آیه 3، سوره مائده: ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن

الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ‏: منظور روز معين نيست. مقصود اين است‏

ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج‏6، ص: 202

(1) كه: اينك مردم كافر از دين شما مايوس شدند. خداوند خوف از كفار را از دل مردم مسلمان بر مى‏ دارد و كفار را از باطل شدن اسلام، دچار ياس مى‏ سازد. به آنها مى‏ فهماند كه وعده حق فرا رسيده و دين خدا غالب گشته است.

چنان كه فرموده بود: «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» (توبه 33 فتح 28: خداوند او را بر هر دينى غالب مى ‏سازد) دين نام هر چيزى است كه خداوند به وسيله آن پرستيده شود و مردم را فرمان داده است كه بآن قيام كنند.

مقصود از ياس كفار، اين است كه ديگر طمعى از دين اسلام و اينكه پيروان آن رهايش كرده، به سوى شرك روى آورند، ندارند. اين معنى از ابن عباس و سدى و عطاست. مجاهد و ابن جريح و ابن زيد گويند: منظور از «اليوم» روز عرفه از حجة الوداع است. آن روز همه عرب، در اسلام داخل شده بودند. آن روز جمعه بود و هنگامى كه پيامبر به اطراف خود نظر افكند جز مسلمان يكتا پرست احدى نديد. ديگر عربستان از لوث شرك، پاك شده بود.

فَلا تَخْشَوْهُمْ‏: به مؤمنان دستور مى ‏دهد كه نبايد بترسند كه اهل كفر بر اسلام غالب آيند و مسلمانان را شكست دهند و آنها را از دينشان باز گردانند.

وَ اخْشَوْنِ‏: لكن از من بترسيد كه اگر مخالفتم كنيد و مرتكب گناه شويد، كيفر من شما را فرو مى‏ گيرد. اين معنى از ابن جريج و ديگران است.

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ‏: در اين باره گفته‏اند: اقوالى است.

1- يعنى امروز بوسيله قرآن و بيانات آن واجبات، حدود، حلال و حرام خود را براى شما كامل ساختم. ديگر نه چيزى افزوده مى ‏شود و نه از راه نسخ، چيزى كاسته.

آن روز، روز عرفه سال حجة الوداع بود. اين قول از ابن عباس و سدى و مختار جبايى و بلخى است. گويند: بعد از اين آيه، آيه‏اى در باره واجبات و حليت و حرمت، نازل نشد و 81 شب بعد پيامبر خدا از دنيا رفت.

اعتراض مگر دين خدا قبل ناقص بود كه خداوند در روز عرفه آن سال، كاملش گرداند؟!

ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج‏6، ص: 203

(1) پاسخ دين خدا همواره كامل بود، لكن قبلا در معرض نسخ و افزونى بود و در آن زمان بوسيله وحى چيزهايى حلال يا حرام مى‏ شد، و اين مطلب منافات ندارد كه هنگامى كه دين به مرحله ‏اى برسد كه از هر گونه فزونى و كم و كاست، ايمن باشد، كامل خوانده شود.
مثل اينكه گويند: عدد ده كامل است و چون عدد صد، بيشتر و كاملتر است، عدد ده، ناقص شمرده نمى ‏شود.

2- يعنى: امروز حج شما را كامل كردم و بلد حرام را به شما اختصاص دادم و امروز مشركى همراه شما نيست. اين معنى از سعيد بن جبير و قتاده و مختار طبرى است.

گويند: خداوند بعد از اين آيه، آيه آخر سوره نساء «يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ ...» نازل فرموده است.

فراء گويد: آخرين آيه‏ اى كه نازل شد، همين است. اگر اين مطلب، صحيح باشد. اين قول ترجيح پيدا مى‏ كند، لكن در باره آن خلاف است

3- يعنى امروز شر دشمنان را از سر شما كوتاه و شما را بر ايشان غالب ساختم، چنان كه گوئيد: اكنون سلطنت و آنچه مى‏ خواهيم براى ما كامل شد. يعنى از آنچه مى ‏ترسيدند، خيالتان راحت شد، اين قول از زجاج است.

از امامان باقر و صادق علیهما السلام روايت است كه اين آيه، هنگامى نازل گرديد كه پيامبر در روز غدير خم، در حين بازگشت از حجة الوداع، على را براى مردم علم و پيشوا ساخت. مى فرمايند: آخرين امر واجبى كه خداوند نازل فرمود، همين است. بعد از آن ديگر، فريضه ‏اى نازل نشد.

سيد عالم، ابو الحمد، مهدى بن نزار حسينى از ابوالقاسم، عبيد اللَّه بن عبد اللَّه حسكانى، از ابو عبد اللَّه شيرازى از ابو بكر جرجانى، از ابو احمد بصرى، از احمد بن عمار بن خالد، از يحيى بن عبد الحميد حمانى، از قيس بن ربيع، از ابى هارون عبدى، از ابو سعيد خدرى، روايت كرده است كه: چون اين آيه نازل شد، پيامبر فرمود اللَّه اكبر! كه دين كامل و نعمت تمام و خدا از رسالت من و ولايت على بن ابى طالب‏

ترجمه مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج‏6، ص: 204

(1) بعد از من، خشنود گرديد» و فرمود: «هر كس من مولاى اويم، على مولاى اوست. خدايا دوستانش را دوست و دشمنانش را دشمن بدار، يارانش را يارى و دشمنانش را خوار كن» على بن ابراهيم در تفسير خود گويد: پدرم از صفوان، از علا و محمد بن مسلم از امام باقر (ع) روايت كرده‏اند كه: اين آيه در «كراع الغميم»- ميان مكه و مدينه- نازل گرديد و پيامبر در جحفه آن را برپا داشت.

ربيع بن انس گويد: آيه در مسير حجة الوداع نازل گرديد:
وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي‏: مؤمنان را مخاطب مى‏سازد كه بوسيله غالب ساختن ايشان بر مشركين و طرف آنان، نعمت را بر ايشان تمام كرده است. اين معنى از ابن عباس و قتاده است. برخى گويند: يعنى نعمت خود را بر شما تمام كردم و به شما علم و حكمتى دادم كه پيش از شما به پيامبرى و امتى داده نشده بود.

برخى نيز گويند: تمام كردن نعمت. بهشت است.

وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً: راضى شدم كه اسلام دين شما باشد كه شما را امر به طاعت و انقياد و شما را موظف ساختم كه حدود و فرائض اين دين مقدس را رعايت كنيد.

فايده اين سخن اين است كه خداوند متعال، همواره پيامبر و اصحابش را بدرجات اسلام و مراتب آن بالا مى ‏برد، تا اينكه شرايع خود را براى ايشان كامل ساخت و آنها را با على درجه آن نايل كرد. آن گاه فرمود: امروز خشنودم كه شما به چنين درجه‏ اى نايل شده ‏ايد، اين درجه اعلى را حفظ كنيد و از آن جدا مشويد.

اكنون باصل مطلب تحريم باز مى‏ گردد. قسمت‏ «الْيَوْمَ يَئِسَ‏ ... الْإِسْلامَ دِيناً» جمله معترضه‏اى بود.

فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ: كسى كه دچار ضرورت گرسنگى شود، بطورى كه چاره‏اى جز خوردن آنچه حرام است، نداشته باشد. اين معنى از ابن عباس و قتاده و سدى است.
غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ‏: اين قسمت حال است. يعنى در حالى كه مايل به گناه نباشد.

ترجمه مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج‏6، ص: 205

(1) بدين ترتيب، كسى كه نسبت بخوردن ميته و چيزهايى كه خداوند حكم به حرمت آنها كرد، اضطرار پيدا كند، بدون اينكه اين اضطرار را خود خواسته باشد و حرام را حلال بشمارد، مجاز است كه به اندازه حفظ جان خود- و نه بيشتر- صرف كند. اين معنى از ابن عباس و قتاده و مجاهد است. اهل عراق نيز چنين گويند: اهل مدينه گويند: در وقت اضطرار مى‏توان سير خورد. قتاده گويد منظور اين است كه عاصى نباشد مثل كسى كه ستمكار يا دزد يا معصيتكار باشد.

فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏: در اينجا محذوفى است كه قرينه آن ذكر شده است. يعنى: كسى كه بدون تمايل بگناه، بخوردن محرمات، اضطرار پيدا كند، خداوند گناهان او را مى‏ بخشايد و مى‏ پوشاند و او را مؤاخذه نمى ‏كند. مقصود اين نيست كه گناه مردار خوارى او را عفو مى ‏كند، زيرا اين را خداوند مباح كرده و كار مباح، كيفر ندارد.

خداوند رحيم است، زيرا به بندگان خود مهربان است و از رحمت خود، در حال خطر جانى، حرام را بر ايشان حلال كرده است.

نسخه شناسی

درباره مولف

کتاب شناسی

منابع: 

طبرسى، فضل بن حسن، مترجمان‏، ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن‏، تحقيق: رضا ستوده‏، تهران‏، انتشارات فراهانى‏، 1360 ش‏، چاپ اول‏، 202 - 205