اعتراف حسن بصرى به خلافت بلا فصل امير المؤمنين عليه السّلام
...
ابان مى گويد: گفتم: اگر خلافت از طرف خدا و رسولش فقط براى على عليه السّلام باشد نه براى ديگرى، آيا بدعت ابو بكر و عمر را مثل بدعت عثمان و طلحه و زبير حساب مى كنى؟
حسن بصرى گفت: اى احمق1، مبادا بگوئى: «اگر براى او باشد ...»! بخدا قسم خلافت براى على است و براى آنان نيست. چگونه فقط براى او نباشد بعد از آن چهار خصلت كه موثّقين بي شمار از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله برايم نقل كرده اند.
پرسيدم: آن چهار خصلت كدام اند؟
گفت: سخن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و منصوب نمودن او در روز غدير خم.
و كلام آن حضرت در جنگ تبوك كه: «تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى هستى بجز پيامبرى»، اگر غير از پيامبرى چيز ديگرى هم بود حضرت آن را استثنا مى كرد و يقينا مى دانيم كه خلافت غير از نبوّت است.
و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در آخرين خطابهاى كه براى مردم ايراد كرد و بعد از آن داخل خانه اش شد و ديگر بيرون نيامد تا خداوند او را به نزد خود فرا خواند، فرمود: «اى مردم، من در ميان شما دو چيز باقى گذاردم كه تا به آن دو تمسّك كرده ايد هرگز گمراه نمى شويد.
كتاب خدا و اهل بيتم. خداوند لطيف و خبير با من عهد كرده كه اين دو از يك ديگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر نزد من آيند مانند اين دو- و حضرت در اين حال دو انگشت سبّابه خود را كنار يك ديگر قرار دادند- نه مانند اين دو- و حضرت در اين حال انگشت سبابه خود را كنار انگشت وسط قرار دادند- چرا كه يكى از اين دو جلوتر ازديگرى است. به اين دو تمسّك كنيد تا گمراه و روگردان نشويد. از آنان تقدّم و پيشى نجوييد كه هلاك مى شويد، و به آنان چيزى نياموزيد كه آنان از شما داناترند2.
و ديگر اينكه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به ابو بكر و عمر- كه دو نفر از هفت نفر بودند3- دستور داد تا به على عليه السّلام بعنوان «امير المؤمنين» سلام كنند.
- 1. «ب»: اى برادرم.
- 2. از جمله «اى مردم ...» تا اينجا عبارت در «ب» چنين است: اى مردم، من در ميان شما دو چيز گرانبها باقى مى گذارم: كتاب خدا و عترتم در اهل بيتم. و آن دو ريسمانهاى كشيده شده بين آسمان و زمين هستند. به آن دو تمسّك جوئيد تا گمراه نشويد، چرا كه آن دو از يك ديگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر مانند اين دو نزد من وارد شوند- كه حضرت در اين حال دو انگشت سبابه و وسط خود را به يك ديگر چسبانيدند. از آن دو پيشى نگيريد كه هلاك مىشويد و از آنان عقب نمانيد كه از دين خارج مى شويد.
- 3. «ب»: دو نفر از نه نفر بودند. يعنى در بين هفت نفر يا نه بودند كه براى اين برنامه آمده بودند.
أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، صص: 595-596