شياطين در غدير

افشاى عكس العملها و اقدامات شياطين ابليسى و شياطين انسى، از مهمترين بخشهاى موضوع غدير بشمار مى آيد، زيرا در سايه ى آن به آسانى مى توان دريافت كه آنچه پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به وقوع پيوست و آنطور كه مردم زحماتِ يك عمر آن حضرت و آن خطابه ى عظيم در غدير را ناديده گرفته و به فراموشى سپردند، هرگز بدون پايه ريزى و برنامه هاى قبلى انجام نگرفته بود و شياطين و منافقين آخرين تلاشهاى خود را در اين زمينه انجام داده بودند.

در غدير، هم ابليس و گروهش عزا گرفته بودند، و هم منافقين در هاله اى از يأس و نااميدى بسر مى بردند، و توطئه هاى خود را نقش بر آب مى ديدند.
هم شيطان و شياطينش در فكر راهى تازه براى گمراهى امت و به جهنم كشاندن مسلمين بودند، و هم كافرانِ به ظاهر مسلمان چاره اى براى بازگشت و عقب گرد به دوران جاهليت واحياى دوباره ى كفر و شرك و الحاد جستجو مى كردند.
آنچه در اين قسمت از تاريخ تكان دهنده است اينكه در غدير، شياطين دل به منافقين بسته بودند و چشم به دست آنان و نقشه هايشان داشتند و خود را از هر جهت مستأصل مى ديدند. اين منافقانِ مشرك و كافر بودند كه روى شيطان و شيطانيان را سفيد كردند، و به فرزندان خَلَف خود كه دستِ كمى از آنها نداشتند درسِ مقابله با وحى و نبوت و دستگاه الهى را دادند، و چنان نقشه اى پياده كردند كه نه فقط خود به مقاصد شومشان رسيدند، بلكه تا آخر روزگار اكثريتى از مسلمين را از راه و صراط مستقيم دوازده جانشين بر حقِّ پيامبرشان منحرف كردند و چهره ى خلافت اسلامى را هم نزد جهانيان مشوَّه ساختند.
دراين بخش، ابتدا اشاره اى خواهيم داشت به آنچه بين ابليس و شياطين در روز غدير جريان داشت، و سپس اقدامات و عكس العملهاى منافقين را ذكر مى كنيم.

 

ابليس و شياطين در غدير

ابليس و دار و دسته اش- اين دشمنان سخت كوش انسان- 'غدير' را هولناكترين مقطع براى خود به حساب آوردند. آنان واهمه داشتند كه پس از غدير، راه گمراهىِ انسانها بسته شود. به همين جهت در آن روز، بسيار محزون بودند و فريادشان بلند بود.
ولى شياطين انسى به فرياد ابليس و گروهش رسيدند و در همان غدير وعده هايى به او دادند و نقشه هايى كشيدند و توطئه هايى نمودند كه آن حزن و اندوه و فريادهاى شيطان يكباره تبديل به خوشحالى و سرور گرديد.
هنگامى كه پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله اجراى دقيق آن نقشه ها را در سقيفه ديدند سر از پا نمى شناختند، و ابليس "بزرگِ شياطين" در آن روز تاجگذارى كرد و دستور شادى و سرور رسمى به گروهش داد.
احاديثى كه ذيلاً ذكر مى شود شاهد اين مدعا است.

 

فرياد شيطان در غدير

امام باقر عليه السلام فرمود: ابليس چهار مرتبه فرياد بلند كشيده است: روزى كه مورد لعن خداوند قرار گرفت، روزى كه از آسمانها به زمين فرستاده شد، روزى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مبعوث شد، روز غدير خم "كه اميرالمؤمنين عليه السلام منصوب شد". 1

 

وعده هاى منافقين به شيطان

امام باقر عليه السلام فرمود: هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دست اميرالمؤمنين عليه السلام را گرفت و فرمود: 'مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَليٌّ مَوْلاهُ'، ابليس و بزرگان گروهش حاضر بودند.
شياطين به او گفتند: به ما چنين نگفته بودى! بلكه خبر داده بودى كه هرگاه پيامبر از دنيا برود اصحاب او متفرق مى شوند! اين طور كه او صحبت كرد برنامه ى مستحكمى را پيش بينى كرد كه هر كدام از جانشينانش هم از دنيا برود ديگرى به جاى او مى نشيند!
ابليس در پاسخ گفت:
برويد، كه اصحاب او به من وعده داده اند كه به هيچيك از گفته هاى او اقرارنكنند، وآنان هرگز اين وعده ى خود را نمى شكنند! 2

 

سرور و شادى شيطان از كفر و ارتداد مسلمين

امام باقر عليه السلام فرمود: هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در روز غدير دست اميرالمؤمنين عليه السلام را گرفت، ابليس در بين گروهش فريادى كشيد و همه ى شياطينى كه در خشكى و دريا بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، چه نگرانى برايت پيش آمده است؟ ما فريادى وحشتناكتر از اين از تو نشنيده بوديم!
ابليس گفت:
اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز معصيت خداوند انجام نخواهد گرفت.
شياطين گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، تو بودى گمراه كننده ى آدم!!
هنگامى كه منافقين در بين خود گفتند: 'پيامبر از روى هواى نفس سخن مى گويد'، و يكى از آن دو نفر "ابوبكر و عمر" به ديگرى گفت: 'نمى بينى چگونه چشمانش در سرش مانند مجانين مى گردد'، هنگامى كه اين سخنان را گفتند ابليس از خوشحالى فريادى كشيد و دوستانش را جمع كرد و گفت: 'شما مى دانيد كه من قبلاً گمراه كننده ى آدم بوده ام'!؟ گفتند: آرى. ابليس گفت: 'آدم عهد و پيمان را شكست ولى به خداوند كافر نشد؛ اينان عهد و پيمان را شكستند و به پيامبر كافر شدند'!!
هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از دنيا رفت و مردم غير على عليه السلام را براى خلافت بپا داشتند، ابليس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و منبرى نصب كرد و بر روى آن نشست و شياطينش را جمع كرد و به آنان گفت:
شادى كنيد، چرا كه تا امام قيام نكند خداوند اطاعت نمى شود. 3

 

تلاش شيطان براى به گناه كشيدن شيعيان

امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سخنانش را در غدير فرمود و اميرالمؤمنين عليه السلام را براى مردم نصب كرد، ابليس فريادى كشيد كه بزرگانِ گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: اى بزرگِ ما، اين چه فريادى بود؟! ابليس گفت:
واى بر شما ! امروز مانند روز عيسى است!
بخدا قسم، مردم را در اين باره گمراه خواهم كرد...
بار ديگر ابليس فريادى كشيد و بزرگان گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: اى بزرگِ ما، اين فريادِ دوم چه بود؟! ابليس گفت:
خداوند در باره ى گفته ى من آيه اى نازل كرد: 'وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ اِبْليسُ ظَنَّهُ': 'ابليس گمان خود را بر آنان به صدق رسانيد'.
سپس ابليس به سوى آسمان متوجه شد وگفت:
خداوندا، به عزّت و جلالت قسم، گروههاى هدايت يافته را هم به بقيه ملحق خواهم كرد!
در اينجا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله- كه متوجه رفتار ابليس بود- اين آيه را از جانب خداوند تلاوت فرمود: 'اِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ' : 'تو را بر بندگانِ واقعىِ من تسلط و راهى نيست'.
بار ديگر ابليس فريادى كشيد و بزرگان گروهش بسوى او باز گشتند و پرسيدند: اين فرياد سوم چه بود؟ ابليس گفت:
بخدا قسم، از اصحاب علىّ "كه نمى توانم بر آنهاتسلّط داشته باشم"! ولى خداوندا، قسم به عزّت و جلالت، گناهان را براى آنان "يعنى شيعيان على" زيبا جلوه خواهم داد تا با ارتكاب آن ايشان را به درگاه تو مبغوض نمايم. 4

 

سخن شيطان با پيامبر در غدير

شيطان در روز غدير به صورت پيرمردى زيبا روى نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آمد و گفت:
اى محمد، چقدر كم اند آنان كه واقعاً طبق گفته هايت با تو بيعت مى كنند!! 5

 

حزن شيطان در غدير، و سرور او در سقيفه

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به من خبر داد كه: ابليس و رؤساى اصحاب او هنگام منصوب شدن من در روز غدير حاضر بودند. در آن روز، اصحاب ابليس رو به او كردند و گفتند:
اين امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهى محفوظ شدند، و ديگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان را شناختند.
ابليس با ناراحتى و اندوه از آنان جدا شد.
اميرالمؤمنين عليه السلام در ادامه ى كلامش فرمود: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به من خبر داد: آن هنگام كه مردم بعد از وفات من بيعت تو را بشكنند، ابليس اصحابش را جمع مى كند و آنان در مقابل او به سجده در مى آيند و مى گويند:
اى آقاى ما، اى بزرگِ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى!
ابليس مى گويد:
كدام امت بعد از پيامبرشان گمراه نشدند؟! هرگز!! شما گمان مى كنيد من بر اينان سلطه و راهى ندارم؟! چگونه ديديد مرا هنگامى كه كارى كردم تا امر خدا و پيامبر را در باره ى اطاعتِ على بن ابى طالب كنار گذاردند؟... 6

  • 1. [ بحارالأنوار: ج 37 ص 121. ]
  • 2. [ بحارالأنوار: ج 37 ص 120 و 168. عوالم: ج 3:15 ص 125 و 135. ]
  • 3. [ روضه ى كافى: ص 344 ح 542. جمله ى آخر اين حديث در متن عربى چنين است: 'لايُطاعُ اللَّهُ حَتّى يَقُومَ الإمامُ'. اين جمله احتمال دو معنى دارد: الف: تا امام بر حقى امور را به دست نگيرد خدا اطاعت نمى شود. ب: تا امام زمان عجل اللَّه فرجه قيام نكند خدا بطور كامل اطاعت نمى شود. ]
  • 4. [ بحارالانوار:ج 37 ص 164 و 165. ]
  • 5. [ بحارالانوار: ج 37 ص 135. عوالم: ج 3:15 ص 303. ]
  • 6. [ كتاب سليم: ح 579. روضه ى كافي: ص 343 ح 541. ]