اهل البیت

فرهنگ واژگان فارسی به فارسی

 

اهل بیت

· 1 - ساکنان یک حانه افراد خانواده 2 - خاندان پیغمبر خویشان پیغمبر : اگر خواهی که با حشمت زاهل البیت دین باشی بباید در ره ایمان یکی تسلیم سلمانی . ( سنائی ) 3 - زن وفرزندشخص

· کسان خانه و ساکنان آن 

واژه اهل البیت در قرآن به چه کسانی اطلاق می شود؟

إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهـّرکم تطهیراً؛.(1)

خداوند می خواهد پلیدی ها را تنها از شما خانواده دور کند و شما را کاملاً پاک گرداند.

برای بررسی آیه «تطهیر» لازم است دو مطلب مورد بحث قرار گیرد:

اول، اینکه مفهوم «اهل بیت» چیست و عرب این واژه را در چه موردی به کار می برد؟

دوم، اینکه این آیه در مورد چه کسانی نازل شده است؟

 

1. مفهوم «اهل بیت»

واژة اهل بیت مرکب از دو کلمه است:« اهل » و «بیت»

مفهوم هر دو کلمه واضح و آشکار است و برای تشریح آن به نقل سخنان فرهنگ نویسان عرب نیازی نیست، زیرا واژة « اهل » هر چند عربی است، ولی ورود آن به زبان پارسی و انس ما با این لفظ در طول چند قرن، آن را در ردیف کلمات فارسی درآورده است، و از مجموع استعمالات آن به صورت مضاف می توان مفهوم آن را چنین توضیح داد:

اهل امر: زمامداران،اهل انجیل: پیروان انجیل،اهل کتاب: پیروان کتاب های آسمانى،اهل اسلام: پیروان اسلام،اهل الرجل:کسانی که با مردی پیوند خویشاوندی دارند،اهل بیت: کسانی که در سایة پیوند خویشاوندی در خانه ای به صورت مشترک زندگی می کنند،اهل الماء: موجوداتی که در آب دریا یا کنار آن زندگی می کند.

با توجه به موارد استعمال این کلمه می توان مفهوم این لفظ را به شرح زیر بیان کرد: هر انسانی که نسبت به موضوعی (مضاف الیه) یک نوع انتساب یا اختصاص، و الفت و انسی دارد، به آن « اهل آن شیء» می گویند، از این رو «ابن منظور» در لسان العرب می گوید: « اهل الرجل اخص الناس به: خصّیصان هر مردى، اهل اوست».

به دیگر سخن، هرگاه گفته شود « اهل الرجل» مقصود کسانی است که به او وابسته بوده و از اتباع و متعلّقان او به شمار می روند و بر اساس این بیان، باید گفت: اهل بیت مفهوم وسیعی دارد که فرزندان و همسران انسان را نیز در بر می گیرد، لذا قرآن به روشنی آن را در مورد همسر ابراهیم به کار برده و آورده است که فرشتگان خطاب به او گفتند:رحمة الله و برکاته علیکم أهل البیت ؛(2)رحمت و برکات الهی بر شما خاندان باد.

 

2. مصادیق « اهل بیت»

اکنون وقت آن رسیده است که مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر روشن شود. هر گاه دلیلی بر انحصار این مفهوم بر همسر و همسران یا خصوص فرزندان اقامه نشود، باید آن را بر همان معنی وسیع حمل کرد، ولی قرائن قاطع نشان می دهد که مقصود، پیامبر(ص)، على، فاطمه و حسن و حسین(ع) است و دیگر افراد را شامل نیست.شواهد و قرائن این گفته عبارتند از:

الف ـ « البیت » به خانة معینی اشاره دارد:

«ال» در واژه « البیت »، نشانة جنس یا استغراق نیست، بلکه اشاره به یک خانة معهود دارد که مورد عنایت آیه است، زیرا اگر مقصود آیه، خانه های همسران پیامبر(ص) بود، لازم بود بگوید اهل البیوت» و لذا آنجا که دربارة آنان سخن می گوید صیغة جمع به کار می برد، نه صیغة مفرد و می فرماید:

در خانه های خود قرار گیرید و مانند دوران ج اهل یت نخست، زیبایی های خود را آشکار نکنید.(3)

در این آیه، هر اتاقی از اتاق های زنان خدا(ص)، خانه ای محسوب شده که متعلق به یکی از همسران او بود، در حالی که در آیه، یک خانة مشخص مطرح است و طبعاً باید این یک خانه را معین کنیم. نمی توان گفت این «بیت» یکی از بیت های متعلّق به همسران رسول خدا(ص) است؛ زیرا در این صورت مفهوم این آیه کاملاً در ابهام فرو رفته و مجمل خواهد بود. گذشته از این دلیلی ندارد که یکی از خانه ها را بر هشت خانة دیگر ترجیح دهیم.

از این جهت باید این خانه، جدا از خانه های ازواج رسول خدا(ص) باشد و آن خانه چیزی جز خانة فاطمه(س) نیست که در عین تعلّق به وى، به پیامبر(ص) نیز تعلّق داشت و در آن چهار نفر مشترکاً زندگی می کردند.مؤید این مطلب حدیثی است که سیوطی در تفسیر آیة «فی بیوتٍ اذن الله أن ترفع»(4) آورده است. او می نویسد:

وقتی این آیه نازل شد و پیامبر(ص) آن را در مسجد تلاوت کرد، فردی برخاست و از رسول خدا پرسید: این بیوت با عظمت از آن کیست؟ پیامبر فرمود: «بیوت انبیا و پیامبران است». در این هنگام ابوبکر برخاست و در حالی که به خانه فاطمه و على(ع) اشاره کرد، گفت: آیا این خانه نیز از آن خانه هاست؟ پیامبر(ص) فرمود: «آرى، از برترین آنهاست».(5)

ب ـ مذکر بودن ضمایر: قرآن در سورة احزاب از آیة 29 تا آیة 34 پیرامون همسران پیامبر(ص) بحث و گفت وگو می کند و در تمام آیات، ضمایر مربوط به همسران پیامبر(ص) را مطابق قواعد ادبی مؤنث می آورد، در این مورد بیش از بیست ضمیر مؤنث به کار می برد ولی هنگامی که به آیه مورد بحث ـ که در ذیل آیه 33 قرار دارد ـ می رسد، لحن سخن دگرگون می شود و مخاطب عوض می گردد، ضمایر را مذکر می آورد و می گوید: «عنکم الرّجس» و «یطهّرکم» در این صورت باید دقت کرد که هدف از این دگرگونی چیست؟

این دگرگونی جز این نیست که آیه دربارة غیر آن گروه (زنان) نازل شده، هر چند در سیاق آیات مربوط به آنها آمده است. اینکه علت «تداخل» چیست و چرا در اثنای گفت وگوی با همسران، ناگهان طرف خطاب دگرگون می شود و مطلب مربوط به غیر آنان به میان می آید و آنگاه، بار دیگر به بحث پیرامون همسران باز می گردد را در جای دیگری مورد بحث قرار خواهیم داد.

 

3. اهل بیت(ع) به بیان پیامبر(ص)

روایات متواتر از پیامبر(ص) نشان می دهد که در این آیه، جز خود پیامبر(ص) و ساکنان خانة فاطمه، احدی مقصود نیست، و این روایات را گروهی از صحابه از پیامبر(ص) نقل کرده اند که برخی از آنها عبارتند از:

ابوسعید خدرى، انس بن مالک، ابواسحاق، واثلة بن الاسقع، ابوهریره، ابوالحمراء، سعد بن ابی وقاص، عایشه، ام سلمه، ابن عباس.

مضمون احادیث حاکی است که پیامبر گرامی(ص) برای روشن کردن مقصود از اهل بیت، دو کار معین انجام داده است که هر کدام در نوع خود قابل توجه است:

1. کسا و عبا و یا قطیفه ای بر سر پنج تن افکند و ام سلمه را که قصد ورود به زیر کسا داشت، از دخول تحت کسا بازداشت و این جمله را فرمود:

خدایا اینان اهل بیت من می باشند، پروردگارا پلیدی را از آنان دور ساز.

2. به مدت هشت ماه و یا بیشتر، موقع رفتن به مسجد برای گزاردن نماز صبح، به خانه حضرت زهرا(س) می رفت و آنان را برای نماز دعوت می کرد و آیه مذکور را تلاوت می نمود.

بنابراین پیامبر(ص) با این دو عمل، کاملاً مصادیق آیه را تعیین فرموده است.

اینک به صورت فشرده، به ترجمه و نقل برخی از احادیث می پردازیم:

ابوسعید خدرى می گوید:رسول الله(ص) فرمود: این آیه درباره من، على، فاطمه، حسن و حسین فرود آمده است.

ام سلمه می گوید: این آیه در خانة من نازل گردید. همان روز زهرا(س) غذایی به حضور پیامبر(ص) آورد، پیامبر(ص) فرمود: برو پسرعمویت ـ على ـ و دو فرزند خود را بیاور، زهرا(س) در حالی که دست فرزندان خود را گرفته بود و على(ع) نیز پشت سر او حرکت می کرد وارد محضر رسول خدا(ص) شد.

پیامبر(ص)، حسنین(ع) را در آغوش خود گرفت و على(ع) در سمت راست پیامبر(ص) و دخت او در سمت چپ او نشستند و هر پنج نفر مشغول خوردن غذایی شدند که دخت گرامی پیامبر(س) آماده کرده و به حضور پیامبر(ص) آورده بود، ناگهان فرشتة وحی نازل شد و آیة تطهیر فرود آمد. در این موقع، پیامبر(ص) عبایی را که شب ها آن را به روی خود می کشیدند، برداشت و همه را زیر آن کسا قرار داد و دست خود را از زیر کسا بیرون آورده و به آسمان اشاره کرد و سه بار فرمود:پروردگارا، اینان اهل بیت من می باشند. پروردگارا پلیدی را از آنان دور ساز.

من با شنیدن این جمله خواستم زیر کسا درآیم و مشمول چنین فضیلتی گردم. از این جهت گوشة کسا را بالا زدم تا به آنان ملحق شوم، پیامبر(ص) آن را از دست من کشید، گفتم: ای رسول خدا! آیا من از اهل بیت تو نیستم؟ پیامبر(ص) بدون اینکه یکی از دو طرف قضیه را تصدیق کند، فرمود:

تو زن نیکی هستی و از همسران پیامبر می باشى.

مضمون حدیث که در کتاب های حدیث و تفسیر نقل شده، همگی بیانگر آن است که مفاد آیه از خصایص این پنج نفر است و غیر آن پنج تن، حتی بهترین و پاک ترین همسران او در این فضیلت شرکت ندارند.

رسول گرامی(ص) به روایتی 40 روز، به روایت دیگر 8 ماه، و به روایت سوم، 9 ماه، هنگامی که برای گزاردن نماز صبح به مسجد می رفت، به در خانة على(ع) می آمد و می گفت:الصـّلاة، الصـّلاة، إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً.(6)

آیا با توجه به این روایات باز می توان برای آیه، تفسیر دیگری جست؟

تنها سئوالی که باقی می ماند این است که چرا آیه تطهیر در لابه لای آیات مربوط به همسران پیامبران آمده است؟

پاسخ آن این است که گاهی قرآن در حالی که دربارة موضوعی سخن می گوید، آن را رها کرده و به موضوعی می پردازد و اندکی بعد، دیگر بار به همان موضوع نخست برمی گردد که یک نمونه آن را نقل می کنم.

در داستان حضرت یوسف(ع)، آنگاه که پرده از خیانت همسر عزیز برافتاد، و شوهر از جریان آگاه شد، عزیز رو به همسر خود می کند و می گوید:

گفت: این کار مکر شما زنان است و حیله های شما بزرگ است.(7)در حالی که با همسر خود سخن می گوید ناگهان خطاب را به یوسف متوجه می کند و می گوید:یوسف از او درگذر، و تو ـ ای زلیخا! ـ نیز از گناهی که انجام داده ای استغفار کن، تو از خطاکاران بوده اى. (8)

و اما اینکه چرا این کار انجام گرفته و لابلای گفت وگو دربارة زنان پیامبر(ص) مسئلة اهل بیت(ع) آمده است، در اینجا دو علت باعث این کار شده است:

1. خدا در حالی که دربارة زنان پیامبر(ص) سخن می گوید و گاهی آنها را تهدید می کند و می گوید:ای زنان پیامبر(ص) هر یک از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود، و این برای خدا آسان است.(9)

در این شرایط با مطرح کردن اهل بیت(ع) و کمالات آنان می خواهد اعلام کند که این خاندان برای شما بهترین الگو هستند، چه بهتر اینکه زندگی آنان، سرخطّ زندگی شما باشد.

2. بسیاری از مسلمانان صدر اسلام دربارة على(ع) و خاندان او کاملاً حساسیت داشتند، هیچ قبیله و عشیره ای نبود که فردی از آنان به دست امام در غزوه های اسلامی کشته نشده باشد، و لذا بسیاری از آنان از امام سخت دل آزرده و ناراحت بودند، و این نوع بغض و کینه، پس از درگذشت پیامبر آشکار شد و گروه های زیادی به نوعی از امام و خانوادة او انتقام گرفتند.

به خاطر چنین حساسیتی پیامبر(ص) به فرمان خدا، آیة مربوط به طهارت و عصمت این خاندان را در لابلای آیات مربوط به همسران پیامبر قرار داد تا تجلّی زیادی نداشته باشد. آنگاه برای اینکه ایجاد اشتباه نکند، از طریق سنّت و حدیث به توضیح مفاد این آیه پرداخت و پرده از مقصد حقیقی آیه برداشت. این جریان درست مانند این است که افراد خردمند و با تجربه، اشیای بسیار قیمتی و گرانبها را در درون خانه در میان اشیایی قرار می دهند که برای بیگانه چندان جلب توجه نکند، هر چند خود اهل خانه از درون آگاه هستند.

این بحث را با نقل روایتی به پایان می رسانیم:

ترمذی در صحیح خود از سعد وقاص نقل می کند که در ماجرای مباهله، پیامبر(ص)، على و فاطمه و حسن و حسین(ع) را خواست و گفت: «پروردگارا، اینان اهل (خاندان) من هستند». وی در بخش دیگری از صحیح خود آورده است که پیامبر(ص)، حسن و حسین و على و فاطمه(ع) را با پارچه پوشانید و فرمود:خدایا، آنان اهل بیت من هستند، خدایا پلیدی را از آنان دور ساز و آنان را به نحو خوبی، پاکیزه گردان. امّ سلمه عرضه داشت: ای پیامبر خدا! من هم از آنان هستم؟ فرمود: تو بر جای خود باش (وارد کسا مشو) تو زن خوبی هستى.(10)

 

پی نوشت :

1. سورة احزاب (33)، آیة 33

2. سورة هود (11)، آیة 74.

3. سورة احزاب (33)، آیة 33.

4. سورة نور (24)، آیة 36.

5. الدر المنثور، ج 6، ص 203، تفسیر سورة نور؛ روح المعانى، ج18، ص 174.

6. درباره آگاهی از منابع حدیث یاد شده در متن به تفسیر طبرى، ج 22، صص 5-7 و تفسیر الدر المنثور ج 5، صص 198-199 مراجعه فرمایید.

7. سورة یوسف (12)، آیة 28.

8. سورة یوسف (12)، آیة 29.

9. سورة احزاب (33)، آیة 30.

10. جامع الاصول، ج 10، صص 101-102.