آیه 20 سوره سبأ: ترجمه تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة
تفسير
وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ و شيطان گمان باطل خود را سخت به صدق و حقيقت در نظر مردم جلوه داد، يعنى آن گمان خود را كه وقتى گفت: «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» و گفت: «لَأُضِلَّنَّهُمْ
ترجمه تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، ج12، ص: 63
وَ ... تا آخر» اظهار و آشكار نمود.
بدان كه تنزيل اين آيه درباره اهل سباست، ولى تأويل آن دربارهى منافقين امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله است.
از ابى جعفر عليه السّلام وارد شده كه فرمود: در روز غدير وقتى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دست على عليه السّلام را گرفت ابليس در بين لشگريانش فرياد كشيد، فريادى كه در خشكى و دريا احدى از آنها باقى نماند مگر آنكه نزد ابليس آمدند، گفتند: اى آقا و مولاى ما چه چيز تو را به صدا در آورد؟ ما تا كنون فريادى از اين وحشتناكتر از تو نشنيده ايم؟
ابليس به آنها گفت: اين نبىّ كارى انجام داده است كه اگر آن كار به اتمام برسد هيچ وقت خداوند مورد عصيان و نافرمانى قرار نمى گيرد.
لشگريان ابليس گفتند: او از هوا سخن مى گويد و يكى به رفيقش گفت: آيا نمى بينى چشمانش در سرش دور مى زند گويى كه ديوانه است، مقصودشان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله است ابليس فريادى از طرب كشيد، پس اوليا و دوستانش را جمع كرد و گفت: آيا ندانستيد كه من قبلا براى اغواى آدم بودم؟
گفتند: بلى، او پيمان شكست ولى به ربّ كافر نشد، اينان نقض عهد كردند و به رسول صلّى اللّه عليه و آله كافر شدند.
وقتى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قبض روح شد، مردم غير على عليه السّلام را براى خلافت برگزيدند ابليس تاج ملك را بر سر گذاشت و منبرى نصب كرد، با زينت و آرايش نشست، سوارها و پياده هايش را جمع كرد، سپس به آنها گفت: طرب و شادى كنيد ديگر خداوند اطاعت
ترجمه تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، ج12، ص: 64
نمىشود مگر آنكه امامى قائم گردد، امام ابو جعفر عليه السّلام اين آيه را خواند: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ» ... تا آخر حديث. و اخبار زيادى به اين مضمون با اختلاف در لفظ وارد شده است.
فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ دفع اين توهّم است كه ابليس در تصرّفات خود استقلال دارد.
چنانچه ابليسها و ثنوىها توهّم نموده اند، يعنى تسلّط شيطان بر مردم جز با اذن و مسلّط كردن ما بر كسى كه مى خواهيم بر او مسلّط شود نيست و اين تسلّط دادن.
إِلَّا لِنَعْلَمَ جز براى اين نيست كه علم ما ظاهر شود يا متعلّق علم ما آشكار گردد.