حضرت آیت الله خامنه ای و واقعه غدیر (9)

بيانات رهبر معظم انقلابدر ديدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت عيد سعيد غدير

24 / 12 / 1379

بسم الله الرحمن الرحيم

اين عيد سعيد و مبارك را به همه ى حضار محترم, به همه ى ملت عزيز ايران, به همه مومنين عالم و به همه آزادگان, تبريك عرض مى كنم.

همچنين به شما برادران و خواهران عزيز, بخصوص به خانواده هاى مكرم شهيدان و نيز دوستانى كه از راه دور تشريف آورده اند, خوش آمد عرض مى كنم.

امسال, اين دومين عيد غدير است.عيد غدير اول در روزهاى آغاز سال 79 بود و غدير دوم در روزهاى پايانى امسال است.البته عيد غدير, عيد بسيار بزرگ و خاطره ى عظيم تاريخى است, ليكن در مضمون عيد غدير درسهاى وجود دارد كه هرگاه ملت اسلام اين درسها را به گوش جان بشنوند, حقيقتا از اين روز بهره خواهند برد.

در واقعه ى غدير درسهاى بزرگى وجود دارد:اولا اين واقعه جزو وقايع مسلم تاريخ اسلام است, اين طور نيست كه فقط شيعه حديث غدير را نقل كرده باشد, در بين علما و محدثان اهل سنت, تعداد بسيارى اين حديث را نقل كرده اند, همان طور كه شيعه اين حادثه را بيان كرده است, آنها هم بيان كرده اند.فهم علما و دانشمندان همانند فهم خود حضار آن حادثه از اين عمل پيغمبر, كه دست اميرالمومنين را بلند كرد و فرمود:((من كنت مولاه فهدا على مولاه)) اين بود كه پيغمبر اميرالمومنين را براى جانشينى خود نصب كرد.نمى خواهيم وارد مساله ى شيعه و سنى و اختلافات و درگيريهاى اعتقادى بشويم دنياى اسلام تا امروز هر چه از دعواى شيعه و سنى كشيده, بس است! ولى معرفتى كه در اين كلام عميق پيغمبر وجود دارد, بايد درست فهميده بشود, پيغمبر اميرالمومنين را منصوب كرد.

پيغمبر براى اين مبعوث شده بود كه مردم را تعليم دهد و تزكيه كند, ((يعلمهم الكتاب و الحكمه و يزكيهم)) يا در جاى ديگر((يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه)) بايد انسانها هم آموزش داده بشوند, هم تزكيه بشوند, تا اين كره ى خاكى و اين جامعه ى بزرگ بشرى بتواند مثل يك خانواده ى سالم, راه كمال را طى كند و از خيرات اين عالم بهره مند شود, هدف همه ى نبوتها و بعثتها اين است.

هر كدام از انبيا به نبوت مبعوث شدند, اين اقدام بزرگ تعليم و تربيت را تا حدى كه امكانات زمان اجازه مى داد, پيش بردند, اما دين خاتم و نبى خاتم بايد اين حركت عظيم الهى را ابديت ببخشد, چون پيغمبر ديگرى مبعوث نخواهد شد تا بشر به آن سر منزل نهايى خود در اين عالم كه زندگى در كره ى خاكى و در خانواده ى بشرى, بايد همراه با صلح و صفا و عدالت و با بهره مندى از خيرات عالم باشد نزديك بشود و بالاخره به آن برسد.چگونه مى شود بشريت را به آن سرمنزل نهايى نزديك كرد؟ آن وقتى كه اين تربيت مستمر باشد بايد تعليم و تربيت مستمرى از موضع حكومت و قدرت سياسى آن هم قدرت سياسى كسى مثل پيغمبر,يعنى معصوم اين جامعه ى بشرى را بتدريج پيش ببرد و تربيت كند و ناهنجاريها را در ميان آنها كاهش دهد تا بشريت بتواند به آن نقطه يى كه شروع زندگى سعادتمندانه ى همه ى انسانهاست كه ما آن دوره را دوره ى حضرت ولى عصر (ارواحنا فداه) مى دانيم برسد.

دوره ى ولى عصر (ارواحنافداه), دوره ى آغاز زندگى بشر است,دوره ى پايان زندگى بشر نيست, از آن جا حيات حقيقى انسان و سعادت حقيقى اين خانواده ىعظيم بشرى تازه شروع خواهد شد و استفاده ى از بركات اين كره ى خاكى و استعدادها و انرژيهاى نهفته ى در اين فضا, براى انسان بدون ضرر, بدون خسارت , بدون نابودى و ضايع كردن ممكن خواهد شد.درست است كه امروز بشر از چيزى استفاده مى كند, اما به يك چيز ديگر ضرر مى زند, امروز نيروى اتم را كشف مى كند, اما نيروى اتم را براى نابودى انسان به كار مى برد, نفت را از اعماق زمين استخراج مى كند, اما اين نفت در راه تضييع و تخريب محيط زيست انسان به كار مى رود, كما اين كه در اين صد سال اخير اين گونه بوده است, بشر نيروهاى محركه و انرژيهاى پنهان و قوه ى بخار و ساير نيروها را كشف مى كند, اما انسانها را به انواع و اقسام گرفتاريهاى جسمانى از ناحيه ى اين مشكلاتى كه زندگى مادى براى انسانها به وجود مىآورد, آلوده مى كند, به بشر سرعت و سهولت داده مى شود, اما خيلى چيزها از او گرفته مى شود, از آن طرف هم تخريب ارزشهاى اخلاقى است كه امروز انسان دچار آنهاست, ليكن در دوران ظهور حضرت بقيه الله (ارواحنافداه) قضييه اين طورى نيست, بشر از خيرات عالم, از انرژيهاى پنهان و از نيروهاى نهفته ى در طبيعت, استفاده بى ضرر و بى خسارت مى كند, استفاده يى كه مايه ى رشد و پيشرفت انسان است.همه ى پيغمبرها آمده اند تا ما را به آن نقطه يى برسانند كه زندگى بشر تازه شروع مى شود.پيغمبر خاتم اگر بخواهد انسانها را به مقتضاى دين خاتم به اين جا برساند, بايد چه كاركند؟ بايد اين تربيتى را كه او ارزانى انسانها كرده است, مستمر و طولانى باشد و چندين نسل را پى در پى شامل بشود.خود پيغمبر اكرم كه از دنيا خواهد رفت. ((انك ميت و انهم ميتون)) پس بايد كسى را نصب كند كه بعد از خود او دقيقا همان راه و همان جهت و همان شيوه ها را مورد استفاده قرار بدهد, و او ((على بن ابى طالب)) است, معناى نصب غدير اين است.

اگر آن روز امت اسلامى, نصب پيغمبر را درست و با معناى حقيقى خودش درك مى كردند و تحويل مى گرفتند و دنبال على بن ابى طالب (عليه السلام) راه مى افتادند و اين تربيت نبوى استمرار پيدا مى كرد و بعد از اميرالمومنين هم انسانهاى معصوم و بدون خطا, نسلهاى بشرى را مثل خود پيغمبر, پى در پى زير تربيت الهى خودشان قرار مى دادند, بشريت خيلى زود به آن نقطه يى مى رسيد كه هنوز به آن نقطه نرسيده است, علم و فكر بشرى پيشرفت مى كرد, درجات روحى انسانها بالا مى رفت, صلح و صفا در بين انسانها برقرار مى شد و ظلم و جور و ناامنى و تبعيض و بى عدالتى از بين مردم رخت برمى بست.اين كه فاطمه ى زهرا(سلام الله عليها) كه در آن زمان عارف ترين انسانها به مقام پيغمبر و اميرالمومنين بود فرمود اگر دنبال على راه مى افتاديد, شما را به چنين سرمنزلى هدايت مى كرد و از چنين راهى مى برد, به همين خاطر است, ولى بشر زياد اشتباه مى كند.

در تاريخ, اشتباهات بزرگ هميشه سرنوشت انسانها را با مشكلات بزرگ دچار كرده است.