درس چهارم امامت در خطابه غدير

بسم الله الرحمن الرحيم

از برکات خطابه ي غديرجديد مطالب جديدی است که انشاء الله بيان خواهد شد.
 خلاصه ی يکي از آن اين است که شيعه يعني چه؟ شيعه يعني کسي که معتقد است از اميرالمومنين تا امام زمان عليهم السلام جاينشينان پيغمبرند در تمامي ابعاد شخصيت پيغمبر صلي الله عليه و آله جز در قانون آوري. پيغمبر  صلي الله عليه و آله به عنوان معرفي اميرالمومنين عليه السلام سه نکته در خطابه اعلام مي کند . 

کمالات اخلاقي: فَهُوَالَّذي يَهدي إِلَي الْحَقِّ وَيَعْمَلُ بِهِ،  وَيُزْهِقُ الْباطِلَ وَيَنْهي عَنْهُ،  کمالات فردي : أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ  لَمْ يَسْبِقْهُ إِلَي الْايمانِ بي أَحَدٌ ،  وَالَّذي فَدي رَسُولَ‏اللّهِ بِنَفْسِهِ،  وَالَّذي كانَ مَعَ رَسُولِ اللّهِ   . أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَاللّهَ مَعي.  از اول تا آخر کمالات خاص و صفات اميرالمومنين عليه السلام را بيان مي کنند؛ هم صفات فردي و هم صفاتي که آداب  معاشرت است. در آداب معاشرت و در کار تبليغ دين . بيشتر به اصطلاح ويترين هاي ديني اميرالمومنين عليه السلام را بيان ميکنند . از اول خطابه تا آخر خطابه . اين يک گزينه . اين خودش جاي بحث دارد، حدود دويست صفت از صفات اميرالمونين عليه السلام را برشمرده اند که بعضي هاش تکراري بوده است. مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِي أخي وَ وَصيي وَ واعي عِلْمي،  وَ مُعْلِمُكُمْ: أَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِي مَوْلاهُ،  همين طوري ميگويند. سخن اين است که اميرالمومنين عليه السلام داراي  کمالات اند . به اين کمالات در درس بعد اشاره خواهد شد.
  پيامبر  صلي الله عليه و آله اميرالمومنين علي ابن ابيطالب عليه السلام را به عنوان چه  معرفي ميکنند ؟ به عنوان اميرالمومنين و مولا. إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ اللّهِ، وَ خَليفَتي عَلي‏ أُمَّتي  . ميخواهد بگويد که ملاک هاي خلافت اين صفات است. اين جالب است که حضرت  در معرفي امام و امامت سه فولدر تحويل مي دهند. ميخواهند بفرمايند که امام بايد اين صفات را داشته باشد . امامت هم کسي دارد که داراي اين صفات باشد . صفات فردي و اجتماعي اخلاقي . 
نکته ي دوم در معرفي صفات امام و امامت حضرت اشاره مي فرمايند مفصل به علم اميرالمومنين عليه السلام . راجع به علم سه گونه علم سخن می گويند. علم يک فولدر است، يکي : علم به نحو کلی و عموم که او عالم است . اين جاهايي که ميگويند عالم است به نحو کل غوغا ميکند، پيغمبر صلي الله و عليه . حد و مرزي تعيين نمي کنند . مي فرمايد که : مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ‏اللَّهُ فِي،  وَ كُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَيْتُهُ في إِمامِ الْمُتَّقينَ،  وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً،  وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبينُ  الَّذي ذَكَرَهُ اللَّهُ في سُورَةِ يس:  (وَ كُلَّ شَي‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ).  . ميخواهند بگويند که علي عليه السلام همه ي علم ها را دارد.  
به نحو کلي است. وقتي مي فرمايند هيچ علمي نيست که خدا به من ياد داده است و من هم به علي ياد داده ام ؛ شامل علم فيزيک ، علم شيمي ، روانشناسي ، علم دين ، تفسير قرآن و اخبار از آينده ، اخبار از گذشته ، تکوينيات ، تشريعيات . همه را شامل مي شود .. فقه اسلام فقط يک دوره فقه اسلام خلاصه 43 جلد 500 صفحه اي کتاب دارد ، جواهر . فقط فقه خلاصه . فقها می گويند اين فقه خلاصه ی فقه هاي ديگر است .خيلي خلاصه است . که شده 43 جلد 500 صفحه اي . اين فقط فقه است. اخلاقش ، اعتقاداتش ، تفسير قرآنش ، احاديثش غوغاست .مي فرمايد تمام علومي که من داشتم دادم به علي . 
 زونکن دو . مي فرمايند که علي عليه السلام ، تمام علوم حلال و حرام پيش اوست . مَعاشِرَالنّاسِ، وَ كُلُّ حَلالٍ دَلَلْتُكُمْ عَلَيْهِ وَكُلُّ حَرامٍ نَهَيْتُكُمْ عَنْهُ  يا مي فرمايد که :  إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَمَرَني وَنَهاني،  وَقَدْ أَمَرْتُ عَلِيّاً وَنَهَيْتُهُ بِأَمْرِهِ.  فَعِلْمُ الْأَمْرِ وَالنَّهُي لَدَيْهِ . گزينه ي دوم و فايل دوم اين است که مي فرمايند تمام علوم حلال و حرام نزد علي عليه السلام است . تمام علوم حلال و حرام يعني چي ؟ يعني تمام شريعت . گفتيم که پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم 17 بار از احکام اسم مي برند در خطابه ي غدير ، 8 حکم را مي فرمايند: حلال و حرام ، حج و عمره . امر به معروف و نهي از منکر . نماز و زکات . و اين نشان مي دهد که اين ها اوريجينال احکام و عبادات و فقه است . پس فايل دوم علم حلال و حرام است . علم حلال و حرام هرچه هست پيش علي عليه السلام است . لاحَلالَ إِلاّ ما أَحَلَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَهُمْ،  وَلاحَرامَ إِلاّ ما حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ،
  اين لاحلال و حرام ، دو بعد دارد . يکي اين است  که حلال و حرام آن چيزي است که اين ها مي گويند . دومي اين که اين ها هستند که آگاه به حلال و حرام هستند . يعني هرچه که اين ها بگويند حلال ، حلال است . يعني علم اين ها عين واقع است ، اين دو فايل در علم.
فايل سوم اين است که پيغمبر صلي الله و عليه و آله و سلم چند جا مفصل راجع به قرآن ، علم قرآن ، تفسير قرآن ، تاويل قرآن ، شان نزول قرآن در خطابه ي غدير مطرح مي کنند . مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ  وَ افْهَمُوا آياتِهِ  وَانْظُرُوا إِلي مُحْكَماتِهِ  وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ،  فَوَاللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ  إِلاَّ الَّذي أَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلي وَشائلٌ بِعَضُدِهِ وَ رافِعُهُ بِيَدَي  وَ مُعْلِمُكُمْ: أَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِي مَوْلاهُ،  کسي تفسير باطن قرآن را نميداند مگر آن که من اکنون دستش را گرفته و بلند ميکنم و به شما نشان مي دهم . وَ مُعْلِمُكُمْ: أَنَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِي مَوْلاهُ . فايل سوم به قرآن اشاره مي کند . خود قرآن هم حلال دارد و هم حرام دارد و هم تمام علوم ميتواند در آن باشد اما پيغمبر صلي الله و عليه و آله و سلم جدا ميکند . يک بار مطلق مي گويند . يک بار فقط علم حلال و حرام. يه بار هم علم قرآن . با توجه به اين که ما مي دانيم وَ كُلَّ شَي‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ امام مبين از نظر ظاهري قرآن است هر چيزي در قرآن است . وَ كُلَّ شَي‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ . کل شي از ثري تا ثريا است ، از مَلَأ تا خَلَأ ، از نوترون تا کهکشان ، همه ي آن ها ، علومش را دارد . و پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم  مي فرمايد : همه ي اين ها رو در امام مبين احصا کردم طبق قرآن . آن امام مبين ظاهرش قرآن است و باطنش اميرالمومنين علي عليه السلام است . که خود پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم  در خطابه ي غدير مي فرمايد : وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبينُ  الَّذي ذَكَرَهُ اللَّهُ في سُورَةِ يس:  (وَ كُلَّ شَي‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ). او امام مبين است يعني علي عليه السلام .
 همان طور که گفته شد راجع به علم امير المونين عليه السلام سه تا صفت پيغمبر  صلي الله عليه و آله و سلم  مي فرمايند : يکي صفات فردي و اجتماعي ، اخلاقيات و کمالات . يکي علم که خودش folder  ي است که داخلش سه تا فايل است . علم به نحو کل ، علم حلال و حرام و احکام  . و علم قرآن که خود قرآن  وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبينٍ  وَ كُلَّ شَي‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ و مواردي که راجع به قرآن کريم است . 
و اما سومين صفتي که براي اميرالمومنين عليه السلام ميفرمايند قدرت ايشان است . در خطابه ي غدير صريحا به قدرت کم اشاره مي کند ولي در طول خطابه از قدرت سخن می گويد . مثلا ايشان را امام متقين مي گويند . متقين و تقوا قدرت است . قدرت پرهيزکاري است . و قدرت پرهيزگاري قدرت خاصي است . و همه چيز پيش اوست . دو تا معنا دارد يکي علمش پيش اوست ، يکي قدرت و توانايي اش پيش اوست . اين ها مطالب بسيار ظريفي است که در خطبه ي غدير پيغمبر صلي الله عليه و آله تابلو نکرده اند ، به خاطر اين که همه ي مردم اين را نمي فهميدند . مردم علم را مي فهمند ، قدرت را خيلي نمي فهمند . پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم  بفرمايد که مثلا علي عليه السلام مي تواند آفتاب را جابه جا کند ، ماه را جابه جا کند . رَد الشمس بکند ، ريگ ها را به سخن در بياورد ؛ مردم همه نمي فهمند لذا خيلي ظريف به قدرت الهي اميرالمومنين عليه السلام اشاره کرده اند . پس سه بخش شد.
 اين سه حلقه را کنار هم قراردهيم .و چتري بسازيم. سه folder  را بگذاريم در يک folder  بزرگتر . folder   بزرگتر اين است که کسي که مي خواهد إِمامٌ مِنَ اللّهِ باشد ، بايد اين سه folder  را داشته باشد . کمالات اخلاقي ، علم و قدرت الهي . اين يک نکته . 
نکته ي بعدي  اين است که علم و قدرت يا اکتسابي است يا وهبي الهي است . وهبي الهي است يعني موهبت . اکتسابي مثل علم تجارت. علم و قدرت اکتسابي مثل علم فيزيک ، يا مثلا علم به قوانين شهرداري يا علم به ترخيص، اين ها علم هاي اکتسابي است . علم اکتسابي اين است که انسان بداند بهترين برند حوله fosen  آلمان است، مثلا . قدرت آن است که بتواند حوله را ببافد . حوله ايجاد کند . حوله را تغيير بدهد . بسته بندي کند . وزنش را بلند کند . اين قدرت است، کسي که علم کامپيوتر را دارد لازم نيست که قدرتش را هم داشته باشد. خيلي از بچه ها کامپيوتر را خوب ميشناسد اما قدرت اين که يکIC   جابه جا کنند و بسازند ، ندارند . درست است؟ قدرت اين که کامپيوتر را بلند کنند ندارند ولي علمش را دارند .در علم و قدرت اکتسابي ، علم و قدرت مساوي هم نيستند . علم لازمه اش قدرت نيست . قدرت لازمه اش علم است . کسي قدرت داشته باشد ، حتما علمش را هم دارد . اما کسي که علم داشته باشد لازم نيست حتما قدرت داشته باشد. ممکن است قدرت داشته باشد ، ممکن است نداشته باشد . اما در علم و قدرت وهبي الهي ، علم مساوي است با قدرت . هر کسي علم دارد ، قدرتش را هم دارد . خود خدا اين چنين است ؟ بيشتر خدا را به عالم ، بيشتر از اين که خدا را قادر و قدير بگويد ، عالم و عليم ميگويند . چون اگر گفته شود عالم و عليم قدرت هم دَرِش هست . ولي قدرت را هم جداگانه مشخص کرده است. از کجا ميگوييم علم وهبي الهي مساوي است با قدرت؟. قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيك  : و گفت آن کسي که چند صفحه علم کتاب را داشت من تخت بلقيس رو از سبأ، ملکه ي سبأ ، از  سبأ می آورم. به سليمان گفت:  قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيك. نگفت : قال الذي که قدرت دارد ، گفت آن کسي که علمي از کتاب دارد  أَنَا آتيك. من مي آورم . پس معلوم است علم و آوردن موازی است، قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيك. وگفت آن  کسي که چند ورق از علم کتاب را دارد من مي آورم . پس معلوم ميشود که علم و آوردن مناسبت دارند . معنا ندارد بگويد که من کامپيوتر بلدم ، از نردبام مي روم بالا . کامپيوتر بلد بودن يک مطلب است، از نردبام بالا رفتن يک مطلب ديگر. اما اگر بگويد من کامپيوتر بلدم الان مي آيمassemble  مي کنم ، اين درسته . ميگويد   قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيك. در آيه ي قرآن است که  وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني‏ وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب . امير المومنين عليه السلام علم الکتاب دارند . علم الکتاب يعني قدرت ، يعني همان طوري که همه ي علوم را علي عليه السلام دارد . تمام قدرت ها را هم دارد . تمام کره ها را ميتواند جابه جا کند . به اين نکته مي خواستيم اشاره کنيم که: معلوم مي شود امامت مقامي است که بايد اوريجينال علم و اوريجينال قدرت و اخلاق را داشته باشد .