أمير المؤمنين على بن ابى طالب صلوات اللّه عليه

أمير المؤمنين على بن ابى طالب صلوات اللّه عليه- شعر آنجناب در غدير مشهور است و راويان مورد وثوق و اعتماد، آنرا ذكر نموده‏اند؛ در شعراى الغدير در قرن اول با ذكر راويان آن خواهد آمد، و داستان احتجاج آنجناب در روزهاى شورى و جمل بحديث غدير و استنشاد آنحضرت (سوگند دادنش) به حديث غدير در روز رحبه- خواهد آمد.
و پيشواى حنبليان (احمد بن حنبل) در جلد 1 مسند خود صفحه 152 از حجاج شاعر از شبابه از نعيم بن حكيم با ذكر سند روايت نموده كه از ابو مريم و مردى از همنشينان على عليه السّلام شنيدم، از آنجناب نقل نمودند كه: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روز غدير خم فرمود: هر كس كه من مولاى اويم على عليه السّلام مولاى او است، و ابن كثير در جلد 2 «البداية و النهاية» ص 348 آنرا از او روايت نموده و سپس گفته كه: اين حديث از طرق متعدد. از على عليه السّلام روايت شده و هيثمى؟؟؟؟ در جلد 9 «مجمع الزوايد» ص 107 از طريق احمد آنرا روايت نموده و گفته: رجال آن مورد اعتماد و وثوق هستند و سيوطى در «جمع الجوامع» و در «تاريخ الخلفاء» ص 114 بطريق احمد و ابن حجر در جلد 7 «تهذيب التهذيب» ص 337 و بدخشانى در كتاب «نزل الابرار» ص 20 از طريق احمد و حاكم، و در «مفتاح النجا» نيز بطريق آندو، حديث مزبور را ذكر نموده‏اند.
و حافظ طحاوى در جلد 2 «مشكل الاثار» ص 307 از يزيد بن كثير -در« مشكل الاثار» چنين مذكور است، ولى در غير آن كثير بن زيد است و آن درست است- از محمّد بن عمر بن على (امير المؤمنين عليه السّلام) از پدرش از على عليه السّلام با ذكر سند روايت كرده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله در خم زير درخت (پس از آنكه در آنجا ورود فرمود) از قرارگاه خود در حاليكه دست على عليه السّلام را گرفته بود بيرون آمد و خطاب بمردم فرمود: آيا شما نيستيد كه شهادت ميدهيد باينكه خداوند پروردگار شما است؟
گفتند. بلى. فرمود: آيا شما نيستيد كه شهادت ميدهيد باينكه خدا و رسولش اولى هستند بشما از خود شما؟ و اينكه خدا و رسولش مولاى شما هستند؟ گفتند. بلى فرمود: هر كس كه من مولاى او هستم پس على عليه السّلام مولاى او است- همانا من واگذاردم در ميان شما چيزى را كه اگر آنرا بگيريد و از دست ندهيد هرگز بعد از من گمراه نشويد، كتاب خدا كه در دست شما است و اهل بيت من.
و ابن كثير اين روايت را در جلد 5 «البداية و النهايه» ص 211 بطريق ابن جرير و ابن ابى عاصم باسناد آندو از كثير بن زيد از محمّد بن عمر بن على از پدرش از على عليه السّلام روايت نموده و متقى هندى در جلد 6 «كنز العمال» ص 154 از مستدرك حاكم و احمد، و از طبرانى (در المعجم الكبير) و ضياء مقدسى و در همان جلد ص 397 نقل از ابن ابى عاصم و در ص 406 از ابن راهويه و ابن جرير و در ص 399 از ابن جرير و ابن ابى عاصم و از محاملى (در امالى او) روايت نموده و صحت آنرا احراز كرده است. و در لفظ آنها اين جمله مذكور است: پس هر كس خدا و رسولش مولاى او هستند اين، على عليه السّلام مولاى او است. و اين روايت را وصابى در «الاكتفاء» نقل از سنن ابن ابى عاصم و سنن سعيد بن منصور (ابن شعبه نسائى) ثبت نموده است.
و ذهبى در جلد 2 «ميزان الاعتدال» ص 303 از مخول بن ابراهيم از جابر ابن حرّ از ابى اسحاق- عمرو ذى مرّ از أمير المؤمنين عليه السّلام با ذكر سند روايت نموده و سپس گفته: و اين روايت باسنادى بهتر از اين نيز رسيده و حموينى در «فرايد السمطين» از عمر و ذى مرّ از أمير المؤمنين عليه السّلام و همچنين از ابى راشد حرانى-در نسخه‏هائى كه در دست رس است چنين است و همچنين در غير اين نسخه‏ها و بنابر آنچه كه در« الخلاصه» و« التقريب» مذكور است ضبط اين كلمه حبرانى بضم حاء و سكون باء است- از آنجناب روايت مزبور را آورده است.
و در «حلية الاولياء» تأليف ابى نعيم اصفهانى در جلد 9 ص 64 از عبد اللّه بن جعفر از احمد بن يونس ضبّى از عمار بن نصر از ابراهيم بن يسع مكّى از جعفر بن محمّد از پدرش از جدش از على (أمير المؤمنين عليه السّلام) مذكور است كه: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در جحفه خطبه خواند تا آخر حديث -در نسخه موجود افتادگى و دستخوش ملعبه شدن حديث مزبور بر خواننده پوشيده نخواهد بود- و حديث ديگر خواهد آمد كه آنرا حافظ عاصمى در مفاد حديث غدير از آنجناب با ذكر سند روايت نموده.