مقدمه

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين بارى الخلائق اجمعين والصلوة على من ارسل رحمة للعالمين و بعث لتتميم مكارم اخلاق المومنين و على اهل بيته الطاهرين الطيبين .
و بعد، چنين گويد اين فقير بى بضاعت عباس بن محمد رضا القمى ختم الله لهما بالحسنى و السعادة : كه شكى نيست كه بهترين جواهرات كه آدمى آنرا در خزانه دل پنهان و در گوش خود آن را معلق و آويزان نمايد كلمه جامعه و حكم بالغه و در رباهره و جواهر فاخره كه از معدن بلاغت و مشرع فصاحت اكبر آيات الهى و باب مدينه علم جناب رسالت پناهى سيدنا و مولانا الاءمام اميرالمؤ منين عليه من التسليمات و التحيات عددا لا يتناهى اءخذ و التقاط شده باشد لاءن كلامة عليه السلام الكلام الذى عليه مسحة من العلم الاءلهى و فيه عبقة من الكلام النبوى صلى الله عليه و اله (1)
و من در چند سال قبل بيشتر كلمات قصار آنحضرت را كه در باب آخر نهج البلاغه است جمع كردم بترتيب حروف تهجى و مختصر شرحى باندازه بضاعت خود بر آن نوشتم تا در اين ايام كه بفيض زيارت يكى از دوستان قديمى خود نائل شدم بخاطرم رسيد كه صد كلمه از آن كلمات شريفه انتخاب كنم و آنرا هديه آنجناب نمايم .
فقد روى عن النبى صلى الله عليه و آله ما اهدى المسلم لا خيه هدية افضل من كلمة حكمة تزيده هدى او ترده عن ردى (2)
لاجرم اين صد كلمه را جمع نمودم و به فارسى مختصر شرحى بر آن نمودم و غالبا در ذيل كلمات يكى دو كلام از كلمات حكميه نافعه كه غالب آنها از خود آن حضرت است ذكر نمودم و هر جا بمناسبتى يكى دو سه شعر از اشعار عربيه يا فارسيه نگاشتم تا همه كس از آن انتفاع ببرد اميد كه فيضش ‍ عام و ذخيره اين مجرم كثيرالآثام گردد.(3)
فخذها فانها حكمة بالغة و ماة كلمة جامعة و ما توفيقى الا بالله عليه توكلت و اليه انيب .
قال صلوات الله عليه

پاورقی

1- اين جمله از مرحوم سيد رضى در مقدمه نهج البلاغه است .
2- سفينة البحار 2/700 به نقل از منية المريد شهيد ثانى ترجمه : از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه مسلمان هيچ هديه اى به برادر مسلمانش هديه نكرده است كه بهتر باشد از سخن حكيمانه اى كه به هدايت او بيفزايد و يا از هلاكت نگاهش دارد.
3- مخفى نماناد كه من در ذيل اين كلمات شريفه غالبا چند شعرى كه مشتمل بود بر همان كلمه از حكمت و موعظه ايراد كردم زيرا كه طباع به حفظ اشعار بيشتر رغبت دارد. و در حديث است كه قيس ‍ بن عاصم منقرى با جماعتى از بنى تميم خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله رسيدند و از آن حضرت موعظه نافعه خواستند آن حضرت ايشان را به كلمات جامعه خود موعظه فرمود قيس عرضه داشت كه اگر اين موعظه به نظم آورده مى شد ما افتخار مى كرديم بر هر كه نزديك ما مى شد از عرب و هم آن را حفظ مى كرديم و ذخيره مى نموديم . آن جناب فرستاد حسان بن ثابت شاعر را حاضر كنند كه به نظم آورد آن را، صلصال بن دلهمس حاضر بود و به نظم آورد آن و از آن جناب اجازه انشاء آن خواست حضرت اذن فرمود: بگفت :
تخير خليطا من فعالك انما  قرين الفتى فى القبر ما كان يفعل (الابيات )
رجوع شود به ارشاد القلوب ديلمى صفحه 28 چاپ اسلاميه بقيه اشعار در آنجا مذكور است .