آیه 3، سوره مائده، تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين

تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين، ج‏3 ، ص  178   

فقد حياة الْيَوْمَ‏ مراد روز معين نيست بلكه روز حاضر است و آنچه متصل بآنست از ازمنه آتيه و گويند مراد روز نزول آيه است چه در روايت آمده كه نزول اين آيه بعد از عصر روز جمعه در عرفات در حجة الوداع بود يعنى امروز يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا نااميد شدند كافران‏ مِنْ دِينِكُمْ‏ از ابطال دين شما و رجوع شما بدين ايشان به تحليل اين جنايت و غير آن و يا از آنكه غالب گردانند شما را بر آن تحليل‏ فَلا تَخْشَوْهُمْ‏ پس مترسيد از فتنه ايشان و از غلبه ايشان بر شما وَ اخْشَوْنِ‏ و بترسيد از من و خالص گردانيد خشيت را براى من در ارتكاب امور و اجتناب از منهيات مرويست كه حضرت رسالت صلّى اللَّه عليه و آله در روز جمعه خطبه خواند و در آن‏

تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين، ج‏3، ص 179

مجلس جمعى بسيار حاضر بودند آن حضرت بهمه ايشان نظر فرمود در ميان ايشان غير از مسلمان كسى را نديد شادمان شد حق تعالى اين آيه را فرستاد كه امروز مشركان را استيلا و تسلطى بر اهل اسلام نباشد تا روز قيامت‏ الْيَوْمَ‏ امروز أَكْمَلْتُ لَكُمْ‏ كامل گردانيدم براى شما دِينِكُمْ‏ دين شما را بنصرت و اظهار و غلبيت آن بر همه اديان يا بتنصيص بر قواعد و عقايد و توقيف بر اصول و قوانين و شرايع كه ديگر احكام آن را رقم نسخ نباشد.

وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي‏ و تمام كردم بر شما نعمت خود را و يا تمام كردم بر شما هدايت و توفيق و يا با كمال احكام دين و يا بفتح مكه معظمه و هدم منار جاهليت كه با اطمينان تمام حج گذاريد و هيچ مشرك با شما حج نگذارد و يا بدخول جنت كه اعظم نعم است‏ وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ‏ و اختيار كردم براى شما اسلام را دِيناً دينى پاكيزه‏ تر از همه دين ها كه نزد من همين دين باشد تا روز قيامت نه دين ديگر.

در مجمع آورده كه در الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ‏ چند قول است يكى آنكه نزول اين در حجت الوداع بود و معنى اينكه كامل ساختم براى شما فرايض و حدود و حلال و حرام خود و تنزيل من همين بود كه انزال كردم و بيان من همين كه تبيين نمودم پس هرگز راه زياده و نقصان بر آن گشوده نخواهد شد و بعد از آن روز قلم نسخ بر آن كشيده نخواهد گشت.

و اين قول منقول است از ابن عباس و سدى و اختيار اين نموده ‏اند جبائى و بلخى و گفته كه بعد از نزول اين آيه هيچ شى‏ء از فرايض در باب تحليل و تحريم بر رسول نازل نشد و آن حضرت بعد از هشتاد و يك روز از اين دار دنيا رفت.

اگر گويند از اينجا مفهوم مي شود كه قبل از اين روز دين خدا ناقص بوده باشد گوئيم چون قبل از اين حق تعالى امرى بعد از امرى و نهى بعد از نهى و آيتى بعد از آيتى انزال مي فرمود بحسب صلاح مكلفان و ختم و اتمام باين آيه شد كه بعد از آن هيچ امرى و نهى و آيتى صادر نشد از اين جهت حقتعالى فرمود كه‏ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ‏ ديگر اينكه قبل از اين آيه اگر چه اصول اسلام متصف به كمال بود اما احكام فروع اسلام در معرض نسخ بود پس ممتنع نباشد كه فروع دين اسلام متصف بكمال نبوده باشد.

و چون اين آيه نازل شد ايمن شد از عروض نسخ و ورود امر و نهى ديگر و هم چنان كه اصول آن بر وجه كمال بود فروع آن نيز متصف بكمال شد دويم آنكه معنى آنست كه امروز كامل ساختيم براى شما حج را كه هيچ مشركى با شما حج نكند و با شما مختلط نشود و اين از سعيد بن جبير منقولست و مختار طبرى سيم معنى آنست كه امروز كفايت كردم شما را از خوف اعدا و غالب ساختم شما را بر ايشان و اينقول زجاج است.

و از حضرت امام محمد باقر و حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه عليها مرويست كه اين آيه نازل شد بعد از آنكه حضرت رسالت (ص) حضرت امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه را خليفه خود گردانيد در غدير خم در

تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين، ج‏3، ص: 180

حين انصراف از حجة الوداع و فرمود كه‏ من كنت مولاه فعلى مولاه‏.

و اين آخرين فريضه بود كه حقتعالى انزال فرمود و بعد از آن هيچ فريضه نازل نساخت پس كمال فرايض الهى بنصب امامت و خلافت امير المؤمنين على صلوات اللَّه عليه بوده باشد و سيد عالم صلّى اللَّه عليه و آله در حين نزول اين آيه فرمود كه‏ اللَّه اكبر على اكمال الدين و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و بولاية على بن ابى طالب من بعدى‏.

و بعد از آن فرمود من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله‏.

و اين حديث را ابو احمد مهدى بن نزار حسنى روايت كرده از ابى القسم عبيد اللَّه خسكانى و او از عبد اللَّه شيرازى و وى از ابى بكر حرانى و او از ابى احمد بصرى و وى از احمد بن عمار بن خالد جرجانى و او از يحيى بن عبد الصمد حمانى و وى از قيس بن ربيع و او از ابى هارون عبدى و وى از ابو سعيد خدرى و او از حضرت رسالت صلّى اللَّه عليه و آله و على بن ابراهيم نيز در تفسير خود آورده كه حديث كرد مرا پدر من كه ابى بن صفوان اخبار كرد ما را از علا و محمد بن مسلم از ابى جعفر صلوات اللَّه عليه كه نزول اين آيه در كراع العميم بود.

و حضرت رسالت صلّى اللَّه عليه و آله افشاى آن فرمود در جحفه و ربيع بن انس گفته كه نزول آن در حجة الوداع بوده و بصحت پيوسته كه رسول صلّى اللَّه عليه و آله خبر موت خود باسماع خاص و عام مى‏رسانيد و مشركان و منافقان چون اين بشنيدند انديشه كردند كه اگر محمد صلّى اللَّه عليه و آله بميرد دين او را خراب كنيم و اصحاب او را بكشيم و ذرارى ايشان را سبى كنيم و اموال ايشان را غارت كنيم چون حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله در غدير خم نصب امامة و خلافت امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه كرد و آن سخن اشتهار يافت اهل كفر و نفاق گفتند كه افسوس كه كيد ما باطل شد و خيالى كه در باطن مى ‏پختيم نابود و عاطل گشت حق تعالى اين آيه فرستاد و فرمود امروز اهل كفر و نفاق از دين شما نوميد شدند و من دين شما را مهمل و معطل نساختم بلكه حافظ و نگهبانى بآن نصب كردم و نعمت خود را بآن بر شما تمام كردم پس چنك در رشته اعتصام وى زنيد و متمسك باهل بيت اطهار شويد تا در ايمان كامل و تمام باشيد و ائمه هدى صلوات اللَّه عليهم. 

و جمعى از صحابه چون جابر انصارى و ابو سعيد خدرى روايت كرده ‏اند كه چون حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله در روز غدير خم تقرير امامت و ولايت امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه و آله فرمود و آن مجمع متفرق نشده بودند كه اين آيه آمد كه‏ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ‏ الى آخر حضرت رسول فرمود كه‏
الحمد للَّه الذى جعل كمال الدين و تمام النعمة و رضى الرب برسالتى و بولاية على من بعدى.‏

و خطيب خوارزمى كه يكى از فضلاى اهل سنة است روايت كرده از حذيفه يمانى و او از ابى ذر غفارى كه چون حضرت رسالت در روز غدير خم على بن ابى طالب ع را بحكم على اعلا نصب نموده و آنچه بآن مأمور بود باصحاب رسانيد در شأن عاليشأن على بن ابى طالب و امر فرمود كه‏ سلموا على على‏

تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين، ج‏3، ص: 181

بإمرة المؤمنين‏
ايشان همه اذعان بآن كرده انقياد كردند حقتعالى اين آيه فرستاد كه‏ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ‏ الايه پس حضرت رسالت صلّى اللَّه عليه و آله از نزول اين آيه بسيار مسرور شد و خوش حال گشت و توجه بحاضران كرد و فرمود اللَّه اكبر على اكمال الدين و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى اليكم و الولاية لعلى بن ابى طالب بعدى‏
و هر كه منصف است اگر در اين روايات مأثوره از موافق و مخالف تأمل نمايد هر آينه بر او واضح و لايح گردد كه كسى كه قبول ولايت على بن ابى طالب نكند و اذعان ننمايد كه خلافت منصب او است و امامت لايق او دين او ناقص و ناتمام باشد و خوشنودى خدا و رضا و نعمت تامه پروردگار نسبت باو مفقود بود و بجهت اين است كه احاديث بسيار در بيان فضليت اين روز واقع شده و آن را (عيد اللَّه الاكبر) نام نهاده‏اند و صواب صلاة و صوم آن روز نسبت بروزهاى ديگر اضعاف مضاعف است.

و از جمله طارق بن شهاب روايت كرده كه حبرى از احبار يهودى نزد عمر خطاب آمد و گفت كه در كتاب شما آيتى است كه بر رسول شما فرود آمده كه اگر در كتاب ما بودى آن روز عيد ما بودى عمر گفت كه آن آيه‏ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ‏ است تا آخر و آن روز كه اين آيه نازل شد عيد ما شد و عيد جمله مسلمانان تا روز قيامت و از امام على بن موسى الرضا صلواة اللَّه عليه مرويست كه در باب فضيلت اين روز فرمود كه‏
عيد اللَّه الاكبر و انه فى السماء اشهر من الارض.

و در باب روزه اينروز وارد شده كه ثواب آن روز مقاومت مي كند با ثواب كسى كه از اول دنيا تا آخر دنيا زيسته باشد و روزها به روزه بوده باشد و ثواب نماز اين روز به طريقى كه از اهل البيت صلوات اللَّه عليهم منقول شده مانند ثواب صد هزار حج و صد هزار عمره است و افطار مؤمنى از روزه اين روز برابر ثواب كسى است كه صد فئام كس را روزه بگشايد و فئامى صد هزار پيغمبر و صديق و شهيد است و كيفيت نماز و روزه اين روز و آداب آن و تفصيل ثواب آن بروايات متعدده در كتب اصحاب مسطور است.

نسخه شناسی

درباره مولف

کتاب شناسی

منابع: 

كاشانى ملا فتح الله‏، تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين‏، تهران‏، كتابفروشى محمد حسن علمى‏، 1336 ش‏، چاپ سوم‏، ج 3، صص 178 - 181