آيا نبايد در عملكرد على بن ابيطالب معجزات و كراماتى در تاريخ ثبت شده باشد؟

معجزه از مهمترين راههاى شناخت انبياء است، چرا كه نبوت منصبى است الهى، و بايد شاخصى نسبت به عملكرد ساير مردم باشد كه آن شاخص معجزه است، حال با ادعاى الهى بون منصب امامت، آيا نبايد در عملكرد على بن ابيطالب معجزات و كراماتى در تاريخ ثبت شده باشد، در حالى كه چنين نيست.

جواب اجمالى:
اولا: اثبات الهى بودن منصب امامت متوقف بر صدور معجزه نيست بلكه از طريق آيات قرآنى و روايات مى توان مساله را اثبات نمود. ثانياً: تعريف معجزه طبق قول اكثر علماء نشان مى دهد كه اختصاص به ادعاى نبوت دارد. ثالثاً: كرامات و خارق عادات زيادى از طريق شيعه و اهل سنت براى على (علیه السلام) نقل شده است مانند: شفاى مريضان، اخبار غيبى و ...
جواب تفصيلى:
براى روشن شدن جواب نكاتى تحت عنوان مقدمه بيان مى شود:
1- تعريف معجزه:
در شرح مواقف چنين تعريف شده است «و هى عندنا ما قصد به اظهار صدق من ادعى رسول الله1» معجزه در نزد ما چيزى است كه قصد شده است به وسيله آن اظهار صدق مدعى نبوت. علامه حلى فرموده است «و نعنى بالمعجز ثبوت ما ليس بمعتاد مع خرق العادة و مطابقة الدعوى ...2» معجزه ثبوت چيزى است كه معمول و عادى نباشد و يا نفى چيزى است كه معمول و عادى نيست بشرطى كه همراه خرق عادت و مطابق دعواى نبوت باشد.
2- صدور كرامات براى اولياء:
مساله اى كه تقريباً اتفاقى بين فريقين است صدور كرامات از اولياء خداوند است مثل، قصه مريم، آصف بن برخيا، و قصه اصحاب كهف، منتهى اين كرامات با معجزه فرق دارند، چون در معجزه شرط آن، همراه با ادعاى نبوت و تحدى بوده است. ولى در كرامت اينگونه نيست3.
3- معناى اصطلاحى امامت:
عده ى زيادى از علماى اماميه، امامت را اينگونه تعريف نموده اند: «امامت رياست عمومى در امور دين و دنيا براى فردى از افراد براى جانشينى پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است4.
بعد از اين مقدمه اولا بايد گفت كه اثبات الهى بودن منصب امامت متوقف بر صدور معجزه نيست بلكه با همان قرآنى كه معجزه خالده پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) همراه با تحدى مى باشد، مى توان امامت على (علیه السلام) و الهى بودن آن را ثابت كرد. آيات زيادى بر اين مطلب دلالت دارند مانند آيه ى، اكمال5، تطهير6، تبليغ7، انما وليكم الله8، اولى الامر9 و ... كه به عنوان نمونه اشاره مى كنيم به آيه ى عهد كه خداوند ابراهيم را بعد از امتحان سخت و طاقت فرسا، و بعد از دارا بودن مقام نبوت و خليل اللهى به امامت برگزيد «انى جاعلك للناس اماماً ... لا ينال عهدى الظالمين» و فرمود: من تو را امام براى مردم قرار دادم، گفت: آيا از ذريه من هم؟ فرمود: عهدم به ستمگرانشان نمى رسد» اين آيه صراحت دارد كه امامت منصب وعهد الهى است و همچنين الهى بودن منصب امامت و امام على (علیه السلام) را مى توان با سخنان گهربار همان پيامبرى كه با معجزات متعدد، صدق او، و با قرآن عصمت او بيان شده است10 به اثبات رساند، مانند حديث ثقلين11 و رواياتى كه تعداد امامانى بعد از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به «دوازده» منحصر مى كنند12 و رواياتى كه علاوه بر تعداد ائمه (علیهم السلام) به نام آنها هم تصريح كرده اند، كه به عنوان نمونه به يكى از آنها از طريق عامه اشاره مى شود، خوارزمى از سلمان محمدى نقل مى كند كه به حضور پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شرفياب شديم كه حسين در آغوش او بود چشمان او را بوسيد و فرمود «... انك امام بن ائمه ...» تو خود امام و فرزند امام هستى، تو خود حجت و فرزند حجت خدايى و پدر 9 امام بعد از خود هستى13».
و ثانياً چنانكه از تعريف معجزه و امامت (در مقدمه بيان شد) استفاده مى شود، معجزه مخصوص ادعاى نبوت است اين را هم علماى اهل سنت گفته اند و هم اماميه، چنانكه قبلا اشاره شد، پس بايد نبوت با معجزه و امامت با تأييد و نصب پيامبرى كه داراى معجزه است بايد ثابت شود هر چند شيخ طوسى فرموده است گاهى معجزه جانشين نص مى شود14.
ثالثاً: كرامات زيادى از على (علیه السلام) و ائمه اطهار در منابع شيعه و بعضاً در منابع اهل سنت نقل شده است (هر چند كرامت شرط معجزه را ندارد، (يعنى همراه با ادعاى نبوت نيست) ولى ماهيةً از زير مجموعه معجزه به حساب مى آيد) كه به بعضى آنها بصورت فهرست وار اشاره مى شود.
الف) در منابع شيعه:
1- ردّ الشمس و تكلم شمس با امير المؤمنين (علیه السلام) كه مرحوم مجلسى حدود 22 روايت در اين زمينه جمع آورى نموده است15.
2- شفا دادن مريض ها و زنده نمودن بعضى مردگان، و مبتلا شدن دشمنان حضرت بر اثر نفرين او حدود 39 روايت16.
3- به سخن آوردن حيوانات و رام نمودن آنها 29 روايت مرحوم مجلسى جمع آورى نموده است17.
4- معجزات و كرامات بدنى آن حضرت (4 روايت)18.
5- خبرهاى غيبى و علم به لغات و زبانهاى مختلف 66 روايت19.
6- خوابهاى كه حاكى از كرامت حضرت مى باشند 13 روايت20.
7- جوامع كرامات و معجزات حضرت 19 روايت21.
8- كرامات (و معجزات) عجيبه اى كه از آن حضرت نقل شده است، آيا از مجموع اين روايات لا اقل يكى از آنها صحت ندارد؟ كه يقيناً دارد، همان يكى هم در اثبات ادعاى ما كافى است و همچنين شيخ مفيد خوارق عادات متعدده اى، از آن حضرت نقل نموده است22 و ...
ب) منابع اهل سنت:
1- كرامات بدنى حضرت از جمله در جنگ بدر كه ملك از آسمان صدا داد، «لا سيف الّا ذوالفقار و لا فتى الا على23».
2- در جنگ با عمرو بن عبدود اين جمله از خداوند توسط جبرئيل نازل شد «تحية من الطالب الغالب الى على بن ابى طالب24» سلامى از خداى غالب براى على پسر ابى طالب، و نمونه هاى زيادى نقل شده است25.
3- على اذن داعيه است هر چه از پيامبر مى شنيد حفظ مى شد و ... براى پرهيز از اطاله كلام، فقط به عنوان حسن ختام به داستانى از ابن بطوطه اكتفا مى شود، او مى نويسد: (و اهل اين شهر (نجف اشرف) همه شيعه هستند و از اين حرم (حرم امير المؤمنين كرامات و معجزاتى ظاهر شده است و در نزد شيعيان ثابت گرديده است كه قبر امير المؤمنين (علیه السلام) آنجا است و از اين معجزات است. كراماتى كه در شب 27 رجب در آنجا واقع مى شود بيماران زيادى شفا مى گيرند و مردم آنرا شب احياء مى نامند و از همه سرزمينهاى دور براى درك آن شب بدانجا روى مى آورند از سراسر عراق و خراسان و سرزمنيهاى فارس و روم و ... اين شفاى بيماران امر مسلم و قطعى و ثابتى است كه من آن را از راستگويان شنيده ام26 ... .

  • 1. الالهيات من شرح المواقف، تحقيق على الربانى الگلپايگانى (قم، مؤسسة امام صادق (علیه السلام))، ص 120.
  • 2. علامه حلى، كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد (قم، مؤسسه النشر الاسلامى، پنجم، 1415 ه- ق) ص 350.
  • 3. الالهيات من شرح المواقف (پيشين) ص 132 و كشف المراد (پيشين) ص 351.
  • 4. ابن هيثم بحرانى، قاعد المرام فى علم الكلام، با تلخيص ربانى گلپايگانى (قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)) ص 48 و اصل قواعد المرام ص 174 و ر. ك: هادى نجفى، ولايت و امامت (قم، خيام، اول، 1370) ص 19 و ر. ك: علامه حلى باب حادى عشر (طبع حجرى) ص 43.
  • 5. سوره مائده، آیه 5 .
  • 6. سوره احزاب، آیه 33.
  • 7. سوره مائده، آیه 67.
  • 8. سوره مائده، آیه 55.
  • 9. سوره نساء، آیه 59.
  • 10. سوره نجم، آیه 3- 4.
  • 11. ابوالحسين مسلم بن الحجاج القشيرى، صحيح مسلم (بيروت، دار احياء التراث العربى) ج 4، ص 1873 و ر. ك: محمد بن عيسى ترمذى، سنن ترمذى (بيروت، دار احياء التراث العربى) ج 5، ص 663 و ر. ك: محمد باقر مجلسى بحار الانوار، (بيروت، دار احياء التراث العربى) ج 23، ص 106.
  • 12. صحيح مسلم (پيشين) ج 3، ص 1453 و هيثمى، مجمع الزوائد (بيروت، دار الكتاب العربى) ج 5، ص 190.
  • 13. احمد بن محمد المكى الخوارزمى مقتل الحسين (قم مكتبة المفيد) ج 1، ص 146 و جوينى، فرائد السمطين (بيروت، مؤسسة المحمودى) ج 2، ص 134 و ر. ك: ابن حجر عسقلانى، فتح البارى (بيروت، دار المعرفه) ج 13، ص 214.
  • 14. شيخ طوسى، تلخيص الشافى، تحقيق بحر العلوم، (تهران، دار الكتب الاسلامية) ج 1، ص 266.
  • 15. بحار الانوار (پيشين) ج 41 ص 166- 191.
  • 16. همان، ص 191- 230.
  • 17. همان، ج 41، ص 230- 274.
  • 18. همان، ص 274- 282.
  • 19. بحار الانوار (پيشى) ج 41، ص 283- 360.
  • 20. همان، ج 42، ص 1- 16.
  • 21. همان، ص 17- 50.
  • 22. محمد بن نعمان، مفيد، الارشاد (قم مكتبة بصيرتى) ص 160- 162.
  • 23. احمد بن محمود الخوارزمى المناقب (قم، مؤسسة النشر الاسلامى، سوم، 1417 ه- ق) ص 167، روايت 200.
  • 24. همان، ص 171.
  • 25. همان، ص 167.
  • 26. ر. ك، ابن بطوطه جهانگرد، رحله ابن بطوطة (طبع مصر) ج 1، ص 110.
منابع: 

منبع: پاسخ به شبهات(1)، ص: 96