سایر مباحث

آرى، اگر نذر براى خدا باشد و اهداى ثواب براى صلحا و مؤمنان، همانگونه كه در ميان شيعه رايج است، به چند جهت جايز مى‏ باشد:
به چند دليل بايد گفت خير: الف- طبق روايات اهل سنت، پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شبى مى ‏خواست وارد قبر و يا قبرستانى شود كه دستور داد چراغ روشن كردند1 . ب- سيره و روش مسلمين همواره بر اين بوده كه بر روى قبور بعضى از صحابه و صلحا چراغ و به اصطلاح قنديل روشن مى ‏كرده ‏اند: * قنديل بر روى قبر ابوايوب انصارى، در قرن چهارم2 . * قنديل بر روى قبر زبيربن عوام، در قرن چهارم3 . 1. الجامع الصحيح، ج 3، ص 372 2. تاريخ بغداد، ج 1، ص 154 3. المنتظم، ج 14، ص 383
آرى، از احمد بن حنبل رييس مذهب حنابله، و رملى شافعى و محب‏الدين طبرى و ابو الصيف يمانى- يكى از علماى بزرگ مكه و زرقانى مالكى و عزامى شافعى و ديگران نقل شده است، كه تفصيل آن به اين شرح است:
الف دليلى بر حرمت، جز روايت ابى الهياج نيست1. و نيز اين روايت از نظر سند مورد اشكال است؛ زيرا وكيع و حبيب ‏بن ابى ‏ثابت از راويان سند اين حديث هستند و هر دو از نظر اهل سنت مورد بحث مى ‏باشند. ب- در دلالت حديث نيز جاى بحث و گفتگو وجود دارد؛ چون «وَ لا قَبراً الّا سوّيته» به معناى تخريب بناى قبور نيست بلكه به معناى مسطح كردن آن در مقابل تسنيم؛ يعنى بلند كردن قبر و بالا آوردن؛ آن همانند كوهان شتر است. 1. صحيح مسلم، ج 3، ص 61.
آرى هيچ كراهتى هم ندارد، البته طبق ضوابط و شرايطى كه بعضى از علما بدان اشاره كرده‏ اند. صحيح تر نزد ما و كرخى و ديگران اين است كه جواز زيارت قبور براى مردان و زنان ثابت است و هيچ اشكالى در آن نيست. اما بنا بر غير مذهب- و مبناى- ما، باز هم قائل به استحباب هستيم چون اصحاب به طور مطلق فتوى به استحباب داده و ويژه مردها ندانسته ‏اند. بلكه بعضى قائل به وجوب آن شده‏ اند.» د- اين حديث (لَعَنَ اللَّهُ زائرات الْقُبُور) سه طريق دارد كه هر سه ضعيف است:
در پاسخ اين پرسش بايد به چند نكته بپردازيم: الف- افرادى كه در سند اين حديث آمده اند، يا ضعيف هستند و يا مجهول؛ مثلًا «عبدالوارث» نزد علماى رجال اهل سنت مردود است، چون قَدَرى مسلك بوده‏ است. و «ابوصالح» مردّد بين ضعاف و ثقات است و «عبداللّه بن عثمان» منكر الحديث و ابن بهمان، شناخته شده نيست. پس حديث از نظر سند مشكل دارد.
پاسخ اين پرسش را اينگونه مى‏ توان داد: الف- احاديثى داريم كه مى ‏گويد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و يا عايشه به زيارت قبور مى ‏رفتند؛ «إِنَّ فاطِمَةَ كانَتْ تَزُورُ قَبْرَ عَمِّها حَمْزَةَ كُلّ جُمُعَةٍ فَتُصَلّي وَتَبْكِي عِنْدَهُ1 » 1. سنن الكبرى، ج 4، ص 132؛ مصنف عبدالرزاق، ج 3، ص 572.
در پاسخ اين پرسش، از كتاب و سنّت مى ‏توان بهره جست و فعل صحابه نيز بر آن بوده: الف- قرآن كريم: وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ ...1 . «اگر به خود ستم كردند، سراغ تو مى ‏آيند و استغفار مى‏ كنند و تو اى محمد، براى آنان طلب مغفرت كنى ...». 1. سوره نساء، آیه 64.
اگر كسى بگويد: اى محمد، حاجت مرا روا كن و منظورش شفاعت و وساطت و دعا براى تعجيل و انجام كار باشد هيچ اشكالى به نظر نمى‏رسد. آيات زيادى داريم كه ظاهرش صدور فعل از بنده خداست؛ - ... وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ ... 1 . - وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمْ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ...2  . 1. سوره نساء، آیه 5. 2. سوره توبه، آیه 74.
بلى، از آن جمله: الف- ابن جريج اموى شيخ بخارى كه اهل سنت نسبت به ثقه بودنش اجماع دارند و همه صحاح سته از او حديث نقل مى‏كنند، شصت و يا هفتاد و بلكه نود زنِ متعه داشت. ذهبى مى‏ گويد: «هو أحد الأعلام الثقات .. و هو مجمع على ثقته مع كونه تزوّج نحواً من سبعين امرأة نكاح متعة كان يرى الرخصة في ذلك و كان فقيه أهل مكة في زمانه».