شعرا غدیری بر اساس قرن

قرن اول

حسان بن ثابت ـ حضرت علی (ع)   ـ    قیس بن سعدبن عباده انصاری ـ    عمروبن عاص بن وائل

قرن دوم

ابو مستهل کمیت  ـ سيد حميرى ـ عبدى كوفى

قرن سوم

ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی ـ ابو تمام طايى ـ دعبل خزایی

قرن چهارم

ابوسعید فضل‌الله بن ابوالخیر ـ مجدالدین ابوالحسن یا ابواسحاق کسائی مروزی ـ حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی ـ ابوالحسن علی بن جولوغ فرخی سیستانی ـ علی ابن عثمان جُلّابی هُجویری غزنوی ـ حکیم ابومعین ناصرین خسروقبادیانی بلخی

قرن پنجم

فخرالدین اسعد گرگانی ـ ابونصر علی بن احمد اسدی توسی ـ افضل‌الدّین بدیل‌ بن علی خاقانی شروانی ـ باباطاهر عریان ـ ابوالمجد مجدود بن آدم متخلص به سنایی ـ مسعود بن سعد بن سلمان ـ ابوالنجم احمد بن قوص بن احمد دامغانی معروف به منوچهری

قرن ششم

با با افضل کاشانی ـ انوری ـ بدیع الزمان عبدالواسع بن عبدالجامع جبلی غرجستانی ـ فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری ـ حکیم ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی ابن مؤید نظامی ـ مهستی گنجوی ـ ابوالمعالی نصرالله منشی

قرن هفتم

رکن‌الدین اوحدی مراغه‌ای ـ امیرخسرو دهلوی ـ خواجه شمس‌الدین محمد شیرازی متخلص به "حافظ ـ سعدی ـ کمال الدین ابوالعطاء محمود بن علی بن محمود، معروف به خواجوی کرمانی  ـ شیخ فخرالّدین ابراهیم بن بزرگمهر متخلص به عراقی ـ مولانا جلال‌الدین محمد بلخی "

قرن هشتم

نورالدین عبدالرحمن ابن نظام الدین احمد ابن محمد متخلص به جامی ـ سیف الدین ابوالمحامد محمد الفرغانی ـ خواجه جمال الدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد مشهور به سلمان ساوجی ـ خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی ـ سعدالدّین محمود بن امین‌الدّین عبدالکریم‌بن یحیی شبستری

قرن نهم

علامه محمد اقبال لاهوری در سال ١٨٧٣ میلادی ـ سید نورالدین نعمت‌الله بن محمد کوه بنانی کرمانی ( شاه نعمت الله ولی ) ـ بدرالدین هلالی استرآبادی معروف به هلالی جغتایی 

قرن دهم

میرزا محمد رضی معروف به میررضی آرتیمانی ـ مولانا محمد بن خواجه زین‌الدین علی بن جمال‌الدین شیرازی ملقب به جمال‌الدین و متخلص به عرفی ـ بهاء الدین محمد عاملی مشهور به شیخ بهایی ـ کمال‌الدین علی محتشم کاشانی ـ کمال‌الدین‌ بافقی‌ متخلص‌ به‌ وحشی‌

قرن یازدهم

میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی ـ میرزا محمد علی صائب تبریزی ـ ملا محمد محسن فیض کاشانی

قرن دوازدهم

بیگم دختر هاتف، متخلص به رَشحه ـ سید احمد حسینی متخلص به هاتف اصفهانی

قرن سیزدهم

خلیل‌الله خلیلی ـ پروین اعتصامی ـ ملک الشعرای بهار ـ شادروان محمدحسن معیری متخلص به «رهی ـ شاطر عباس متخلص به صبوحی ـ سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار ـ میرزا حبیب الله شیرازی متخلص به قاآنی ـ میرزا عباس فروغی بسطامی»

قرن چهاردهم  

شاعران در عصر اهل بیت (علیه السلام)
زبان شعر همواره احساسی و شورانگیز بوده است و با چاشنی عاطفه برای بیان مطالب مورد نظر شاعر دارای نفوذ و تأثیر بوده است اگر منظور شاعر در گفتن شعر بیان مراتب توحید یا ترغیب و تحریص بر مكارم اخلاق از جهاد و عبادت و پاكدامنی یا مدح و ستایش پیغمبر و دیگر اولیای خدا باشد، این گونه شعر از آن منعی نشده و حتی خود ائمه اطهار - علیهم السلام- هم از این گونه اشعار سروده اند.

اما اگر در شعر خیالات و افكار عاری از حقیقت و وصف زنان و ستایش اشخاص ناشایست و افتخارات بیهوده و هجو و تعرض به ناموس دیگران باشد این گونه اشعار مورد پذیرش اسلام و قرآن نیست. هم چنانكه خداوند متعال می فرماید : «والشعراء یتَّبِعُهُمُ الْغاوون» كه منظور این دسته ازشعرا هستند . اما در ادامه همین آیه آمده است: « الا الذینَ آمنوا» كه منظور شعرای اهل ایمان هستند شعرائی كه با اشعارشان دیگران را به صلاح فكر و عمل دعوت می كنند.

در دوره ائمه اطهار از هر دو نوع شاعران مذكور وجود داشته اند عده ای در مسیر ائمه اطهار و عده ای در راه حمایت از امویان یا عباسیان.

حضرت آیت الله خامنه ای به نقل از كتاب «العباسیون الاوائل» می نویسد: « ادبیات در دلها اثر می گذاشت و مهر و گرایش مردم را به این یا آن دسته جلب می كرد . شاعران و سخنوران به منزله روزنامه های آن عصر بودند كه هر یك جهت گیری سیاسی و ویژه ای را مطرح می ساختند و از آن دفاع می كردند و با زبانی مؤثر و شیوه ای رساء دلائلی بر حقانیت گرایش سیاسی خود اقامه می نمودند و دلائل رقبای خود را مردود می ساختند.»

شاعران هواخواه علویان در قصاید خود كه غالباً سرشار از نوعی عاطفه شورانگیز ناشی از احساس مظلومیت است، استدلالهای شعرای عباسی را رد می كردند و برای حقانیت ادعای ائمه شیعه اشعاری ارائه می نمودند.

برای نمونه سید حمیری به ماجرای غدیر اشاره می نمود: مَن كنتُ مولاه و هذا علیٌ مولاه فله یرضو ولم یقنعوا « هر كس من مولای اویم پس این علی او را مولاست و مخالفان بدین امر راضی و قانع نگشتند» می توان گفت: شعر و ادب شیعی در دوران ائمه عمدتاً به استدلال و بحث سیاسی و كلامی می پرداخت و از خیالبافی‌های رایج در مدیحه های فارسی روزگار ما اثری در آن نبود.»

بعد از این مقدمه نسبتاً طولانی به ذكر چند تن از شاعران اهل بیت ـ علیهم السلام ـ می پردازیم:

اشعار امیرالمؤمنین(ع) به مناسبت غدیرخُمّ
اینک اشعاری که از صدر اسلام در فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام و درباره خلافت و وصایت و نصب او در روز غدیر خم گفته شده است قسمتی از آن‌ها را در این‌جا می‌آوریم، ولی ابتدائاً برای تیمّن و تبرک دو قصیده از خود حضرتش علیه السلام ـ که در واقع دلیل محکم و مستحکمی بر امامتش می‌باشد ـ نقل می‌شود.

ایشان فرموده اند:

و حمزة سیدالشهداء عمّی محمد النبی اخی و صنوی
یطیر مع الملائکة ابن امّی و جعفر الذی یُضحی و یُمسی
منوط لحمها بدمی و لحمی و بنت محمد سکنی و عرسی
فایّکم له سهم کسهمی و سبطا احمد و لدی منها
علی ما کان من فهمی و علمی سبقتکمُ الی الاسلام طرّا
رسول الله یوم غدیر خمّ فاوجب لی ولایته علیکم
لمن یلقی الاله غداً بظلمی فویل ثم ویل ثم ویل

علی بن احمد واحدی از ابوهریره نقل کرده که گفت: عده‌ای از اصحاب رسول الله صل الله علیه و آله از جمله ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، فضل بن عباس، عمّار، عبد الرحمن بن عوف، ابوذر، مقداد، سلمان و عبدالله بن مسعود رضی الله عنهم اجمعین ـ گِرد یک‌دیگر جمع شدند و مناقب خود را بازگو می‌کردند، در این هنگام علی علیه السلام وارد بر ایشان شده و فرمود: چه می‌کنید؟

عرض کردند مناقبی که از رسول الله(ص) درباره خودمان شنیده‌ایم مذاکره می‌کنیم، علی علیه السلام فرمود مناقب مرا هم بشنوید پس این اشعار را انشاء نمودند:

من الاسلام يفضل كل سهم لقد علم الأنام بأن سهمي
عليه الله صلى وابن عمى و احمد النبي أخى وصهري
الى الاسلام من عرب وعجم و انى قائد للناس طرا
و جبار من الاسلام ضخم و قاتل كل صنديد رئيس
و اوجب طاعتي فرضا بعزم و فى القرآن ألزمهم ولائي
كذاك انا اخوه و ذاك اسمى كما هارون من موسى اخوه
و اخبرهم به بغدير خم لذالك اقامنى لهم اماما
و اسلامى و سابقتي و رحمي فمن منكم يعادلني بسهمى
لجاحد طاعتي ومريد هضمي فويلٌ ثم ويلٌ ثم ويلٌ
لمن يلقى الاله غدا بظلمي فويلٌ ثم ويلٌ ثم ويلٌ
يريد عداوتي من غير جرمی و ويل للذى يشقى سفاهاً

اشعار فوق را قندوزی حنفی در ینابیع الموده ص 68 بدون مقدمه آن از دیوان منسوب به  امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده است.

خلاصه معانی اشعار بالا:

امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: همانا مردم می‌دانند که سهم من از اسلام بر تمام سهام دیگران برتری دارد، رسول الله(ص) برادر و پسر عمو و پدر زوجه من است، در دین اسلام پیشرو عرب و عجم هستم و کشنده هر رئیس دلاور و بزرگ گردن کشان از کفار را قاتلم.

خدا در قرآنش ولایت و اطاعت مرا بر همه واجب کرده، همان طوری که هارون برادر و وصیّ حضرت موسی(ع) می‌باشد هم‌چنین من برادر و وصی رسول الله هستم، و این گونه خداوند مرا امام بر مردم قرار داده، و کیست مانند من اینطور از اسلام نصیب داشته باشد.

پس وای پس وای پس وای بر کسی که انکار اطاعت مرا کند و در صدد شکست من باشد پس وای پس وای پس وای بر کسی که خدا را روز قیامت ملاقات کند که در حق من ستمکار باشد و وای بر کسی که از روی نادانی بدبخت شود که با من دشمنی نماید بدون آن‌که جرمی داشته باشم.

- حسان بن ثابت: «حسان بن ثابت انصاری خزرجی در شهر مدینه متولد شد. او یكی از اصحاب رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و شاعر مخصوص پیامبر بود. وقتی نور اسلام شبه جزیره عربستان را روشن كرد او اسلام آورد و شعرش را در خدمت پیامبر اسلام قرار داد.

برخی گفته اند او اولین شاعر در عهد اسلام بود كه شعر دینی سروده است. امام علی ـ علیه السّلام ـ و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را مدح گفت.

پیامبر خدا او را مشمول دعای خویش گردانید و به او فرمود: تا زمانی كه با اشعارش ما را یاری می دهی با روح القدس تأیید می شوی. او حدیث غدیر را به نظم آورد و در سال 54 هـ در مدینه وفات یافت. از حسان بن ثابت دیوان شعری باقی مانده است.

اوّلین اشعاری که در ارتباط با غدیر خمّ گفته شده است همین اشعار حسان بن ثابت می‌باشد و آن دو قصیده‌ای که از امیرالمؤمنین علیه السلام در پیش نقل شد برای تیمن و تبرّک بود و گرنه از حیث زمان متأخر از اشعار حسان است

این اشعار حسّان خود یکی از دلیل‌های معتبر خلافت و امامت امیرالمؤنین علیه السلام می‌باشد که تاریخ آن را ثبت کرده محدثین و مورّخین کثیری آن را نوشته‌اند .

حسّان ثابت که از شعراء مشهور آن زمان بود عرض کرد یا رسول الله آیا اجازه می‌دهی که من چند بیت درارتباط با غدیر بگویم؟ پیغمبر(ص) به اواجازه داد، حسّان صدا زد ای بزرگان قریش گوش دهید به شهادت رسول الله(ص) سپس اشعار فوق را انشاء نمود.

لما کان یوم غدیر خم امر رسول الله صلی الله علیه و آله منادیا فنادی : « الصلوة جامعة » فاخذ بید علی علیه السلام و قال: اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.
فقال حسان بن ثابت: یا رسول الله ! اقول فی علی شعرا؟
فقال رسول الله صلی الله علیه و آله : افعل.
فقال:

ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم و اکرم بالنبی منادیا
یقول فمن مولاکم و ولیکم فقالوا و لم یبدوا هناک التعادیا
الهک مولانا و انت ولینا و لن تجدن منا لک الیوم عاصیا
فقال له: قم یا علی فاننی رضیتک من بعدی اماما و هادیا
فمن کنت مولاه فهذا ولیه فکونوا له أتباع صدق موالیا
هناک دعا اللهم وال ولیه و کن للذی عادى علیا معادیا

       روز غدیر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد که همه برای نماز جمع شوند سپس دست علی ابن ابی طالب را گرفت و فرمود:

هر که من مولای او هستم علی مولای اوست خدایا دوست بدار دوستان علی را و دشمن بدار دشمنان او را.

حسان بن ثابت شاعر معروف عرض کرد: اجازه مس دهسد درباره ی علی شعری بگویم؟
فرمود: بگو.

گفت:
« پیامبر در روز غدیر خم آن ها را ندا داد و پیامبر چه ندا دهنده ی گرامی است.
او می گفت: مولا و ولی شما چه کسی است؟ آنان که دشمنی شان علنی نبود پاسخ دادند:
خدای تو مولای ما است و تو ولی ما هستی و هرگز از ما نافرمانی نخواهی دید.
پیامبر به علی فرمود: ای علی به پا خیز که من به پیشوایی و هدایت گری تو بعد از خودم راضی و خشنودم.
هر که من مولاى اویم، على مولا و ولی  اوست، و بر شماست که به راستى پیرو او باشید. خداوندا! دوستدار دوستان او باش و دشمن دشمنانش!».

امالی صدوق مجلس 84 حدیث3 

2 )
بخشی از مراسم پر شور غدیر ، درخواست حسان بن ثابت بود. او به حضرت عرض کرد : یا رسول الله ، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب ( به مناسبت این واقعه عظیم ) سروده ام بخوانم؟

حضرت فرمودند : بخوان به برکت خداوند.

حسان گفت:
ای بزرگان قریش ، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید .
و سپس اشعاری را که در همانجا سروده بود خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند . ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه :

أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِی مُحَمَّد لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِی
وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ بِأَنَّک مَعْصُومٌ فَلَا تَک وَانِی
وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِی
عَلَیک فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ رِسَالَتَهُ إِنْ کنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِی
فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاک رَافِعُ کفِّهِ بِیمْنَى یدَیهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِی
فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکمْ وَ کانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیسَ نَاسِی
فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَ إِنَّنِی بِهِ لَکمْ دُونَ الْبَرِیةِ رَاضِی
فَیا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیاً فَوَالِهِ وَ کنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیاً مُعَادِی
وَ یا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ إِمَامَ الْهُدَى کالْبَدْرِ یجْلُو الدَّیاجِی
وَ یا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کنْ لَهُمْ إِذَا وُقِفُوا یوْمَ الْحِسَابِ مُکافِی

  آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد ، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود ، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان ، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای .

در اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود : هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند ، مولای او بعد از من علی است ، و من فقط به او - نه به دیگری - به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم . پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار ، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار.

پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما بخاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکی ها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد . پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده.

- سید حمیری: اسماعیل بن محمد بن مزید ملقب به سید از قبیله حمیر از مشهور ترین ادباء و شعراء عرب و از اجلّ شعراء اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ بوده است. ابتدا جزء خوارج بود و سپس مذهب كیسانیه را برگزید و در نهایت به راه راست هدایت شد بیدار گشته و به جمع شیعه امامیه پیوست.

تولدش به سال 105 هـ در عمان بوده است و رشد نمو و زندگی اش در بصره. او با امام صادق ـ علیه السّلام ـ مصاحب شد و به دیدار امام كاظم ـ علیه السّلام ـ مشرف شد و طبق نقلی در سال 173 هـ در بغداد وفات یافت و همانجا مدفون شد. دیوان شعری از او بر جای مانده است.»

مانند شعری  که می گوید:

قام محمدٌ بغديـر خـــمٍ فنادی معلناً صوتــاً نديّـا
لـمَن وافاه من عربٍ وعجمٍ و حَقّوا حولَ دوحيــة حنيّا
ألا من کنت مـولاه فهـذا له مولی و کان بــه حفيّـا
الهي عادِ مَن عـادی عليـاً وکُن لوليه مــولیً وليــّا

ترجمه: محمد (صلّی الله علیه و آله وسلّم) در غدیر خم به پا خواست و باصدایی رسا پیروانش از عرب و عجم را مورد خطاب قرار داد و گفت : هر کس که من مولای او هستم از این پس او (علی علیه السلام) مولای اوست ،خداوندا دشمن دار دشمنانش را و دوست دار دوستانش را.

سیدحمیری در این شعر به حادثه غدیرخم اشاره می کند و حدیث ولایت را به عنوان دلیل اثبات امامت امام علی (علیه السلام) به شمار می آورد

- كمیت: كمیت بن زید بن خیس اسدی كوفی در سال 60 هـ در كوفه به دنیا آمد. او خطیبی فقیه و ادیبی شجاع بود. برخی گفته اند بیش از 5000 بیت شعر سروده است و دیوان شعری هم از او باقی است. كمیت از شعرائی بود كه به مدح ائمه اطهار می پرداخت و از مشهور ترین اشعار او به «هاشمیات» می توان اشاره كرد.  

این شاعر مورد توجه و عنایت خاص ائمه بوده است. از خود او روایت شده است كه می گوید: بر امام صادق ـ علیه السّلام ـ وارد شدم حضرت فرمود به خدا ای كمیت اگر مالی نزدمان بود به تو می دادیم. اما همان مطلبی را كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به حسان فرمود ما نیز همان را در مورد تو می گوئیم، آن حضرت فرمود: پیوسته روح القدس با توست تا زمانی كه با اشعارت از ما دفاع كنی» كمیت از جمله شعرائی است كه محضر سه امام بزگوار یعنی امام سجاد ـ علیه السّلام ـ امام باقر ـ علیه السّلام ـ و امام صادق ـ علیه السّلام ـ را درك كرده است و با آنها ملاقات داشته است. وفات او به سال 126 هـ . بوده است.

- دعبل خزائی: « دعبل خزائی در سال 142 یا 148 هـ . در شهر كوفه به دنیا آمد. بعد از مدتی در بغداد ساكن شد او از بزرگان شعرا عرب در ایام خلافت عباسیان بوده است. او عالمی عالی المنزله بوده است كه دوران امام كاظم ـ علیه السّلام ـ را درك كرده با امام رضا ـ علیه السّلام ـ مصاحب بوده است و با امام جواد ـ علیه السّلام ـ هم ملاقات داشته است. او كتاب طبقات الشعراء را تألیف كرده و دیوان شعری هم دارد. در سال 246 و یا به قولی 245 در عراق وفات یافته است . در علت قتل او برخی گفته اند او معتصم را هجو كرد و معتصم او را كشت.»

شیخ جواد قیومی در ارتباط با ملاقات دعبل خزائی با امام رضا ـ علیه السّلام ـ در شهر مرو می نویسد: « دعبل خزائی در شهر مرو بر آن حضرت وارد شد و گفت: ای پسر پیامبر من در مورد شما ( اهل بیت ) قصیده ای سروده و با خود سوگند یاد كرده ام كه قبل از تو آن را برای كسی نخوانم امام فرمود: آن را بخوان ( دعبل شعرش را خواند. امام ـ علیه السّلام ـ برای او دعا كرد سپس فرمود: آیا در اینجا دو بیت به قصیده ات اضافه نكنم تا به آنها شعرت را پایان دهی گفت: ای پسر پیامبر آری و آن حضرت دو بیت به آن قصیده اضافه نمود».

- فرزدق: همام بن غالب تحیمی بصری شاعر مشهور زمان امام سجاد ـ علیه السّلام ـ بوده است « او از بزرگترین شعراء عرب در دوره اموی بوده است كه در همه ابواب شعر تبحر داشته است به گونه ای كه علمای لغت در مورد او گفته اند: اگر اشعار فرزدق نبود یك سوم لغت عرب موجود نبود. در سال 20 هـ در بصره متولد شد. بعد از جنگ جمل پدرش او را به محضر علی ـ‌علیه‌السّلام ـ آورد و به حضرت عرض كرد كه او شاعر است. امام علی ـ علیه السّلام ـ به پدر فرزدق فرمود: « علمه القران» به او قرآن را بیاموز . از فرزدق دیوان شعری باقی مانده است.»

علامه حلی می نویسد: در یك زمانی هشام بن عبدالملك به حج آمده بود. انبوه جمعیت به گونه ای بود كه هشام تلاش می كرد خود را به حجر الاسود برساند اما قادر نبود در این هنگام امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ كه خانه كعبه را طواف كرده بود به حجر الاسود رسید. مردم كنار رفتند تا حضرت به راحتی بتواند حجر الاسور را استلام كند. در این هنگام مردی از اهل شام به هشام گفت: این چه كسی است؟ هشام گفت: او را نمی شناسم. در این هنگام فرزدق گفت من او را می شناسم و شعر معروف خویش در مورد امام سجاد ـ علیه السّلام ـ را سرود.

هذا الَّذی تَعْرفُ البَطْحاءُ وَ طائه و البَیْتُ یَعْرِفهُ و الحِلُّ و الْحرمُ
« این آقا كسی است كه (حتی) سنگ ریزه های (سرزمین مكه) جای پای او را می شناسند و خانه كعبه و حل و حرم با او آشنا هستند.»

نتیجه گیری: شعرائی كه در مدح ائمه اطهار- علیهم السلام- و بیان فضائل ایشان و ظلم و ستم هایی كه بر ایشان رفته بود شعر می سرودند همواره مورد توجه و عنایت ائمه بوده اند. آنها با زبانی مؤثر و شیوه ای كار آمد در جهت اهداف سیاسی و فرهنگی ائمه اطهار(ع) حركت می كردند و با اشعار خویش حقانیت ائمه را اثبات می كردند. از جمله این شاعران می توان به حسان بن ثابت ـ كمیت ـ سید حمیری ـ دعبل خزائی اشاره كرد.