انسان و بهایش
در نگاه و کلام امیرالمومنین علیه السلام، پس از آفریدگار، بالاترین ارزش و جایگاه از آنِ انسان است. زیرا که او آفریده ی آفریدگار علی است.
در اسلام غدیر، انسان هیچ ارزشی ندارد! یعنی هیچ چیزِ این دنیا، ارزش و مقدار انسان نیست. انسان را با هیچ چیزِ این دنیا، ارزش و مقدار انسان نیست.
انسان را با هیچ چیزِ این عالم نمی توان مقایسه کرد و هرچه را به پای انسان بریزند، باز هم کسرِ شأن آدمی است. به دیگر سخن، دنیا و آنچه در دنیاست، بهای انسان نیست.
ما آدمیان، چون به تنگی و خِناق لغت و واژگان دچار می آئیم، روح یا عمر آدمی را، با طلا برابر می کنیم و وقت انسان را طلا می دانیم. چاره ای نداریم، و چون چیز دیگری پیدا نمی کنیم. واژگان و کلمات، تاب کشیدنِ ارزش انسان را ندارد.
امیرالمومنین علیه السلام به انسان، این چنین هش باش و بیدار باش می دهد:
بد معامله و تجارتی است اگر بپنداری دنیا (تمام دنیا) ارزش و قیمت توست(1).
دقت کنید؛ سخن از طلای دنیا نیست که هم ارز و هم شأن انسان نیست، بلکه سخن از خود دنیاست، تمام دنیا!
آنجایی هم که امام علیه السلام از طلا و نقره سخن می گوید و ارتباطش با انسان، می فرماید: انسان ها معدنند، مانند معدن های طلا و نقره(2)
نه اینکه انسان طلاست، او معدن طلاست. آفریننده ی طلاست. باعث طلاست. طلا آفرین است و بر او باید آفرین فرستاد.
در شعری که منسوب به امام علی علیه السلام است، امام به انسان می آموزد: در تو، در وجود تو، جهانی بزرگ پیچیده و پنهان است. تو در عالم جای نمی گیری، عالم در تو جای می گیرد.
أتزعم انک جرم صغیر وفیک انطوی العالم الاکبر(3)
آیا می پنداری که ذره ای کوچک هستی و حال آنکه در تو جهانی بزرگ گرد آمده است.
اشرف خلایق بودن انسان به این است که چیزی جز رضایت و رحمت خداوندی بهای او نیست.
شأن آدمی بالاتر از تمام دنیا و دنیایی هاست و نباید خود را هم پایه و هم مایه ی آنها بداند و دغدغه معامله و مبادله خود را با آنها داشته باشد.
اسلام غدیر به ما می آموزد:
قیمت و بهای شما، چیزی جز بهشت نیست، خودتان را به غیر آن نفروشید(4)
ما در طول زندگی وقتی خانه یا ماشینی می خواهیم بخریم یا بفروشیم، به کارشناس آگاه و صادق و امین مراجعه می کنیم تا در قبال وجهی که می پردازیم، خانه یا کالای نازل به ما نفروشند و یا در قبال چیزی که می خریم، پول اضافه و بیهوده نپردازیم.
در اینجا هم ماجرا به همین قرار است، اگر به علی که انسان شناس آگاه و صادق و امین است مراجعه کنیم، به ما خواهد گفت:
مراقب باش که اگر خودت را، خانه ی وجودت را به غیر از بهشت بفروشی، زیان کرده ای و بلکه خسران کرده ای!
پی نوشت ها:
(1)«لبئس المتجر ان تری الدنیا لنفسک ثمنا...»؛ نهج البلاغه، ص74، خطبه 32.
(2) «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه»؛ کافی، ج8، ص177.
(3) دیوان امام علی علیه السلام، ص58.
(4) «انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنه فلاتبیعوها الا بها»؛ نهج البلاغه، ص551، ق456.
بُعد انسانی اجتماعی غدیر، علیرضا هزار، قم، دلیل ما، 1387، صص19 -21