با توجه به آية شريفه «لاينال عهدي الظالمين»، شيعه چه دليلي بر ظلم خلفاي ثلاث دارد. در حالي كه مدح مكرر پيامبر اسلام و تواتر در موارد اعمال صالحة آنها بسيار زياد است.

جواب اجمالي:
با توجه به آية «لاينال عهدي الظالمين ...» كسي كه حتي يك لحظه در طول عمرش به خدا شرك ورزيده باشد، لايق امامت و خلافت نيست و مدح پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و صدور اعمال صالحه از خلفاي ثلاث، بر فرض صحّت تلازمي با اين منصب ندارد.
جواب تفصيلي:
منظور از عهد در آيه، منصب امامت و خلافت مي‏ باشد و اين مطلب با قرينه جمله قبل روشن مي‏ شود و كسي در اين مورد تشكيك نكرده است1. و حضرت ابراهيم (علیه السلام) بعد از گذراندن امتحانات الهي، مفتخر به رسيدن به مقام امامت مي ‏شود، و از خداوند متعال درخواست مي‏ كند كه امامت را در ذرية او قرار دهد، و خداوند در جواب مي‏ فرمايد: امامت به كساني مي‏ رسد كه هرگز ظالم نشده باشند، و ظلمي از آنها سر نزده باشد. كه اين فرموده از جانب خداوند، از دو جهت قابل بحث مي ‏باشد.
منظور از ظالم، شرك و بت‏پرستي مي‏ باشد و شرك در قرآن به معناي ظلم به كار رفته است. چنانكه لقمان، خطاب به پسرش مي‏ گويد «يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ»2. كه شريك قرار دادن براي خداوند ظلمي بس عظيم است. و همچنين راغب اصفهاني گفته است: ظلم بر سه قسم است3، ظلم بين انسان و خدا، بين خود و انسان ديگر، ميان خود و نفس خويش. در تاريخ آمده است، كه ابوبكر چهل ساله بود كه اسلام آورد و موحد گشت. در تاريخ طبري آمده است، ابوبكر بعد از حضرت علي (علیه السلام) ايمان به خداوند آورد4. و او تقريباً هم سن پيامبر بوده است. و در جايي ديگر از ابوبكر نقل كرده ‏اند: كه او از پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) سؤال مي ‏كند، كه تو چرا بت نمي‏ پرستي؟ معلوم مي‏ شود كه خود او بت مي‏ پرستيده است5.
و در مورد خليفه دوم نقل شده است كه عمر، سي و سه ساله بود كه اسلام آورد6. و او شصت و پنجمين مردي است كه ايمان آورد. و خواهرش به او خطاب مي‏ كند كه: تو بت‏پرست هستي7. در مورد خليفة سوم همين بس كه او به دست ابوبكر، مسلمان شد. پس بدين معني، به خلفاي سه‏گانه ظلم اطلاق مي‏شود. و چه ظلمي از اين بالاتر كه انسان براي خداوند شريك قايل شود. پس در اين آيه عهد به معناي امامت و ظلم به معناي شرك است. چنانكه در قرآن نيز ظلم به معني شرك آمده و در كتاب‏هاي لغت نيز اينگونه است. لذا آيه مي ‏فرمايد كسي كه در عصري، مشرك باشد، لايق امامت نيست.
و در علم اصول بحث شده است كه مشتق، بر كسي كه مبدأ در او به فعليت رسيده و فعل از او صادر شده است و لو اينكه الان آن را انجام ندهد، اطلاق مي‏ شود و از آن جايي كه شامل نشدن امامت و خلافت نسبت به كساني كه الان اهل ظلم هستند، مسلم و شخص است، لذا آيه، نسبت به كساني كه قبلا آلوده به ظلم و شرك شده‏اند، عنايت دارد.
پس منظور از اين آيه آن است كه با هر كسي كه در زماني و عصري شرك از او صادر شده، لياقت منصب خلافت را ندارد و عدم لياقت به منصب خلافت و امامت منافاتي با اعمال صالحه و مدحي از طرف پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ندارد. چون در مورد تعداد زيادي از اصحاب پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مدايح بسياري وارد شده و حتي جزء مبشرّين به بهشت هستند ولي به اين منصب هم نرسيدند و مهم‏تر از اين مدايحي است كه در مورد زنان صحابي وارد شده كه اينها قطعاً لايق امامت و خلافت نيستند. پس مدح پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) به هيچ عنوان تلازمي با منصب خلافت ندارد علاوه بر آن در مورد صدور اعمال صالح از خلفاي ثلاث مناقشه وارد شده و بسياري از روايات وارده در مورد بعضي از صحابه، در زمان معاويه و به خاطر مقاصد سياسي جعل شده است.
- اما عملكرد آنها بعد از حيات نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه وآله) مورد خدشه جدّي از سوي فريقين است و در كتاب‏هاي معتبر شيعه و سني عملكرد و مخالفت با سنت پيامبر، كه از سوي آنها واقع شده به صورت متواتر بيان شده است كه در اين مقال بنا بر بيان آنها نيست.
 

  • 1. از جمله مسعودي، ابن اثير، ابن خلدون، سيوطي، ابي حيان.
  • 2. سورة لقمان، آية 13.
  • 3. مفردات راغب الفاظ القرآن، ص 538، چاپ دارالقلم، چاپ اول، ص 993.
  • 4. تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ج 3، ص 862.
  • 5. تاريخ نامه طبري، منسوب به بلعمي، ج 1، ص 38، چاپ البرز.
  • 6. مروج الذهب، مسعودي، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ج 1، ص 661، چاپ مركز انتشارات علمي و فرهنگي.
  • 7. تاريخ كامل، ابن اثير، ترجمه محمد حسين روحاني، ج 2، ص 907 و تاريخ ابن خلدون، عبدالرحمان بن محمد، ترجمه محمد آيتي، ج 1، ص 389، چاپ پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي و تاريخ الخلفاء، سيوطي، ص 110، چاپ الشريف الرضي.
منابع: 

منبع: پاسخ به شبهات(1)، ص: 100