مکانهای احتجاج شده به واقعه غدیر

1. در ميدان جنگ جمل در بصره، اميرالمؤمنين عليه السلام به طلحه فرمود: تو را به خدا قسم مى دهم، آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدى كه مى فرمود: 'من كنت مولاه فعلى مولاه'. گفت: آرى. فرمود: پس چرا به جنگ من آمده اى؟ گفت: 'در خاطرم نبود و فراموش كرده بودم'! لازم به يادآورى است طلحه پس از اينكه غدير را به ياد آورد باز هم به جنگ ادامه داد تا كشته شد. [الغدير: ج 1 ص 186.]
پس از قتل عمر، شوراى شش نفره اى كه او تعيين كرده بود جمع شدند تا يكى را از بين خود انتخاب كنند و البته توطئه اى بود براى انتخاب عثمان كه از پيش تعيين شده بود. اميرالمؤمنين عليه السلام كه يكى از شش نفر بود به عنوان اتمام حجت بربقيه فرمود: 'شما را به خدا قسم مى دهم، آيا در بين شما غير از من كسى هست كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم او را به امر خدا منصوب كرده و فرموده باشد: 'من كنت مولاه فعلى مولاه...'؟ همه گفتند: نه، كسى جز تو صاحب اين فضيلت نيست.
1. پس از ماجرای فدک حضرت به مدينه بازگشتند و مطالبى بين حضرت با ابوبكر رد و بدل شد. آنگاه حضرت خطاب به عمويشان عباس فرمودند: '... اكنون كه روز غدير براى اينان قانع كننده نيست به حال خود واگذارشان. بگذار آنچه مى توانند ما را ضعيف نمايند كه خداوند مولاى ماست و او بهترين حكم كننده است'. [ بحارالانوار: ج 29 ص 62 -46. ]
وقتى نماينده ى ابوبكر- كه پس از غصب فدك به آنجا فرستاده بود- به دست اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام كشته شد، ابوبكر خالد را با لشكرى به منطقه فدک فرستاد. وقتى با اميرالمؤمنين عليه السلام رو به رو شدند حضرت با اشاره ى ذوالفقار، خالد را از اسب به زير انداخت و به او فرمود: '... آيا روز غدير براى تو قانع كننده نبود كه اكنون چنين تصميمى گرفته اى'؟! [بحارالانوار: ج 29 ص 62 -46.]
ابوبكر ادعا كرد كه در غدير، پيامبر على را صاحب اختيار ما قرارداد ولى خليفه ى ما قرار نداد. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اگر پيامبر صلى الله عليه و آله خودش به تو بگويد مى پذيرى؟ گفت: آرى. اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد قبا پيامبر صلى الله عليه و آله را نشان ابوبكر دادند، و حضرت به او فرمودند: على وصى و خليفه ى من است. [بحارالانوار: ج 41 ص 228.]
1. در غدير حارث فهرى معترضانه از خدا درخواست عذاب كرد. خداوند هم فوراً سنگى از آسمان فرستاد و او را جلوى چشم همه هلاك كرد، و اين ماجرا به عنوان اولين اتمام حجت مستقيم خداوند ثبت شد. [الغدير: ج 1 ص 193. بحارالانوار: ج 37 ص 136 و 162 و 167. عوالم: ج 3:15 ص 56 و 57 و 129 و 144. تفصيل اين ماجرا در قسمت سوّم از بخش دوّم كتاب حاضر گذشت.]
پرونده علمى غدير تا كنون دوران بى وقفه هزار و چهارصد ساله اى را پشت سر گذاشته كه طى آن امر پيامبر صلى الله عليه وآله بر پشتيبانى دائمى از غدير به اجرا در آمده است. واعظان بسيارى بر فراز منبرها، و علماى وارسته اى در مجالس بحث و مناظره، و مؤلفان زبردستى در كتابها، و ابرمردانى همچون سلمان و ابوذر و مقداد به عنوان شاهدان صدق غدير، و نيز خدمتگزارانى در آحاد جامعه، وظيفه حراست و دفاع از اين آرمان بزرگ اسلام را بر دوش كشيده اند.