه و انحراف شده اند به پيكارشان خواهم خاست. من همانگونه كه ديروز با آنان برخورد كردم امروز نيز همانم.

12: گناه سازش ناپذيرى

قالت فاطمة (عليه السلام):
... ما الذى نقموا من أبى الحسين؟!
نقموا - و الله - منه شدة و طأته و نكال وقعته و نكير سيفه - و قلة مبالاته لحتفه - و تبحره فى كتاب الله و تنمره فى ذات الله.
دلائل الامامة: 125، الاحتجاج 1: 147
حضرت زهرا (سلام الله عليها) فرمود:
اينان - كارگردانان سقيفه - چه عيبى از ابوالحسن گرفتند؟! كه او را براى رهبرى جامعه اسلامى صالح نديدند! - بخدا سوگند عيب او را بر خورد سخت - و بدون مسامحه و سهل انگارى در برابر حق - و مرگبار بودن رويارويى با او و شمشير بران و بى اعتنايى به مرگ و آگاهى گسترده نسبت به كتاب خدا و گردن فرازى در راه خدا دانسته اند.

13: راه پيروزى

و قال (عليه السلام):
- لما عوتب على التسوية فى العطأ -
أتأمرونى أن أطلب النصر بالجور فيمن وليت عليه؟! و الله ما أطور به ما سمر سمير و ما أم نجم فى السمأ نجما، لو كان المال لى لسويت بينهم فكيف و انما المال مال الله.
نهج البلاغه، الخطب: 124
آنگاه كه حضرت امير (عليه السلام) بدليل رعايت مساوات در تقسيم بيت المال مورد عتاب قرار گرفت فرمود:
آيا به من امر مى كنيد و اصرار مى ورزيد تا پيروزى را به بهاى ستم بر كسانى كه مسؤوليت سرپرستى آنها بر دوشم نهاده شده است بدست آوردم؟!
به خدا سوگند كه تا روزگار در گردش است و ستارگان آسمان در پى هم حركت مى كنند، چنين كار ناروايى نخواهم كرد. اگر اين مال ثروت شخصى من بود در تقسيم آن مساوات را رعايت مى كردم، چه رسد به اينكه مال، مال الله است.

14: جنگاور بى باك

قال (عليه السلام):
... و من العجب بعثهم الى أن أبرز للطعان و أن أصبر للجلاد، هبلتهم الهبول! لقد كنت و ما اهدد بالحرب و لا ارهب بالضرب و انى لعبى يقين من ربى و فى غير شبهة من دينى.
نهج البلاغه، الخطب، 22
حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) فرمود:
... و از شگفتيهاى زمانه اين است كه - شاميان - به من پيام داده اند كه خود را براى مقابله با سر نيزه ها آماده كنم و براى ضربه هاى شمشير شكيبا باشم، مادران گريان بسوگشان بنشينند! تا كنون كسى مرا با دعوت به جنگ تهديد نكرده است و از زخمهاى نيزه و شمشير هراسى نداشته ام، چرا كه بر يقين به پروردگارم تكيه دادم و دينم را زنگار شبهه نيالوده است.

15: شيوه نبرد

... و عرفوا قتلاه - فتلى على (عليه السلام) فى ليلة الهرير - بضرباته التى كانت على و تيرة واحدة،
ان ضرب طولا قد و ان ضرب عرضا قط و كانت كأنها مكواة.
ارشاد القلوب: 248
و فى رواية:
كانت لعلى (عليه السلام): ضربتان: اذا تطاول قد و اذا تقاصر قط. قالوا: و كانت ضرباته أبكارا اذا اعتلى قد و اذا اعترض قط.
المناقب 2: 83
در صبحگاه ليلة الهرير (3) كشته شدگان به دست حضرت امير (عليه السلام) را از نحوه ضربت هاى حضرت باز مى شناختند، زيرا ضربت ها همه يكنواخت بود. اگر شمشير را از بالا فرود مى آورد دو نيم مى كرد و اگر از پهلو مى زد قطع مى كرد. و محل ضربه شمشير با آهن گداخته داغ شده بود.
و گفته اند:
همه ضربت هاى على (عليه السلام) همين دو نوع بوده وقتى از حريف بلندتر قرار مى گرفت از بالا مى زد و دو نيم مى كرد و هنگامى كه برابر بود از پهلو مى زد و قطع مى نمود و گفته اند: بر حريف خود بيش از يك ضربه نمى زد.

پاورقی

3- يكى از حمله هاى نبرد صفين كه حدود 24 ساعت درگيرى ادامه داشت، و شب آن واقعه: ليلة الهرير نام گرفته است.