اسناد كتاب

 اسناد كتاب1

چهار سند تا شيخ طوسى2

* رئيس عفيف ابو البقاء هبة اللَّه بن نما بن على بن حمدون، به صورت قرائت بر او3 در خانه‏ اش در شهر حلّه، در جمادى الاولى سال پانصد و شصت و پنج هجرى به من‏ خبر داد و گفت: شيخ امين عالم ابو عبد اللَّه حسين بن احمد بن طحال مقدادى مجاور (ساكن كربلا) به صورت قرائت بر او در حرم امير المؤمنين عليه السّلام، در سال پانصد و بيست برايم حديث كرد و گفت: شيخ مفيد (ثانى)4 ابو على حسن بن محمد طوسى در رجب سال چهار صد و نود برايم حديث نمود.

* شيخ فقيه ابو عبد اللَّه حسن بن هبة اللَّه بن رطبة از شيخ ابو على مفيد ثانى از پدرش (شيخ طوسى)، در ضمن آنچه در حرم حضرت سبط شهيد ابى عبد اللَّه حسين بن على عليه السّلام بر او قرائت مى‏ شد و من استماع مى ‏نمودم، در محرم سال پانصد و شصت به من خبر داد.

* شيخ مقرى5 ابو عبد اللَّه محمد بن كال، به نقل از شريف جليل نظام الشرف ابو الحسن عريضى، به نقل از ابن شهريار خازن، به نقل از شيخ ابو جعفر طوسى به من خبر داد.

* شيخ فقيه ابو عبد اللَّه محمد بن على بن شهرآشوب، به صورت قرائت بر او در شهر حلّه، در ماه هاى سال پانصد و شصت و هفت، به نقل از جدّش شهرآشوب، به نقل از شيخ سعيد ابو جعفر محمد بن حسن طوسى به من خبر داد.

چهار سند از شيخ طوسى تا سليم‏

شيخ طوسى مى ‏گويد: ابن ابى جيد از محمد بن حسن بن احمد بن وليد از6 محمد بن ابى القاسم ملقب به ماجيلويه از محمد بن على صيرفى از حماد بن عيسى از ابان بن ابى عيّاش از سليم بن قيس هلالى برايم حديث نمود.

همچنين راوى مى‏ گويد: شيخ ابو جعفر طوسى گفت: ابو عبد اللَّه حسين بن عبيد اللَّه غضائرى به ما خبر داد و گفت: ابو محمد هارون بن موسى بن احمد تلعكبرى رحمه اللَّه به ما خبر داد و گفت: ابو على بن همام بن سهيل به ما خبر داد و گفت: عبد اللَّه بن جعفر حميرى از يعقوب بن يزيد و محمد بن حسين بن ابى الخطاب و احمد بن محمد بن‏ عيسى، به نقل از محمد بن ابى عمير از عمر بن اذينه از ابان بن ابى عيّاش از سليم بن قيس هلالى به من خبر داد7.

 

  • 1. در اسناد كتاب اصطلاحات رجالى از قبيل «قراءة عليه» و «اخبرنى» و «حدّثنى» و نيز القاب مخصوص افراد مختصرا توضيح داده مى‏شود، و براى توضيح بيشتر بايد به كتب رجال و درايه مراجعه شود.
  • 2. كتاب سليم چهار سند تا شيخ طوسى در متن دارد كه با علامت* از هم جدا شده است.
  • 3. كلمه «قراءة عليه» كه به صورت فوق ترجمه شده بدان معنى است كه روايت‏كننده استماع مى‏كند و راوى از او حديث را برايش مى‏خواند تا او صحت نسبت را تأييد كند.
  • 4. مراد از شيخ مفيد در اينجا فرزند شيخ طوسى است كه به «مفيد دوم» معروف است.
  • 5. مقرى يعنى قرائت‏كننده حديث بر روايت‏كننده آن تا او مطالب آن را تصديق كند.
  • 6. در بعضى نسخ بجاى «از»، حرف «و» بكار رفته است.
  • 7. اسنادى كه تا اينجا ذكر شد در آغاز نسخه‏هاى نوع «الف» موجود است. در اوّل نسخه‏هاى نوع «ب» سند ديگرى نيز هست كه متن آن چنين است: «ابو طالب محمد بن صبيح بن رجاء در دمشق به سال سيصد و سى و چهار به من خبر داد و گفت: ابو عمرو عصمة بن ابى عصمة بخارى به من خبر داد و گفت: ابو بكر احمد بن منذر صنعانى- كه شيخ صالح و مورد وثوق و همسايه اسحاق بن ابراهيم دبرى است- در شهر صنعا به ما خبر داد و گفت: ابو بكر عبد الرزاق بن همام بن نافع صنعانى حميرى به ما خبر داد و گفت: ابو عروة معمر بن راشد بصرى به ما خبر داد و گفت: ابان بن ابى عيّاش مرا فرا خواند و ...» و ظاهرا در اين سند هم ابن اذينة بايد بين معمر و ابان واسطه باشد. در اوّل نسخه‏هاى نوع «د» سند ديگرى است كه متن آن چنين است: «حسن بن ابى يعقوب دينورى به ما خبر داد و گفت: ابراهيم بن عمر يمانى به ما خبر داد و گفت: عمويم عبد الرزاق بن همام صنعانى از پدرش از ابان بن ابى عيّاش به ما خبر داد».
منابع: 

أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، صص: 191-192