حبّه ابن جوين ابو قدامه عرنى بجلى
حبّه (بفتح حاء و تشديد با) ابن جوين ابو قدامه عرنى (بضم عين و فتح راء) بجلى (در يكى از سالهاى- 76 تا 79 در گذشته) حافظ هيثمى در جلد 9 «مجمع الزوايد» ص 103 او را مورد وثوق و اعتماد معرفي نموده است و خطيب خوارزمى در جلد 8 تاريخش ص 276 مورد وثوق بودن او را از صالح بن احمد از پدرش حكايت نموده و متذكّر شده است كه نامبرده از تابعين است- ابن عقده در «حديث الولايه» باسناد خود از او روايت نموده دولابى در جلد 2 «الكنى و الاسماء» ص 88 از حسن ابن على بن عفان نقل نموده كه او از حسن بن عطيّه و نامبرده از بحى بن كهيل و او از حبة العرنى نقل نموده و حبّه از ابن قلابه - در نسخههائى كه بنظر رسيده چنين ذكر شده ولى صحيح آن. ابى قدامه است- روايت نموده كه على عليه السّلام مردم را در (رحبه كوفه) داير بموضوع غدير خم سوگند داد و هفده تن از آنمردم بپا خواستند و در ميان آنان مردى بوده كه جبّهاى بتن داشت و از ارى حضرميّه بر آن پوشيده بود. پس آنها گواهى دادند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كس كه من مولاى او هستم پس على عليه السّلام مولاى او است. حافظ ابن المغازلى در «المناقب» حديثى در مناشده أمير المؤمنين عليه السّلام از حبّه مذكور روايت نموده كه در مبحث مذكور انشاء اللّه خواهد آمد و خطيب خوارزمى در مقتل خود نامبرده را از جمله راويان حديث غدير از صحابه بشمار آورده و ابن اثير در جلد 1 «اسد الغابه» ص 367 در ترجمه حبه چنين گويد: ابو العباس ابن عقده او را در شمار صحابه ذكر نموده و از يعقوب بن يوسف بن زياد و احمد بن حسين بن عبد الملك روايت نموده كه آنها از نصر بن مزاحم و او از عبد الملك بن مسلم ملائى از پدرش از حبة بن جوين العرنى البجلى خبر داده كه گفت: چون روز غدير خم در رسيد بر حسب امر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله در وسط روز عموم مردم مجتمع گشتند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله حمد و ثناى خداوند را بجا آورد و پس از آن خطاب بمردم فرمود: آيا ميدانيد كه من اولى (سزاوارتر) هستم بشما از خود شما؟ گفتند. بلى، فرمود پس هر كس كه من مولاى اويم على عليه السّلام مولاى او است.
بار خدايا دوست دار دوستان او را و دشمن دار دشمنان او را و دست على را گرفت و او را بحدّى بلند نمود كه زير بغل هر دو را ديدم و من در آن روز مشرك بودم. ابو موسى اين روايت را با ذكر سند آورده و ابن حجر در جلد 1 «الاصابه» ص 372 و همچنين قندوزى در «ينابيع الموده» ص 34 اين حديث را از كتاب «الموالات» تأليف ابن عقده روايت نمودهاند.