الثقلین- ثقلین

فرهنگ واژگان فارسی به فارسی

( اسم تثنی. ثقل )

 

 

الثقلین:

یکی از مهم ترین ادله روایی در مورد برتری و حقانیت اهل بیت (علیهم السلام)، حدیث شریف «ثقلین» است. این حدیث شریف در عین اینکه حدیث صحیح و متواتری است، مورد پذیرش علمای مذهب اهل بیت(علیهم السلام) و اهل سنت نیز به حساب می آید. پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلی الله علیه وآله ) در این حدیث شریف که در منابع بی شمار حدیثی، تفسیری، تاریخی و... فریقین موجود است، با تأکید بسیار در مورد قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) خود، امت اسلامی را به اطاعت از آنها توصیه نموده است. برای اثبات راه حق پس از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله ) ادله و براهین بی شماری وجود دارد که هم در قرآن کریم و هم در سنت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) از آنها سخن به میان آمده است. مسئله امامت و رهبری امت اسلامی از چنان اهمیت والایی برخوردار است که هم از طرف خداوند متعال و هم از سوی پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله ) مورد تأکید قرار گرفته و بیان شده است. در حقیقت این سخن که خداوند در قرآن کریم و پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله ) در طول حیات خود راجع به مسئله امامت و خلافت پس از خود هیچ سخنی نگفته، بسیار حرفی بی منطق و به دور از علم است.

 

اگر به تاریخ اسلام مراجعه کنیم، خواهیم دید که حتی خلیفه اول پس از خود عمر بن خطاب را به جانشینی خود انتخاب کرده و خلیفه دوم نیز پس از خود برای همین مسئله یک شورای شش نفری را برگزیده است. بنابراین بسیار سخن شگفت آوری است که بگوییم پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله ) پس از خود فرد یا افرادی را به مقام رهبری و خلافت نصب نکرده، ولی ابوبکر، عمربن خطاب و دیگران پس از خود برای خود جانشین تعیین نموده و به این موضوع اهمیت داده اند. این حدیث شریف در واقع منشور وحدت و رستگاری امت اسلامی است که بدون شک چنین وحدت و رستگاری در گرو عمل به دستورهای آنها و پیروی از آن دو امانت سنگین است.

 

حدیث ثقلین در منابع روایی

حدیث شریف «ثقلین» از احادیث متواتر و صحیح و شناخته شده به حساب می آید که می توان آن را در منابع متعدد و بی شمار حدیثی مذهب اهل بیت(علیهم السلام) و اهل سنت یافت. اما به جهت اختصار در اینجا با نگاهی گذرا به منابع فریقین از هر کدام از آنها نمونه هایی را ارائه خواهیم داد.

 

حدیث ثقلین در منابع روایی شیعه

حدیث شریف ثقلین یکی از معروف ترین احادیث موجود در منابع روایی مذهب اهل بیت(علیه السلام) است. در اینجا به عنوان نمونه برخی از آنها را می آوریم.

1. محمد بن یعقوب الکلینی (م 329ق) در کتاب کافی چنین نقل می کند:

عن ابی عبدالله(علیه السلام) قال: ...قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): انی تارک فیکم امرین، ان اخذتم بهما لن تضلوا: کتاب الله عزوجل وأهل بیتی عترتی؛[1]

حضرت امام صادق(علیه السلام) روایت نمودند که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمود: من در میان شما دو چیز را می گذارم که اگر به آن دو متمسک شوید، هرگز گمراه نشوید: (آن دو) کتاب خداوند عزوجل و اهل بیتم، یعنی عترت من هستند.

2. شیخ صدوق (305 ـ 381ق) در کتاب کمال الدین چنین نقل می کند:

عن زیدبن ارقم، قال: قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی [أهل بیتی] فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض؛[2]

زیدبن ارقم نقل می کند که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: من در میان شما دو چیزی سنگین می گذارم که (آن دو) کتاب خدا (قرآن کریم) و اهل بیت من هستند و همانا آن دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا زمانی که در کنار حوض بر من وارد شوند.

3. محمد بن مکی، معروف به شهید اول (734 ـ 786ق) در کتاب الدرة الباهرة من الاصداف الطاهرة از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) چنین نقل می کند:

انی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله وعترتی، ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا؛[3]

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا من در میان شما دو چیز سنگین می گذارم: کتاب خداوند (قرآن کریم) و اهل بیتم که اگر به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نشوید.

4. علامه مجلسی (م 1111ق) نیز در کتاب بحارالانوار چنین روایت می کند:

عن الامام الرضا(علیه السلام) قال: قال رسول الله(صلی الله علیه و آله) انی تارک فیکم الثقلین: احدهما اعظم من الاخر: کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهم؛[4]

حضرت امام رضا(علیه السلام) نقل می کند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: همانا من در میان شما دو چیز سنگین می گذارم که یکی از آنها از دیگری بزرگ تر است؛ کتاب خداوند (قرآن) که ریسمان کشیده شده از آسمان به سوی زمین است و اهل بیت و عترتم. پس بنگرید که چگونه سفارش مرا در مورد آنها رعایت می کنید.

گفتنی است که تقریباً در هر منبع روایی، تاریخی، تفسیری و... مذهب اهل بیت(علیهم السلام) می توان حدیث شریف «ثقلین» را با تعبیرها و الفاظ مختلف مشاهده و ملاحظه نمود و قطعاً منابع آن به موارد پنج گانه فوق منحصر نمی شود.

 

حدیث ثقلین در منابع روایی اهل سنت

پس از ملاحظه نمونه هایی از حدیث شریف «ثقلین» از منظر منابع مذهب اهل بیت(علیهم السلام)، اینک همین حدیث شریف را از منظر منابع روایی برادران اهل سنت به گونه ای مختصر بررسی می کنیم:

1. مسلم بن حجاج النیشابوری (206 ـ 261ق) در کتاب صحیح خود چنین نقل می کند:

عن زید بن ارقم... قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): الا ایها الناس، فانما انا بشر یوشک ان یأتی رسول ربی فاجیب وانا تارک فیکم ثقلین: اولهما کتاب الله فیه الهدی والنور، فخذوا بکتاب الله واستمسکوا به فحث علی کتاب الله ورغب فیه ثم قال: واهل بیتی، اذکرکم الله فی اهل بیتی، اذکرکم الله فی اهل بیتی، اذکرکم الله فی اهل بیتی؛[5]

زیدبن ارقم نقل می کند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: ای مردم! همانا من بشر هستم و به زودی فرستاده پروردگارم می آید و من دعوت (حق) را اجابت می کنم، و همانا در میان شما دو چیز سنگین را می گذارم که اولین آنها کتاب خدا (قرآن) است که در آن هدایت و نور است. بنابراین آن را بگیرید و به آن تمسک جویید... (و دومین آنها) اهل بیت من است که خدا را در مورد اهل بیتم بر شما یادآوری می کنم؛ خدا را در مورد اهل بیتم بر شما یادآوری می کنم؛ خدا را در مورد اهل بیتم به شما یادآوری می کنم.

2. ابوعیسی محمدبن عیسی الترمذی (209 ـ 297ق) در سنن خود الجامع الصحیح چنین روایت می کند:

عن جابر بن عبدالله... قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): یا ایها الناس، انی قد ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلوا: کتاب الله وعترتی اهل بیتی؛[6]

جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: ای مردم! همانا من در میان شما چیزی را ترک می کنم که اگر آن را بگیرید، هرگز گمراه نشوید: کتاب خدا (قرآن کریم) و عترتم که اهل بیت من هستند.

3. حافظ ابوبکر عمرو بن ابی عاصم الضحاک الشیبانی (م 287ق) در کتاب خود، کتاب السنة چنین نقل می کند:

عن ابی سعید الخدری: أن رسول الله(صلی الله علیه و آله) قال: انی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء والارض وعترتی اهل بیتی ولن یفترقا حتی یردا علی الحوض؛[7]

ابوسعید خدری نقل می کند که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا من در میان شما دو چیز سنگین می گذارم: کتاب خداوند که ریسمان کشیده شده در میان آسمان و زمین است و عترت من که اهل بیتم هستند. آن دو از یکدیگر جدا نشوند تا وقتی که در کنار حوض بر من وارد شوند.

4. حافظ ابوعبدالرحمن احمد بن شعیب النسائی (215 ـ 303ق) در کتاب خصائص امیرالمؤمنین(علیه السلام) چنین روایت می کند:

عن زید بن ارقم... [قال رسول الله(صلی الله علیه و آله)]: انی قد ترکت فیکم الثقلین: احدهما اکبر من الاخر: کتاب الله وعترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض؛[8]

زیدبن ارقم نقل می کند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) [هنگام برگشت از حجة الوداع در غدیرخم] فرمودند: همانا من در میان شما دو چیز سنگین ترک نمودم که یکی از آنها از دیگری بزرگ تر است: کتاب خدا (قرآن) و عترتم که اهل بیت من هستند. پس بنگرید که سفارش مراد درباره آن دو چگونه رعایت خواهید کرد . همانا آن دو از یکدیگر جدا نشوند تا وقتی که در کنار حوض بر من وارد شوند .

5. حافظ ابوعبدالله الحاکم النیسابوری (م 405ق) در کتاب المستدرک علی الصحیحین چنین روایت می کند:

عن زیدبن ارقم... قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): انی تارک فیکم الثقلین: احدهما اکبر من الاخر: کتاب الله وعترتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض؛[9]

زیدبن ارقم روایت می کند که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا من در میان شما دو چیز سنگین را می گذارم که یکی از آن دو از دیگری بزرگ تر است: کتاب خدا (قرآن) و عترتم که اهل بیت من هستند. پس بنگرید که درباره سفارش من چگونه رفتار خواهید کرد. همانا آن دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا روزی که در کنار حوض بر من وارد شوند.

6. حافظ جلال الدین السیوطی (849 ـ 911ق) در کتاب الجامع الصغیر چنین نقل می کند:

عن زید بن ثابت [قال:] قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): انی تارک فیکم خلیفتین: کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء والارض، وعترتی اهل بیتی وانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض؛[10]

زیدبن ثابت نقل می کند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا من در میان شما دو جانشین می گذارم: کتاب خدا (قرآن) که ریسمان کشیده شده در میان آسمان و زمین است و عترتم که اهل بیت من هستند. همانا آن دو از یکدیگر جدا نشوند تا وقتی که در کنار حوض بر من وارد شوند.

7. علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی (م 975ق) در کتاب کنز العمال چنین روایت می کند:

عن زیدبن ارقم... [قال رسول الله]: انما انا بشر یوشک ان ادعی فأجیب، الا! وانی تارک فیکم ثقلین: احدهما کتاب الله عزوجل حبل، من اتبعه کان علی الهدی، ومن ترکه کان علی الضلالة، واهل بیتی، اذکرکم الله فی اهل بیتی ـ ثلاث مرات؛[11]

زیدبن ارقم نقل می کند که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) در غدیرخم فرمود: همانا من بشر هستم و به زودی (به درگاه الهی) دعوت شده و آن را اجابت می نمایم. آگاه باشید که همانا من در میان شما دو چیز سنگین می گذارم که یکی از آنها کتاب خداوند عزوجل است که ریسمان (الهی) می باشد. هر کس از آن پیروی نماید هدایت شود و هر کس آن را ترک نماید، گمراه گردد. و اهل بیت من که خدا را در مورد اهل بیتم به شما یادآوری می کنم. این سخن را سه بار تکرار نمود.

8. شیخ سلیمان القندوزی الحنفی (م 1294ق) نیز در کتاب خود، ینابیع المودة چنین نقل می کند:

عن جبیر بن مطعم قال: قال رسول الله(صلی الله علیه و آله) وانی تارک فیکم الثقلین: کتاب ربنا وعترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تحفظونی فیهما؛[12]

جبیربن مطعم نقل می کند که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا من در میان شما دو چیز گران و سنگین می گذارم: کتاب پروردگارمان و عترتم که اهل بیت من هستند. پس بنگرید که [وصیت] مرا در مورد آن دو چگونه رعایت خواهید نمود.

گفتنی است که حدیث شریف «ثقلین» علاوه بر موارد مذکور در منابع متعدد دیگری از منابع برادران اهل سنت موجود است که در اینجا به طور خلاصه به ذکر عنوان تعدادی از آنها اکتفا می شود:[13]

1. مصابیح السنة، البغوی الشافعی، ج2، ص205 (چاپ مصر)؛

2. نظم درر السمطین، الزرندی الحنفی، ص231؛

3. تفسیر الخازن، ج1، ص4؛

4. مشکاة المصابیح، العمری، ج2، ص255 (چاپ دمشق)؛

5. السیرة النبویة، احمدزین دحلان الشافعی (مفتی مکه) در حاشیه السیرة الحلبیة، ج3، ص330؛

6. الفتح الکبیر، النبهانی، ج1، ص352؛

7. مناقب علی بن ابی طالب(علیه السلام)، ابن المغازلی الشافعی، ص236، ح214؛

8. ذخائر العقبی، الطبری الشافعی، ص16؛

9. کفایة الطالب، الگنجی الشافعی، ص53؛

10. فرائد السمطین، الجوینی الخراسانی، ج2، ص268، ح535؛

11. المسند، احمد بن حنبل، ج5، ص181 (چاپ المیمنة، مصر)؛

12. مجمع الزوائد، ج5، ص195 و ج9، ص162و164؛

13. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج6، ص375 (چاپ مصر)؛

14. تاریخ دمشق، ابن عساکر الشافعی، ج2، ص36، ح534و545 (چاپ بیروت)؛

15. انساب الاشراف، البلاذری، ج2، ص110، ح48؛

16. النهایة، ابن الاثیر، ج1، ص155 (چاپ مصر)؛

17. نهایة الارب، النویری، ج18، ص377 (چاپ مصر)؛

18. حلیة الاولیاء، ابونعیم، ج1، ص355؛

19. الاتحاف بحب الاشراف، الشبراوی الشافعی، ص6؛

20. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، جلال الدین السیوطی، ج2، ص60.

 

متواتر و صحیح بودن حدیث شریف ثقلین

در مورد متواتر و صحیح بودن حدیث شریف ثقلین باید گفت که این حدیث شریف از دیدگاه فریقین از احادیث متواتر به حساب می آید و در عین حال از طریق مذهب اهل بیت(علیهم السلام) و اهل سنت با سندهای صحیح و معتبر نقل شده است.

منظور از متواتر، حدیث و خبر جماعتی است که سلسله روات آن تا معصوم، در هر طبقه به حدی باشد که امکان توافق آنها بر کذب، به طور عادی محال باشد و نیز موجب علم گردد.[14]

با توجه به اینکه حدیث شریف ثقلین را تعداد قابل توجهی از راویان در منابع فریقین روایت کرده اند، می توان آن را از دیدگاه مذهب اهل بیت(علیهم السلام) و اهل سنت حدیث متواتر معرفی نمود.

همچنین علاوه بر علمای حدیثی ما، تعدادی از علمای حدیثی اهل سنت نیز حدیث شریف ثقلین را صحیح و معتبر نامیده اند که در اینجا به اسامی و کتابهای برخی از آنها اشاره می کنیم.

1. مسلم بن حجاج النیسابوری (206 ـ 261ق) با نقل حدیث شریف ثقلین در کتاب صحیح خود، بر صحت و اعتبار آن حدیث شریف صحه گذاشته است. قبلاً روایت زید بن ارقم در همین زمینه ملاحظه شد.[15]

2. ابوعیسی محمدبن عیسی الترمذی (209 ـ 297ق) در کتاب الجامع الصحیح خود با نقل دو روایت مربوط به ثقلین ، هر دو روایت را (با همان سند) حدیث حسن (یعنی حدیثی که از نظر اعتبار پس از حدیث صحیح قرار گرفته است) نامیده است .[16]

3. حافظ ابو عبدالله الحاکم النیسابوری (م 405ق) حدیث شریف ثقلین را در کتاب خود المستدرک علی الصحیحین ذکر نموده و سپس از نقل آن چنین گفته است:

هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه بطوله؛[17]

این حدیث [ثقلین] بر اساس شرط بخاری و مسلم (حدیث) صحیحی است ولیکن آن دو این حدیث را [در کتب خود] به طور کامل نقل نکرده اند.

4. حافظ ابوالفداء اسماعیل بن کثیر الدمشقی (م 774ق) در تفسیر خود، ذیل آیه23 از سوره شوری، حدیث شریف ثقلین را صحیح نامیده است. متن سخن وی و حدیث مورد نظر چنین است:

وقد ثبت فی الصحیح أن رسول الله(صلی الله علیه و آله) قال فی خطبته بغدیرخم: انی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله وعترتی وانهما لم یفترقا حتی یردا علی الحوض ؛[18]

همانا در [کتاب یا حدیث] صحیح آمده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در خطبه غدیرخم چنین فرمود: همانا من در میان شما دو چیز سنگین را می گذارم: کتاب خدا و اهل بیت من که آن دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا روزی که در کنار حوض بر من وارد شوند.

5. حافظ جلال الدین السیوطی (849 ـ 911ق) نیز در کتاب الجامع الصغیر خود، پس از نقل حدیث شریف «ثقلین» از طریق زیدبن ثابت، آن را صحیح معرفی کرده است.[19]

همچنین تعداد دیگری از علما و محدثان مذهل اهل بیت(علیهم السلام) و اهل سنت نیز در کتب و رسائل خود بر صحیح و معتبر بودن حدیث شریف «ثقلین» اذعان و تأکید کرده اند.

به طور کلی می توان گفت که کسی نمی تواند در صحت و اعتبار و شهرت این حدیث شریف خدشه ای وارد سازد. چون حدیث شریف ثقلین، علاوه بر متواتر بودن، صحیح و معتبر است که این هم مورد اتفاق فریقین است. البته ممکن است قسمتی از احادیث ثقلین دارای سند ضعیف باشد، ولی این امر هیچ آسیبی به سایر احادیث صحیح و با سند معتبر وارد نمی سازد.

 

 تاریخ صدور حدیث شریف ثقلین

یکی از مهم ترین سؤالات در مورد حدیث شریف ثقلین این است که می پرسند: پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) حدیث شریف ثقلین را کِی و کجا بیان کرده است؟ آیا این حدیث شریف تنها در یک مورد توسط آن حضرت(صلی الله علیه و آله) به گوش امت اسلامی رسانده شده است؟

در پاسخ این سؤال باید گفت: اگر به منابع مختلف روایی و حدیثی و تفسیری و تاریخی نظر کنیم، خواهیم دید که در این مورد زمانها و مکانهای متفاوتی بیان شده است.

1. طبق روایت جابربن عبدالله انصاری، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) این حدیث شریف را در مراسم حجةالوداع و روز عرفه بیان فرموده است.[20]

2. طبق روایت امیرالمؤمنین، امام علی(علیه السلام)، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) حدیث ثقلین را در مسجد خیف فرموده است.[21]

3. بر اساس روایت زید بن ارقم، پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) آن را در مراسم حجةالوداع و در محل غدیرخم بیان فرموده است.[22]

4. طبق روایت دیگر جابربن عبدالله انصاری، پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلی الله علیه و آله) آن را در حالت بیماری و در حالی که بر روی منبر نشسته بود، بیان فرموده است.[23]

5. همچنین بر اساس روایت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آن را در حالت بیماری آخر عمر گرامی خود، هنگامی که اصحاب آن حضرت(صلی الله علیه و آله) در اتاق وی جمع شده بودند. بیان کرده است.[24]

بنابراین، اکنون نتیجه می گیریم که حدیث شریف ثقلین در چند مکان و زمان خاص بیان شده است. اما اختلاف و تعدد زمانها و مکانها نباید موجب شک و تردید در مورد اصل آن باشد؛ چون با توجه به اینکه عمل به قرآن و پیروی از اهل بیت (علیهم السلام) در حدیث شریف ثقلین عامل سعادت و رستگاری امت اسلامی بیان شده است، هیچ مانعی ندارد که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به علت اهمیت این موضوع، آن را در زمانها و مکانهای مختلف و حتی بیش از پنج مرتبه بیان فرموده باشد.

دانشمند معروف اهل سنت، احمد بن حجر الهیثمی المکی (899 ـ 974ق) پس از شمردن چهار مورد از موارد بیان حدیث ثقلین چنین می گوید:

ولا تنافی اذ لامانع من انه کرر علیهم ذلک فی تلک المواطن وغیرها اهتماما بشأن الکتاب العزیز والعتره الطاهره؛[25]

[اینها] هیچ منافاتی ندارد، چون بر اساس اهتمام به مقام قرآن و عترت طاهره هیچ مانعی ندارد که [پیامبر خدا] این حدیث را در این مکانهای مختلف برای مسلمانان تکرار نموده باشد.

در واقع باید گفت که تکرار حدیث شریف ثقلین در زمانها و مکانهای متعدد و مختلف، از جایگاه مهم قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) خبر می دهد که پیامبر عظیم الشأن اسلام، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)، آن را عامل رستگاری و دوری از گمراهی امت اسلامی تا روز قیامت معرفی فرموده است.

 

کاربرد واژه «ثقل» در حدیث شریف

واژه «ثقل» در لغت عرب به معنای هر چیز سنگین و در مقابل هر چیز سبک به کار می رود.[26] اما اینکه چرا پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) قرآن و اهل بیت خود(علیهم السلام) را دو چیز سنگین نامیده است، چند توجیه دارد:

اول: تمسک و عمل کردن به دستورهای قرآن کریم و اهل بیت(علیهم السلام)، کار بسیار دشواری است.[27]

دوم: با توجه به اینکه در زبان عربی به هر چیز نفیس و با اهمیت «ثقل» گفته می شود، قرآن کریم و اهل بیت(علیهم السلام) به خاطر ارزش و اهمیت بسیار والا، ثقلین، یعنی دو چیز نفیس و ارزشمند نامیده شده اند.[28]

سوم: همچنین برخی از دانشمندان «ثقل» را به معنای بار سفر گرفته و اظهار داشته اند هر فردی که خواهان سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی است، باید در این مسیر بار سنگین قرآن و عترت(علیهم السلام) را به دوش بکشد و بدین وسیله سعادت خود را تأمین نماید.

 

پی نوشت:

[1] الاصول من الکافی، کتاب الحجة، باب الاشاره والنص علی امیرالمؤمنین(علیه السلام)، ج1، ص294، ح3.

[2] . کمال الدین وتمام النعمة، ابوجعفر محمد بن علی شیخ صدوق، تصحیح و تعلیق: الشیخ حسین الاعلمی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1991م، ج1، ص225، ح42.

[3]. الدرة الباهرة، منسوب به شهید اول محمد بن مکی، ترجمه و تصحیح: عبدالهادی مسعودی، انتشارات زائر، قم، چاپ اول، 1379ش، ص16، ح11.

[4]  15. بحارالانوار، ج10، ص369، ح18.

[5] صحیح مسلم، مسلم بن حجاج النیشابوری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 2000م، کتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علی بن ابی طالب، ص1043، ح2408.

[6] الجامع الصحیح (سنن الترمذی)، ابوعیسی محمد بن عیسی بن سوره، تحقیق:  ابراهیم عطوه عوض محمدفوائد عبدالباقی و احمدمحمد شاکر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا، ج5، ص662، ح3786.

[7] کتاب السنة، الحافظ ابوبکر عمرو بن ابی عاصم الضحاک بن مخلد الشیبانی، تحقیق: محمدناصر الدین الالبانی، المکتب الاسلامی، بیروت، چاپ سوم، 1993م، ص630، ح1554.

[8] خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، الحافظ ابوعبدالرحمن احمد بن شعیب النسائی، تحقیق: محمدالکاظم المحمودی، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، قم، چاپ اول، 1419ق، ص112، ح78

[9] المستدرک علی الصحیحین، الحافظ ابوعبدالله الحاکم النیشابوری، دارالمعرفة، بیروت، چاپ اول،1986م، ج3، ص109.

[10] الجامع الصغیر، جلال الدین بن ابی بکر السیوطی، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1981م، ص157، ح2631.

 [11] کنز العمال، ج13، ص641، ح37621.

[12]  ینابیع المودة، الشیخ سلیمان القندوزی الحنفی، تصحیح و تعلیق: اعلاء الدین الاعلمی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1997م، ج1، ص39.

[13] نگاه کنید به: المراجعات، عبدالحسین شرف الدین، تحقیق: الشیخ حسین الراضی، المجمع العالمی لاهل البیت(علیهم السلام)، چاپ دوم، قم، 1416ق، ص327 ـ 329

[14]  تلخیص مقباس الهدایة، الشیخ عبدالله بن محمدحسن المامقانی، تلخیص و تحقیق: علی اکبر غفاری، جامعة الامام الصادق(علیه السلام)، چاپ اول، 1369ش، ص18

[15]  صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علی بن ابی طالب(علیه السلام)، ص 1043، ح2408.

[16] الجامع الصحییح (سنن الترمذی)، ج5، ص663، ح3786و3788.

[17] المستدرک علی الصحیحین، کتاب معرفة الصحابة، ج3، ص109.

[18] تفسیر القرآن العظیم، ابوالفداء اسماعیل بن کثیر، دارالمعرفة، بیروت، چاپ دوم، 1978م، ج4، ص122.

[19] الجامع الصغیر، ص157، ح2631.

[20] الجامع الصحیح (سنن الترمذی)، ج5، ص662، ح3786؛ ینابیع المودة، ج1، باب4، ص37.

[21]   ینابیع المودة، ج1، باب4، ص41 ـ 42.

[22] صحیح مسلم، ص1043، ح2408؛ التهذیب، ج6، ص97، ح177؛ خصائص امیرالمؤمنین(علیه السلام)، ص112، ح78.

[23] ینابیع المودة، ج1، باب4، ص48.

[24] همان، ص 47.

[25] الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع والزندقة، احمدبن حجر الهیثمی المکی، مکتبة القاهره، چاپ دوم، 1965م، باب11، فصل1، ص150.

[26] لسان العرب، محمد بن مکرم ابن منظور، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1988م، ج2، ص112، ماده «ثقل»؛

مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، دارالقلم، دمشق، چاپ اول، 1996م، ص173، ماده «ثقل»

[27] لسان العرب، ج2، ص114.

[28] همان.