بلّغ – یبلّغ -ابلاغ

(فرهنگ واژگان فارسی به فارسی)

 

ابلاغ

· رساندن, رسانیدن نامه یاپیام بکسی, ابلاغیه: ورقه ای که بوسیله آن مطلبی راابلاغ کنند

· ( مصدر ) 1- رسانیدن ( نامه یا پیام ) ایصال جمع : ابلاغات . 2 - رساندن اوراق قضائی بوسیل. مائ مور مخصوص به اشخاصی که در آن اوراق قید شده است ...

ابلاغ و[تبلیغ] در لغت به معنای [رساندن] و [ رسانندگی] است، ولی در فرهنگ اسلام، آنچه ازاین واژه منظور بوده و هست، بیش از رساندن صرف پیام است، بلکه باید ابلاغ مبین: [ما علی الرسول الاالبلاغ المبین] صورت بگیرد. پیام، رسا و گویا و متناسب با فرهنگ هر عصر باشد، تا در دلها واندیشه ها نفوذ نماید. قید [مبین] که دراین آیه شریفه[1] و در دیگر آیات، بیشتر، با [ابلاغ] آمده شاهد گویایی است بر این مدعا زیرا باید محتوای پیام که همان دستورات و احکام شریعت است، برای مکلفی که می خواهد بدان جامه عمل بپوشد و در روز واپسین در مورد انجام و یا عدم انجام آن مورد بازخواست قرار بگیرد، به گونه ای روشن بیان گردد، تا حجت بر وی تمام گشته و عذری برای او باقی نماند.

تبلیغ و دعوت، ارشاد و هدایت مردم به ارزشهای الهی از اصول رسالت پیامبران الهی بوده و خط اصلی برنامه آنان را تشکیل می داده است. حضرت نوح (ع)[2]، هود (ع)[3]، صالح (ع)[4]، لوط (ع)[5] و... خود را مبلغ و پیام رسان پروردگار و اندرزگویی امین خوانده اند.

«الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله ...[6] در شأن پیامبران الهی و مبلغین راستین است. قرآن کریم این سیره را سنت پیامبران معرفی می کند و با تعبیر: «سنة الله فی الذین خلوا... اشعار می دارد که روش پیامبر (ص) نیز همین است.

در آیه 67 سوره مائده: يَأَيهَا الرَّسولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك، روى سخن ، فقط به پيامبر است ، و تنها وظيفه او را بيان ميكند، با خطاب اى پيامبر(يا ايها الرسول)شروع شده و با صراحت و تاءكيد دستور مي دهد، كه آنچه را از طرف پروردگار بر او نازل شده است به مردم برساند. به جاى فرمان «أبلغ»، فرمان «بَلّغ» آمده كه نشانه‏ ى ابلاغ قطعى ورسمى ومهم است.

اين آيه مربوط به جانشينى حضرت على‏عليه السلام و نصب او به ولايت در غدير خم به هنگام برگشت پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله از سفر حج در سالدهم هجرى است.همه‏ى مفسّران شيعه به اتكاى روايات اهل بيت عليهم السلام و نيز بعضى از مفسّران اهل‏سنت به عنوان يكى از مصاديق، آيه را مربوط به نصب حضرت على‏عليه السلام در غدير خم به ولايت وامامت دانسته‏اند(7)در تمام قرآن تنهادر اين آيه است كه پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله نسبت به كتمان پيام، تهديد شده كه اگر نگويى، تمام آنچه را كه در 23 سال رسالت گفته‏ اى هدر مى‏ رود. پس بايد ديد چه پيام مهمى است كه اين گونه بيان مى‏ شود؟پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به حضرت على‏ عليه السلام فرمود: «لو لم‏ابلغ ما اُمرت به من ولايتك لحبط عملى» اگرآنچه درباره ولايت تو است به مردم نرسانم تمام اعمال من محو مى ‏شود. (8)

در روايات بسيارى از شيعه و سنّى آمده: آيه مربوط به هجدهم ذيحجه سال دهم‏ هجرى در سفر حجةالوداع پيامبراسلام است، كه آن حضرت در بازگشت به سوى مدينه، در مكانى به نام «غدير خم» به امرالهى فرمان توقّف داد و همه در اين منطقه جمع شدند. مكانى كه هم آب و درخت داشت ودر گرماى حجاز، كارساز بود و هم محلّ جداشدن كاروان‏هاى زائران مكّه بود و اهل يمن،عراق، شام، مدينه و حبشه از هم جدا مى‏ شدند. در آنجا، پيامبر خدا در ميان انبوهياران، بر فراز منبرى از جهاز شتران قرار گرفت و خطبه‏ اى طولانى خواند. ابتداىخطبه، توحيد، نبوّت و معاد بود كه تازگى نداشت. سخن تازه از آنجا بود كه پيامبر،خبر از رحلت خود داد و نظر مسلمانان را نسبت به خود جويا شد. همه نسبت به كرامت وعظمت و خدمت و رسالت او در حد اعلا اقرار كردند. وقتى مطمئن شد كه صدايش به همه‏ ى مردم، در چهار طرف مى‏رسد، پيام مهم خود را نسبت به آينده بيان كرد. و فرمود: «منكنت مولاه فعلىّ مولاه» هر كه من مولاى اويم، اين علىّ مولاى اوست و بدين وسيله جانشينى حضرت على‏ عليه السلام را براى پس از خود به صراحت اعلام داشت.

پی نوشت:

[1] سوره عنکبوت آیه 18

[2] سوره اعراف آیه 62

[3] سوره اعراف آیه 68

[4] سوره اعراف آیه 79

[5] سوره اعراف آیه 93

[6] سوره احزاب آیه 39 

(7)تفاسير كبير فخررازى و المنار.

(8)تفسير نورالثقلينوامالى صدوق،ص‏400.