درس سيزدهم امام زمان عليه السلام در خطابه غدير

بسم الله الرحمن الرحیم

«... أَلَا إِنَّهُ قَدْ بُشِّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَيْنَ يَدَيه...»
" بدانيداو کسي است که گذشتگان قرنهاي پيش به او بشارت داده اند".  
اعتقاد به مهدويت و وجود مصلح کل، اعتقادهمه ي اديان، و تمامي سيستم هاي فکري است ؛ حتي نظام هاي فکري غير ديني (که اغلب سيستم هاي فکري سياسي هستند). مي دانيد سيستم هاي فکري بشر ، عده اي ديني هستند ، که در راس مخروط انديشه ي آنها خدا قرار دارد .  يک عده غير ديني هستند، مثل سيستم فکري ماترياليسم .
  تمام  سيستم ها ، حتي آنها که غير ديني هستند ، معتقد به يک جهاني که به يک تعبير نام آن مدينه ي فاضله افلاطوني است ف معتقد هستند .  چون بشر به طور طبيعي و فطري منتظر است  براي يک حکومتي و دنيايي ،که در آن دنيا ، هيچ ظلمي و هيچ ستمي و بي عدالتي  نباشد ، تا در آن جا بتواند حکومت کند.
  افتخار و شاهکار شيعه ، و نقطه ي اوج و بلند خطبه ي غدير ، در روز غدير ، اين است که پيغمبر اکرم ، صلي الله عليه وآله  اين آينده را به صورت يک تابلو ي بسيار دقيق پورتره ي پازل شده ، تحويل داده اند ، که اين 18 جمله است .
  در 3 جاي ديگر هم ، که دو جايش در قسمت ششم ، و يک جايش در قسمت دهم خطابه است ، از امام زمان عليه السلام اسم برده اند و مطلبي را گفته اند ، ولي قسمتي که عبارات را کاملا کنار هم پازل کرده اند ،  که اگر کنار هم چيده شود ، کاملا حکومت ، شخصيت ، علم ، عصمت و ولايت تکويني امام زمان عليه السلام در آنجا روشن مي شود ،  همين قسمت هشتم خطابه ي غدير است .
  در اين قسمت ،که به اصطلاح بخش موعود ملل و اديان است ،حضرت عليه السلام مي فرمايند:
«... أَلَا إِنَّهُ قَدْ بُشِّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَيْنَ يَدَيه...»
 " آگاه باشيد که به او بشارت داده اند تمام قرن هاي گذشته".
  نمي گويند به او بشارت داده اند تمام انبيا عليهم اسلام ؛ خيلي جالب است ! اين را دقت بفرماييد. نمي گويند بشارت تمام کتاب هاي آسماني ، مي گويند " قد بشّر به من سلف القرون بين يديه " تمام قروني که در گذشته بوده اند ، و سالف هستند ، به او وعده داده اند.
  منظور حضرت اين است ؛ چه سيستم هاي ديني ، چه سيستم هاي غير ديني ، چه فکر هاي فلسفي ، وچه فکر هاي اجتماعي، تمامشان به اين مهدي موعودي عليه السلام ،که من دارم معرفي مي کنم ، وعده داده اند . منتها هر کدام از اين ها ، يک بُعد از اين موعود را معرفي کرده اند .چون:
1-اين وعده فطري است .
2-  موعود اديان است .
3- تمام سيستم هاي فکري در انتظار چنين حکومتي هستند .
  پس تشکيل چنين حکومتي که ( از نظر عمومي) در آن جا عدل و داد حکومت کندو فنداسيون اين حکومت خدا باشد. «يَعْبُدُونَني‏ لا يُشْرِكُونَ بي‏ شَيْئاً »  ، « ُ لَا يَبْقَى أَرْضٌ إِلَّا نُودِيَ فِيهَا شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه‏»   اين  از نظر آموزه هاي ديني و مدارک ديني ما است . پس اين که امام زمان عليه السلام مي آيد و جهان را مي گيرد ، حتمي است
«وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون‏»
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِم... »
 و...
  اگر در مدارک ديني ما ، پيش گويي هاي اناجيل اربعه ، پيش گويي هاي اسفار تورات ، پيش گويي هاي کتاب هاي زند ، پازند و پانيشال هاي زرتشتي ها و درکتاب هاي هندوها ،کتاب هاي براهمايي ها و نوع کساني که الان دردنيا اسمي از آنها  هست ف نگاه کني ،(با وجود همه ي تحريفاتشان) وعده به حضرت عليه السلام  داده اند . نکته ي مهم و شاهکار اين وعده اين است ، که اين وعده ، حتمي و بطلان نا پذير است و ظهور امام زمان عليه السلام قطعي  و غلبه اش بر دنيا صد در صد است .
                          
«...أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِي حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَه...‏ »
"بدانيد او حجت باقي است وهيچ حجتي بعد از او نيست".
 يکي از جملاتي که خيلي جالب است اين است که حضرت مي فرمايند: أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِي حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَه ، آگاه باشيد که او پايدار است به عنوان حجت و حجتي پس از او نيست .يعني آخرين حجت خداست، حجت پايدار خداست.
 حجت يعني "ما به يحتج فعل"، احتجاج يعني دليل آوردن، استدلال براي چيزي آوردن. وقتي براي چيزي دليل مي آوريم مثلا مي گوييم خداشناسي فطري است پس دليل بياور! مي گوييم دليلش اين است که قرآن فرموده:«أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏»  يا مي گوييم براي اين که امام زمان عليه السلام زنده هستند دليل بياور . احتجاج مي کنيم يعني استدلال مي کنيم.
کتابي است به نام الاحتجاج( قرن پنجم ازشيخ طبرسي). کتاب الاحتجاج يعني کتاب استدلال ها. همه استدلال هاو مناظره ها و دايالوگ هايي که ائمه عليهم السلام داشتند در اين کتاب جمع شده است، دايالوگ پيامبراکرم صلي الله عليه وآله وسلم، امير المومنين عليه السلام حضرت زهراعليها السلام، امام حسن تا امام زمان عليهم السلام و برخي از علما. کلا دايالوگ هاي face to face را مي گويند استدلال و احتجاج. وقتي براي چيزي دليل مي آورييم خود دليل مي شود حجت. مي گوييم  مي شود در اين زمان آدم ويزيتور باشد اما دروغ نگويد. مي گويند به چه دليل؟ مي گوييم اين آقا حجت است، براي اين که اين آقا ويزيتور خيلي موفقي است و بيشتر از همه  ويزيتوري کرده ، بيشتر جنس فروخته، و به مردم پرزنت کرده است.  اين آقا خيلي آدم موفقي است در تجارت. يعني حجت براي اين کاراست. بدون اين که نزول بخورد موفق است.
 حجت يعني چه؟يعني دليل . يکي از اسامي و القابي که براي ائمه عليهم السلام است، حجت است. حجت جمعش مي شود حجج الهي. حضرت مي فرمايد که: اين پايدار است به عنوان حجت يعني از سال 260 که امام حسن عسکري عليه السلام به ت شهادت رسيدند، امام زمان عليه السلام حجت روي زمين است، چند هزار سال، چند صد سال ما نمي دانيم.
  ممکن است سوال شود اگر پس از آنحضرت حجتي نيست، مساله آمدن حضرت عيسي چگونه است ؟و يا رجعت ائمه چگونه تفسير مي شود؟
  روايات زيادي داريم که برخي از ائمه عليهم السلام ما پس از امام زمان عليه السلام باز مي گردند و حکومت مي کنند، امير المومنين و امام حسين  و برخي از ائمه عليهم السلام را داريم.
     اصل رجعت جزء ضروريات اعتقادات شيعه است .« ربنا امتنا اثنتين و احييتنااثنتين»  اين دليل بر رجعت است يعني دو بار ما را زنده مي کني و دو بار ما را مي ميراني. در رجعت ائمه مي آيند. پس اين  که مي فرمايند هيچ حجتي پس از او نيست ،چگونه خواهد بود؟
         اين تعبير«لاحجة بعده»، به عنوان حجت، امامت و مسئوليت است و نظري به رجعت ديگر امامان ندارد، زيرا که آنان حجت هاي قبلي هستند که دوباره رجعت خواهند کرد. يعني مثلا حضرت عيسي عليه السلام از آسمان چهارم تشريف مي آورند. ما هم در اين مورد روايات قطعي داريم .اتفاقا يکي از پيشگويي هاي مسيحي ها هم همين است و به عنوان وزير امام زمانعليه السلام پشت سر ايشان نماز مي گذارند «...يُصَلِّي خَلْفَه‏...»  اما ديگر حضرت عيسي حجت مستقل نيستند. حجت بودن ايشان تحت حجيت امام زمان عليه السلام مي باشد. اگر هم امير المومنين و امام حسين عليهما السلام تشريف بياورند، با اين که افضل از امام زمان عليه السلام هستند، با اين همه حکومت به نام امام زمان عليه السلام) است.
       اذا قام القائم عليه السلام قامت القيامة، وقتي حضرت ظهور کنند قيامت هم ظهور خواهد کرد. نه اين که بلافاصله ،يعني متصل به ظهور حضرت ،و اگر هم رجعت باشد زير پرچم يا درون فولدر امام زمان عليه السلام قرار دارد. لذا، «...أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِي حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَه...‏ » نشان مي دهد که ايشان به عنوان آخرين نفر است . تشکيل دهنده حکومت جهاني خدا است و اگر قرار است تا قيامت بقيه ائمه هم بيايند (که مي آيند)، زير حکومت امام زمان عليه السلام هستند. نه اين که حجيت مستقلي داشته باشند. اين نکته خيلي جالبي است.