مجموعه مقالات

از آنچه كه گذشت، مشخص ميگردد علاوه بر مورخان كه به تناسب فن خويش (و البته به دليل اثرات و نتايجي كه بر پايه اين مطالعه بنا مي گردد)، به واقعه غدير نگاهي موشكافانه دارند، غدير از آن جهت كه حديثي قطعی و متواتر است و كار يك محدث، شناسائي احاديث معتبر و دقت بر روي مفاهيم آنهاست، مورد توجه محدثين است و داراي جايگاهي ويژه در كتب مختلف حديث مي باشد. از بعد نزول 2 آيه ويژه از قرآن كريم دربارة اين واقعه كه القاكننده مفهومي منحصر بفرد و داراي لحني كم نظير در ميان ساير آيات است، غدير منشأ بحثهای گوناگونی در كتب تفسيری مي باشد .
حدیث غدیر از نظر سند متواتر است و به بیش از سیصد طریق از صد و شصت صحابه پیامبر و هشتاد و شش نفر از تابعین روایت شده است. متن کامل حدیث غدیر به همراه خطبه­ ی پیامبر اعظم(صلّی­ الله علیه و آله) در غدیر خم به سند صحیح و معتبر در کتاب­ های شیعه آمده است و بخش­ هایی از آن به نقل از اسامة بن زیاد در منابع اهل سنت وجود دارد.
قال النبي الأكرم صلى الله عليه وآله: من كنت مولاه فهذا علي مولاه
حديث غدير بيش از آنكه در منابع روايى شيعه آمده باشد، در منابع روايى اهل سنّت نقل شده است. از اوايل عهد تدوين و كتابت، اين حديث مورد توجه محدثان قرار گرفت و با تفاوتهاى اندك در كتب اهل سنّت ثبت شد. چاپهاى متفاوت كتب حديث و گاه حذف و كاهش هايى در نقلها به هر دليلى، مى طلبد كه فرازهاى اين حديث شريف در چاپهاى جديد كتب حديث نمايانده شود. آنچه در اين مقال مى آيد، زحمتى است كه آقاى مهدى خسروى بر عهده گرفته و چند فراز از حديث غدير را درچاپهاى جديدكتب روايى و… قرن سوم و چهارم اهل سنّت نشان داده است.
در نظر هيچ خردمندى ترديد پذير نيست كه شرف و برترى هر چيزى بسته بفايده و نتيجه آن چيز است. بنا بر اين قاعده: در ميان موضوع‏هاى تاريخى نخستين امرى كه ميتواند متضمن مهمترين فوايد و نتايج باشد موضوعى است كه دين الهى بر آن پايه‏گذارى شده و كيش و آئينى بر اساس آن استوار گشته و قوائم و استوانه‏هاى مذهبى بر آن نصب و امّتى از آن بوجود آمده باشد و دولتهائى بر آن مبنى و اساس متشكل وصيت شهرت آن مداوم و ذكر آن جاودانى گرديده باشد.
گواهان غدیر نوشته ای که در پیش روی دارید فهرستی است از کتبی که واقعه شورانگیز و سرنوشت ساز غدیر را ثبت کرده و به شرح آن، همت گماشته اند. این فهرست، با تلاش و همت والای برادر فاضل، جناب آقای ابوالحسن علوی تنظیم و برای چاپ، دراختیار مجله گذاشته شده است .
مى رسيم به آخرين اشكال كه به نظر ما اساسى ترين اشكال است و بقيه اشكالات پس از اين و براى توجيه اين اشكال مطرح شده است. اين اشكال داراى روح و باطنى سياسى است.
اشكال ديگر، سخن ابن حجر است، او مى گويد: اگر مقصود رسول خدا(ص) در حديث غدير خلافت و امامت على(ع) بود، چرا به جاى كلمه «مولى» كلمه «خليفه» را بكار نبرد، پس اينكه رسول خدا(ص) به جاى كلمه خليفه كلمه مولى را بكار برده دليل آن است كه مقصود او خلافت على(ع) نبود.1
چهارمين اشكال، انكار يكى از شواهدى است كه شيعه با آن برخلافت اميرالمؤمنين على(ع) استدلال مى كند، و آن جملات پيامبر(ص) در صدر حديث است كه فرمود: «ألست اولى بكم من انفسكم؛ آيا من نسبت به شما از خود شما اولى و سزاوارتر نيستم؟»، سپس فرمود: «هر كه من اولى به اويم على اولى به اوست». برخى از علماى اهل تسنن جملات صدر حديث را منكر شده اند؛ از جمله قاضى عضدالدين ايجى مى نويسد: