یادداشت روز

مرحوم آيت الله سيّد شرف الدين (صاحب كتاب ارزشمند المراجعات) در عصر حكومت «ملك عبد العزيز» براى زيارت خانه خدا به مكه رفت. در عيد قربان كنار ساير علما به كاخ پادشاه سعودى دعوت شد، تا طبق معمول در عيد قربان به او تبريك بگويند. او به كاخ رفت، هنگامى كه نوبت به او رسيد دست شاه را گرفت و هديه اى به او داد، آن هديه يك كتاب قرآن بود داراى جلدى پوستين بود. شاه عربستان آن هديه را گرفت و بوسيد و به عنوان تعظيم و احترام، بر پيشانى خود گذاشت. سيّد شرف الدين ناگهان گفت: «اى پاشاه! چرا اين جلد را مى‏بوسى و به آن تعظيم مى‏كنى با اينكه اين جلد چيزى جز پوست بز نيست؟»
سخن راندن از حضرت خدیجه (علیها السلام) هم سهل است و هم صعب! چرا که کدام مسلمان است که نام این بانوی بزرگوار و حکایت ایثار بی مانند او و تأثیر آن در احداث، ابقاء و اقامه دین و اسلام را نشنیده باشد؟! و دشوار است چون با شخصیتی عظیم رو به رو هستیم که مات و مبهوت عظمت و جلال اوئیم.
پيامبر مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند "شبي كه در معراج بودم، به هنگام بازگشت، جبرئيل نزد من آمد، به او گفتم: اي جبرئيل! آيا حاجتي داري؟ پاسخ داد: حاجت من اين است كه از طرف خدا و من به خديجه(علیها السلام) سلام برساني".
از علامه جعفری می پرسند چی شد كه به این كمالات رسیدی؟! ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف می كنند و اظهار می كنند كه هر چه دارند از كراماتی ست كه به دنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :
در سالهاى آغازينِ پانزدهمين قرن غدير، مردان و زنان غديرى جاى پاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و على عليه السلام را كنار درختان خم بوسه باران مى كنند و پاسدارى از حريم غدير را غذاى روح خود مى خوانند. امروز غدير سربلندتر و زنده تر از ديروز است. اكنون غدير قرين نام پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و على عليه السلام؛ و آميخته با نام زهرا عليهاالسلام است. امروز غدير ما حسين عليه السلام ماست. اكنون غدير تابلوى بلند شيعه در جهان است و در دلهايى جا دارد كه شيرينى آن را از عمق جان احساس مى كنند و آن را با خونشان ممزوج نموده در رگهاى خود جارى ساخته اند.
خداوند غدیر را با قرآن می شناساند ، پیامبر قرآن و غدیر را به هم می آمیزد  ، و غدیر امیرالمومنین ، از متن قرآن شناخته می شود ؛ ای خداوندی که محمد و علی صلوات الله علیهما ، این عزیزترین مخلوقاتت را ، برای قرآن و غدیر ذخیره نمودی ...و به دست مبارک ایشان این دو ودیعه گرانسنگ را به امت اسلام موهبت فرمودی...
آیت‌الله حسینی قزوینی در گفت‌وگوی مشروح با فارس: نقد مهم‌ترین کتاب ضدشیعی ۱۴ قرن اخیر بدون حامی مانده است.
ای خدای علی، ای خدای بخشنده شجاعت و ایمان به علی، ای خدای مداح قران در علی و علی در قران، ما را با ظهور حجتت و ذخیره آخرینت از این بردگی نجات بده بسم رب المهدی یا علی بیداری به ما نیامده، هدایت دامن گیرمان نشده. کسانی مثل ما نه تنها آبرویت را حفظ نکرده ایم، بلکه خوارت داشته ایم. به خاطر ناآگاهیمان خفیفت شمرده ایم. نکند دعای پیامبر در غدیر شامل حال ما هم بشود که فرمود:«اللهم اخذل من خذله...»
بسم الله الرحمن الرحیم
تن من زندان است و منم زندانی مانده ام در دل ِ این کالبد نفسانی عشق در دام هوس روح حبس الابد بند قفس آدمی زندان است و من آن مانده به خواب تشنه جرعه ای از صافی ناب در تکاپوی خیال لب آب در فراسوی سراب مانده ام در مرداب آرزوها ، همه ام نقش بر آب آدمی زندان است و من آن خسته‌ی راه مانده ام در تک این تنگ سیاه نه به راه پیش رفتن باز است راه برگشت تباه غرقه ام غرق گناه نه کسی می‌خواهد که خبر گیرد از این چشم به راه