حافظ- جمال الدين- محمّد طاهر ملقّب به (ملك المحدّثين) هندى- فتّنى

نسبت به« فتن»: شهريست از بلاد گجرات- در سال 986 كشته شد، و از شاگردان ابن حجر هيتمى و استاد- على متّقى هندى بوده، ابن عيدروس در «النور السافر» ص 361 شرح حال او را ثبت و در ستايش او مبالغه بسيار نموده و گروهى از استادان او را تعداد نموده و گويد:
نامبرده در علوم عديده تسلط يافت و بر اقران خود برترى گرفت تا آنجا كه ديگر احدى از علماء گجرات بنظر نرسيد كه در علم حديث بمرتبه او رسيده باشد، بعضى از بزرگان ما چنين ذكر كرده‏اند، نامبرده را تصنيف‏هاى سودمنديست، از جمله كتاب موسوم به (مجمع بحار الانوار في غرائب التنزيل و لطايف الاخبار) و شرح حال او در حواشى (الفوايد البهيّه) ص 164 موجود است، در آنجا بعد از ستايش نسبت باو گويد: از جمله كتب او كه مطالعه نمودم كتاب «مجمع البحار في غريب الحديث» و «المغنى في ضبط اسماء الرجال - اين كتاب در حاشيه« التقريب» ابن حجر در مطبعه فاروقى دهلوى در سال 1290 بچاپ رسيده است- و «قانون الموضوعات في ذكر الضعفاء و الوّضاعين» و «تذكرة الموضوعات في الاحاديث الموضوعه» ميباشد و تمام اين كتب مشتمل بر فوايد بزرگى است، و عبد الحىّ در جلد 8 «شذرات» ص 410 از او نام برده و استادان او را ذكر نموده و درباره او گويد: نامبرده مردى بوده عالم و عامل و محيط و متبحر در علوم و موصوف بورع و او را مصنّفاتى است، كه از جمله آنها مجمع بحار الأنوار است: تا آخر ... نامبرده آنچه را كه ابن اثير در پيرامون حديث غدير خم در «النهايه» گفته در كتاب مزبور «مجمع البحار» ذكر نموده است.