كلمه 55:
متن حديث :
القناعة مال لا ينفد.159
ترجمه :
قناعت كه مساهله در اسباب معاش باشد مالى است كه فانى نميشود و گنجى است كه تمام نميشود و قناعت فضيليتى است كه همه فضائل بآن منوط بلكه راحت دنيا و آخرت بآن مربوط است.
سعدى گويد: كه ده آدمى از سفرهاى بخورند و دو سگ بر لاشهاى بسر نبرند حريص با جهانى گرسنه است و قانع بنانى سير.
حكما گفتهاند: كه درويشى بقناعت به از توانگرى ببضاعت.
كاسه چشم حريصان پرنشد | تا صدف قانع شد پر در نشد |
خبر مشهور است: عز من قنع وذل من طمع.160
و لقد اجاد الطغرائى:
فيم اقتحامك لج البحر تركبهملك القناعة لا يخشى عليه ولاترجوا البقآء بدار لاثبات لها | و انت يكفيك منها مصة الوشليحتاج فيه الى الأنصار و الخولفهل سمعت بظل غير منتقل161 |
سعدى (گويد):
قناعت توانگر كند مرد راكسى سيرت آدمى گوش كردمشو تابع نفس شهوت پرستچه سيراب خواهى شد از آب جوىمرو در پى هر چه دل خواهدتكند مرد را نفس اماره خوارو گر هر چه باشد، مرادش برىقناعت سرافرازد اى مرد هوش | خبر كن حريص جهانگرد راكه اول سگ نفس خاموش كردكه هر ساعتش قبله ديگر استچرا ريزى از بهر برف آبروىكه تمكين تن نورجان كاهدتاگر هوشمندى عزيزش مدارز دوران بسى نامرادى برىسر پر طمع بر نيايد ز دوش |
قال (عليه السلام) الصبر مطية لا تكبو و القناعة سيف لا ينبو.162
يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: كه صبر مركوبىاست كه بر روى در نميافتد و قناعت شمشيرى است كه كند نميشود.
پاورقی
159) نهج البلاغه ص 1113 حكمت 54.
160) جمله اول در شرح غررالحكم 4/474 و جمله دوم با كمى تفاوت در 5/451 مىباشد.
161)يعنى بجهت چه ميافكنى خود را در لجه دريا و مىنشينى بر آن و حال آنكه كفايت ميكند تو را از آن مكيدن آب اندكى همانا سلطنت قناعت خوف و ترسى نيست براى آن و احتياج ندارد بانصار و نگاهدارنده، آيا اميد دارى باقى ماندن دردار دنيا را كه ابداً ثبات و دوامى ندارد و مثل سايه ميماند پس آيا شنيده كه سايه ثابت بماند و از جاى خود منتقل نشود.
162) كنزالفوائد ص 58.