آیه 3، سوره مائده: كوثر

كوثر، ج‏3، ص 68

بحثى درباره اكمال دين و اتمام نعمت‏
در وسط آيه سوم از سوره مباركه مائده كه مربوط به تحريم خوردن ميته و خون و گوشت خوك و چند نوع گوشت حرام ديگر است، جملاتى آمده مبنى بر اينكه امروز كافران از دين شما نااميد شدند يعنى دانستند كه اسلام تثبيت شده و احتمال اينكه روزى از بين برود وجود ندارد. و نيز امروز دين را بر شما كامل كردم و نعمت خود را بر شما به پايان بردم و اسلام را به عنوان دين براى شما پسنديدم.

بايد ديد منظور از اين سخنان چيست؟ و آن روز كدام روز است كه وصف آن در اين آيه در چهار فراز آمده است:

الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ‏ ...

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ؛ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي؛ وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً.

آن روز هر روزى كه باشد، روز بسيار با عظمت و مبارك و سرنوشت سازى است و روزى است كه مسلمانان بايد همه ساله آن روز را به عنوان روز كمال اسلام جشن بگيرند؛ گاهى گفته مى‏ شود كه آن روز روز عرفه نهم ذي حجه آخرين سال زندگى پيامبر (ص) است كه به حجة الوداع معروف است. در آن سال پيامبر به حج رفته بود و در روز عرفه در صحراى عرفه اين جملات نازل گرديد و كامل شدن دين اسلام و تثبيت موقعيت آن اعلام گرديد چون تا آن زمان همه احكام گفته شده بود و ديگر چيزى باقى نمانده بود و با بيان تحريم خوردن گوشت ميته و چند چيز ديگر احكام اسلام كامل شد و با اين جملات تكميل شدن دين و تمام شدن نعمت بر مردم اعلام گرديد. بدينگونه بيشتر مفسران اهل سنت آن روز را روز عرفه حجة الوداع دانسته اند.

كوثر، ج‏3، ص 69

ولى اگر در مضمون بلند اين جملات دقت كنيم خواهيم ديد كه آن روز نمى ‏تواند روز عرفه باشد چون پس از روز عرفه حجة الوداع، بازهم آياتى در بيان احكام بر پيامبر (ص) نازل شد مانند آيه مربوط به ارث كلاله كه آخرين آيه سوره نساء و آخرين آيه ‏اى است كه بر پيامبر نازل شد و بعضى از آيات مربوط به تحريم ربا كه پس از عرفه آن سال نازل شده است.

مهمتر اينكه بايد ديد چه حكمى در روز عرفه نازل شد كه باعث مأيوس شدن كافران از دين اسلام و كمال دين و تمام نعمت گرديد؟

آيا منظور همان حكم حرمت خوردن گوشت ميته و موارد ديگر است؟

بدون شك اين نيست چون بيان اين حكم ربطى به مأيوس شدن كافران از اسلام و كامل شدن دين ندارد و اساساً اين حكم با تفاوتهاى مختصرى در چندين آيه از قرآن آمده است مانند (بقره/ 173) و (انعام/ 145) و (نحل/ 115)

و اين حكم جديدى نبود كه با آمدن آن اسلام كامل شود. يا بگوييم اين جملات از جملات مربوط به تحريم گوشت جداست و بگوييم منظور اين بوده كه در آن سال مسلمانان حج باشكوهى به جاى آوردند و اين باعث نااميد شدن كافران و كمال دين و تمام نعمت گرديد.

ولى اين سخن نيز با مضمون آيه تناسب ندارد جون در آن روز به خصوص حادثه مهمى اتفاق نيفتاد كه از آن مقطع خاص و روز معين به بعد، كافران مأيوس شوند و دين كامل گردد چون آن شكوه و عظمت را مسلمانان از سالها پيش و از فتح مكه به بعد به دست آورده بودند.

اگر باذوق سالم و به دور از احتمالاتى كه گفته شده، اين جملات را مورد دقت قرار بدهيم، به خوبى مى‏ فهميم كه در آن روز به خصوص كه آيه از آن سخن مى‏ گويد، حادثه بسيار مهم و سرنوشت سازى در اسلام رخ داده كه باعث نااميدى كافران و كامل شدن دين و تمام شدن نعمت گرديده است. آن حادثه هر چه باشد بايد مربوط به جاودانگى اسلام و تضمين بقاى اسلام و محفوظ شدن آن از زوال و نابودى باشد.

كوثر، ج‏3، ص 70

آن حادثه بسيار مهم چه بود؟ خوشبختانه رواياتى كه از طريق سنّى و شيعه وارد شده آن حادثه مهم را براى ما شرح مى ‏دهد. طبق اين روايات كه از طريق اهل بيت نقل شده و بعضى از محدثان بزرگ اهل سنت هم با اسناد خود آن را نقل كرده ‏اند، آن روز روز عرفه نبوده بلكه روز هيجدهم ذيحجه سال آخر عمر پيامبر بوده و آيه مربوط به داستان غدير خم و اعلام وصايت و خلافت امير المؤمنين على بن ابى طالب (ع) بوده است.

در آن روز پيامبر خدا به دستور خدا در حضور ده ها هزار نفر از مسلمانانى كه از انجام مراسم حج باز مى‏ گشتند على بن ابى طالب را به مردم نشان داد و او را به عنوان وصىّ خود معرفى كرد. پس از اين رخداد بسيار مهم بود كه اين آيه نازل گرديد و خطاب به مسلمانان گفته شد كه امروز كافران از دين شما نااميد شدند و دين كامل و نعمت تمام گشت و خداوند اسلام را به عنوان دين براى مسلمانان پسنديد.

معلوم است كه كافران تا آن زمان از زول اسلام نااميد نبودند؛ آنها گمان مى‏ كردند كه با مرگ پيامبر همه چيز تمام خواهد شد و طومار اسلام پيچيده خواهد شد بخصوص اينكه پيامبر فرزند پسرى هم نداشت ولى با اعلام جانشينى على بن ابى طالب از سوى پيامبر، اميد دشمنان تبديل به يأس شد و ديدند كه پيامبر پيش بينى زمان بعد از خود را هم كرده است و امامت دنباله نبوت است و همان راه ادامه خواهد يافت.

درباره اصل داستان غدير خم بزودى در تفسير آيه 67 از همين سوره مطالب مفصلى خواهيم داشت و در اينجا چند روايت درباره نزول آيه‏ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي ... كه مورد بحث ماست در روز غدير و روز وصايت امير المؤمنين نقل مى ‏كنيم:

- اخطب خوارزم در كتاب المناقب با اسناد خود از ابو سعيد خدرى نقل مى ‏كند كه در روز غدير كه پيامبر مردم را به سوى على بن ابى طالب خواند، اين آيه نازل گرديد:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً.

كوثر، ج‏3، ص 71

پس پيامبر فرمود: اللَّه اكبر بر كامل شدن دين و اتمام نعمت و خوشنودى پروردگار به رسالت من و ولايت على. سپس گفت: خدايا دوست بدار هر كس را كه او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس را كه او را دشمن بدارد و خوار كن هر كس را كه او را خوار سازد. «1»

- خطيب بغدادى با اسناد خود از ابن حوشب و او از ابو هريره نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمود: هر كس روز هيجدهم ذي حجه را روزه بگيرد، براى او روزه شصت ماه نوشته مى ‏شود. در آن روز پيامبر به مؤمنان فرمود: آيا من بر مؤمنان اولى نيستم؟

گفتند: آرى يا رسول اللَّه. گفت: هر كس را كه من مولاى او هستم على هم مولاى اوست. پس عمر بن خطاب گفت: به‏ به اى پسر ابى طالب مولاى من و مولاى هر مسلمانى شد. پس خداوند اين آيه را نازل كرد: اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى ... «2»

اين دو حديث را با عبارتهاى نزديك به هم و اسناد گوناگون بعضى از مؤلفان اهل سنت نقل كرده‏ اند ولى بعضى از آنان آن دسته از احاديث را كه آيه اليوم اكملت لكم دينكم را مربوط به روز عرفه مى ‏دانند ترجيح داده ‏اند «3» و سبط بن جوزى اين دو دسته از احاديث را به اين صورت جمع كرده كه آيه شريفه دو بار نازل شده است يك بار در عرفه و بار ديگر در غدير خم. «4»

از اهل سنت كه بگذريم، روايات بسيار و مستفيض ه‏اى از طريق اهل بيت و ائمه معصومين در دست داريم كه در كتابهاى حديثى مختلف نقل شده و در آن روايات‏
______________________________
(1)- المناقب خوارزمى ص 94 چاپ تبريز. اين حديث را با اندك تفاوتى حسكانى در شواهد التنزيل ج 1 ص 200 نقل مى‏ كند و در كتابهاى ديگرى نيز آمده است.
(2)- تاريخ بغداد. ج 8، ص 290. اين حديث با سندهاى مختلف در كتابهاى بسيارى از اهل سنت آمده از جمله ابن عساكر آن را با اسناد گوناگون در تاريخ دمشق آورده (رجوع شود به: ترجمه امير المؤمنين على بن ابى طالب در تاريخ دمشق كه مستقلًا با تحقيق آقاى محمد باقر محمودى چاپ شده است مخصوصاً پاورقي هاى محققانه او ديده شود. ج 2 ص 77)
(3)- مانند ابن كثير شامى در تفسير خود ج 2 ص 15 و سيوطى در الدر المنثور، ج 2 ص 259.
(4)- ابن جوزى، تذكرة الخواص ص 30.

كوثر، ج‏3، ص 72

آمده است كه آيه اليوم اكملت لكم دينكم ... مربوط به ولايت على بن ابى طالب (ع) است و در جريان غدير خم در نزديك جحفه نازل شده است. «1»
يكى از احاديث را به عنوان تبرك نقل مى‏ كنيم:

عن ابى جعفر عليه السلام قال: آخر فريضة انزل اللَّه تعالى الولاية ثم لم ينزل بعدها فريضة ثم انزل: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» بكراع الغميم فاقامها رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله بالجحفة فلم ينزل بعدها فريضة. «2»

امام باقر (ع) فرمود: آخرين فريضه ‏اى را كه خداوند نازل كرد، ولايت بود كه ديگر پس از آن فريضه‏ اى را نازل نكرد سپس اين آيه: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» در كراع الغميم نازل شد پس پيامبر خدا اين فريضه را در جحفه (منظور همان غدير خم است) اقامه كرد و پس از آن، ديگر فريضه ‏اى نازل نشد.

مطلبى كه ذكر آن در اينجا لازم است اين است كه اين جملات كه مربوط به تكميل شدن رسالت با امامت مى ‏باشد، در وسط جملاتى آمده كه راجع به يك حكم شرعى فرعى است و آن تحريم خوردن گوشت‏هاى حرام است و اينكه خوردن آنها در مقام ضرورت اشكالى ندارد. به طورى كه ملاحظه مى ‏فرماييد اين جملات با جملات قبل و بعد آيه شريفه تناسبى ندارد.

بايد گفت كه اين يكى از شيوه‏ هاى بيانى قرآن است كه گاهى در وسط يك مطلب، مطلب ديگرى را به عنوان جمله معترضه مى‏ آورد تا اهميت خاص آن مطلب را برساند و آن مطلب همانند يك تابلو بدرخشد و جلب نظر كند. البته‏
______________________________
(1)- مجموع اين روايات را در كتب زير ملاحظه فرماييد:
- قمى، تفسير القمى ج 1 ص 162
- بحرانى، البرهان ج 1 ص 235 به بعد.
- حويزى، نور الثقلين ج 1 ص 587 به بعد.
- مشهدى، كنز الدقائق ج 3 ص 13 به بعد.
(2)- تفسير القمى ج 1 ص 162.

كوثر، ج‏3، ص 73

مى دانيم كه آيات قرآنى به ترتيب نزول در كنار هم قرار نگرفته بلكه هر آيه ‏اى كه نازل مى‏ شد پيامبر دستور مى‏ داد كه آن را در سوره فلان و بعد از آيه فلان قرار بدهند و بدين گونه نظم و تأليف قرآن با تمام كتابهايى كه به دست بشر نوشته شده فرق اساسى و جوهرى پيدا كرده و مطالب به صورت متنوع و گوناگون در كنار هم قرار گرفته است و در واقع، آيات قرآنى مانند سفره گسترده ‏اى است كه در آن انواع غذاها را مى ‏توان ديد.

و به طورى كه بارها گفته ‏ايم قرآن كريم مشابهت هاى عجيبى با عالم طبيعت دارد و همانگونه كه طبيعت تنوع فوق العاده ‏اى دارد و مجموعه ‏اى روح نواز از اشياء مختلف و رنگها و طعم ها و پديده‏ هاى گوناگون در طبيعت در كنار هم قرار دارد- كه هر چيزى به جاى خويش نيكوست- در آيات و سور قرآن هم همان روش را مى‏ بينيم و تنوع مطالب، هر نوع ذائقه ‏اى را به سوى خود مى‏ خواند و روح انسانى را تغذيه مى‏ كند و اين يكى از رموز جاودانگى و تازگى قرآن است.

نسخه شناسی

درباره مولف

کتاب شناسی

منابع: 

جعفرى يعقوب، كوثر، قم، هجرت‏، چاپ اول‏، ج 3، صص 68 - 73