سایر مباحث

اصل نوافلِ شبهاى ماه رمضان بيست و يا سى ركعت است و تا اينجا ميان فريقين اختلافى نيست، آنچه مورد اختلاف است، جماعت خواندن آن است. طبق نقل بخارى از عمربن‏خطاب، ايشان مردم را وادار به جماعت كرد و نام آن را بدعت گذاشت: «فقال عمر: إنّي أرى لو جمعتُ هولاء عَلى قارى‏ءغ واحد، لكان أمثل، ثمّ عزم فجمعهم عَلى ابيّ‏بن كعب، ثمّ خرجت معه ليلة اخرى والناس يصلّون بصلاة قارئهم. فقال عمر: نعم البدعة هذه ... 1» 1. بخارى، ج 1، ص 342.
مسلماً هر بدعتى، ضلال و گمراهى است؛ «وَكُلُّ ضلالٍ في‏النار»، پس تقسيم بدعت به «حسن» و «غير حسن» را بسيارى از علماى اهل سنت مردود شمرده‏ اند؛ مانند شاطبى و ابن رجب حنبلى و غامدى از نويسندگان معاصر عربستان در كتاب «حقيقة البدعة و احكامها» مى ‏نويسد: «القول بحسن بعض البدع مناقض للأدلّة الشرعية الواردة في ذمّ عموم البدع.
به دلايلى كه در ذيل مى ‏آيد، جزو اذان نبوده است: الف- روايت صحيحى كه اهل سنت نقل مى ‏كنند، روايت محمد بن اسحاق است و در آن، «الصَّلاةُ خَيرٌ مِنَ النَّوم» وجود ندارد1. ب- سعيد بن مسيب با صراحت مى‏ گويد: «ادخلت هذه الكلمة في صلاة الفجر2». 1. نيل الأوطار، ج 2، ص 37. 2. نيل الأوطار، ج 2، ص 37.
طبق روايت صحيح از ابن عمر و ابو امامة بن سهل بن حنيف، اينان (حتى پس از اينكه اين جمله از اذان حذف گرديد) در اذان خود آن را مى ‏آوردند1. بيهقى هم روايتى از امام زين‏ العابدين (علیه السلام) نقل مى‏ كند كه ايشان اين جمله را در اذان مى ‏آورد و مى ‏فرمود: اذان اول اين است2! 1. المحلى، ج 3، ص 160 2. السنن الكبرى، ج 1، ص 624.
در توضيح رجعت بايد گفت: الف- مراد از «رجعت»، بازگشت جمعى از مؤمنان و جمعى از كفار به دنيا در دوران ظهور امام زمان (علیه السلام) است. اين امر محال نيست و ده ها بلكه صدها روايت بر آن وارد شده است، از اعتقاد به آن مشكلى پيش نمى‏آيد ولى بعضى از اهل سنت در ردّ و انكار آن، پافشارى مى ‏كنند. ب- رجعت در امت هاى پيشين، نمونه ‏هاى بسيار دارد: 1- رجعت هفتاد نفر از قوم موسى (علیه السلام).
به چهار دليل، زيارت امرى مشروع است: 1- سوره نساء، آیه 64 2-  روايات: از پيامبر نقل شده كه فرمودند: «هركس قبر مرا زيارت كند، شفاعتش بر من لازم مى گردد.» اين داراى 40 منبع از كتاب هاى اهل سنت است. 3- - عمل اصحاب: خليفه ى دوم اهل سنت بعد از فتوحات شام وقتى وارد مدينه شد اولين اقدامش اين بود كه به مسجد آمد و بر رسول خدا (ص) سلام فرستاد. 4-  عقل: عقل مى گويد تعظيم كسى كه خداوند او را بزرگ داشته است نيكوست. زيارت هم نوعى تعظيم است.
برخی با استناد به آيات 80، سوره نمل، 22، سوره فاطر، 20 و 21 سوره نحل و برخى روايات كه خواب و مرگ به هم تشبيه شده اند درخواست كردن از مردگان و ارتباط برقرار كردن با آنها را شرك مى دانند. سوره نمل، آیه 80: «انَّكَ لا تُسمِعُ المَوتى وَ لا تُسمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ اذا وَ لَّوا مُدبِرينَ» «همانا تو نتوانى كه مردگان را سخنى بشنوانى و يا كران را كه از گفتارت روى مى گردانند به حقيقت شنوا كنى»
وهابى ها مى گويند كه شيعيان شبيه بت پرستان هستند. زيرا هر دو عده اى را شافعان خود در پيشگاه خدا مى دانند. و هر دو مشركند. جواب: بت پرستان مى گفتند: لبيك لا شريك لك الا شريكاً هو لك تملكه و ما ملك1  لبيك لا شريك لك الا شريكٌ هو لك تملكه و ما ملك2  معنى قسمت خط كشى شده: شريكى براى تو نيست مگر شريكى كه تو مالك هر آنچه او دارد هستى. 1. بحار الانوار، ج 93/، ص 75- فقه القرآن، ج 1، ص 293 2. كافى، ج 4، ص 542- مستدرك الوسايل، ج 9، ص 195- بحار النوار، ج 3، ص 253
توضيح سؤال: مگر شيعيان بنده ي خدا نيستند؟ پس چرا اسم فرزندان خود را عبدالحسين و ... مي گذارند؟ پاسخ: در مورد نامگذاري مردمان به عبد الحسين و ... بايد گفت كه وهّابيّت به علت تفسير اشتباه كلمه عبادت حكم به حرمت چنين نامگذاري كرده اند. اما در واقع عبادت دو معني دارد: پرستش: كه جز براي خداوند صلاحيت ندارد. اطاعت: كه مقصود از عبد الحسين و عبد النبي و ... همين معني است. در قرآن كريم آمده است:
مفهوم عبادت: 1. در مفردات راغب ص 330. اتقرب الموارء ج 3 ص 461 و تفسير كشاف ج 1 ص 13. المنار ج 1 ص 56، عبادت چنین معنا شده است: خضوع، تذلل، طاعت، الطاعة مع الخضوع اشكال اين مفهوم بيان شده: اما هر خضوعى و طاعتى عبادت نيست. سوره بقره، آیه34: «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسْجُدُواْ لَادَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِيسَ أَبىَ وَ اسْتَكْبرَ وَ كانَ مِنَ الْكَافِرِينَ»