سوره البقرة (2): آيه 150

تفسير اثنا عشري، ج‏1، ص: 285

وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِي وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (150)

 

ترجمه:

و از هر جا و به هر ديار بيرون شدى روى به جانب كعبه كن و شما مسلمين هم به هر كجا بوديد روى بدان جانب كنيد تا مردم به حجّت و مجادله بر شما زبان نگشايند- جز گروه ستمكار (معاند) كه از (جدل و گفتگوى) آنان هم نينديشيد و از (نافرمانى) من بترسيد- و تا نعمت و رحمتم را براى شما به حد كمال رسانم، و باشد كه (به طريق صواب) راه يابيد. (150)

وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ: و از هر موضعى كه بيرون روى، فَوَلِّ وَجْهَكَ: پس متوجه كن روى خود را در وقت نماز، شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ: طرف مسجد الحرام (كعبه). وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ: و هر جا كه باشيد اى امت پيغمبر، فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ: پس بگردانيد همه بدن را به طرف مسجد الحرام براى اداى نماز.

تبصره: صاحب انوار گويد: تكرار اين حكم به جهت تعدد علل باشد:

1- تعظيم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به طلب رضاى او.

2- اجراى عادت الهيه بر آنكه هر ملتى و صاحب شريعتى را جهتى باشد كه استقبال به آن نمايند و به سبب آن مميز شوند از يكديگر.

3- دفع حجج مخالفين بر طريقى كه بعد از آن بيان و هر علتى را مقارن ساخته به معلول خود، چنانكه مقارن مى‏گرداند مدلول را به هر يك از دلايل آن به جهت تقريب و تقرير، و نيز شأن قبله عظيم و جليل چون مظنه شبهه نسخ است، پس سزاوار تأكيد باشد و تكرار در موقع اهميت و لزوم، خارج از فصاحت نيست.

پس در بيان علت اخيره سوم فرمايد: لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ: همه روى به كعبه نمائيد در نماز براى اينكه نباشد مردم را بر شما حجتى كه بخواهند بر شما غالب شوند، و تا يهود نگويند كه پيغمبر منكر دين و كيش ما مى‏باشد، با وجود بر اين به قبله ما توجه كند. يا آنكه رد متابعت پيغمبر گويند و تورات مذكور است كه قبله حضرت پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كعبه مى‏باشد، پس چون به قبله ما نماز گذارد، او نخواهد بدين سبب اعراض كنند، پس تحويل قبله شد تا كسى را بر شما حجتى نباشد. إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ: مگر آنانكه ستم كردند بر نفس خود به عناد و مكابره از يهودان مدينه و مشركان مكه كه طعن مى‏زدند. و چون به شما ضررى نمى‏رسانند. فَلا تَخْشَوْهُمْ: پس نترسيد اى مؤمنان از آنها در توجه به كعبه، وَ اخْشَوْنِي: و بترسيد مرا از مخالفت فرمان من، وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ: و هر آينه تمام گردانم نعمت خود را بر شما به فضل و كرم. وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ: و براى اينكه هدايت يابيد و راه پيدا كنيد به شرايع و احكام دين من.

تبصره: در تماميت نعمت الهى بر امت چند وجه است: 1- در حديث وارد شده كه تماميت نعمت، داخل شدن بهشت باشد. 2- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: مراد مردن به دين اسلام است. 3- از آن حضرت مروى است كه نعمت شش است: اسلام، قرآن، حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، ستر، عافيت، بى‏نيازى از آنچه به دست مردم است.

 4- ولايت حضرت امير المؤمنين عليه السّلام است به دليل آيه شريفه غدير: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي.