ملا على بن سلطان محمّد هروى معروف به «قارى» حنفى

ملا على بن سلطان محمّد هروى معروف به «قارى» حنفى به مكّه مشرفه آمده و در آنجا مسكن گزيده و در سال 1014 وفات يافته، تأليفات بسيار گرانبهائى دارد، محبّى در جلد 4 «خلاصة الاثر» ص 185 شرح حال او را ذكر و درباره او گويد: يكى از علماء عالى مقام، يگانه زمانش، در تحقيق و تنقيح عبارات (حديث) داراى تسلط و چهره و هيئت روشن و خيره كننده‏اى بوده، شهرت او كافي است و نيازى بستايش و توصيف ندارد، در هرات متولد شد و بسوى مكه شتافت و در آنجا از استاد ابو الحسن بكرى اخذ حديث نمود، سپس مشايخ و استادان او را تعداد مينمايد، و باز در توصيف او گويد: نام او مشهور گشت و آوازه او در بلاد منتشر گرديد، تأليفات بسيار و داراى لطف و مشتمل بر فوايد بزرگ فراهم ساخت: از جمله آنها: شرح بر «المشكاة» كه چندين مجلد است و نام آن «المرقاة» است، و اين بزرگترين و گرامى‏ترين تأليفات او است، و «شرح الشفاء» و «شرح الشمائل»- همينطور تأليفات او را تعداد نموده و تاريخ وفات او را ذكر كرده آنگاه گويد: چون خبر در گذشتن او بعلماء عصر و زمان او رسيد- علمآء مصر در جامع از هر مجتمع گشتند- جمع كثيرى شامل چهار هزار تن و بيشتر- و بر او- در حالتيكه بدنش در ميان نبود نماز گذاردند، و زركلى در جلد 2 «الاعلام» خود ص 697 شرح حال او را ثبت و تأليفات او را تعداد نموده، و در جلد 1 «معجم المطبوعات» ص 1792 بيست مجلد از تأليفات چاپ شده او را تعداد كرده، نامبرده (قارى) در «المرقات في شرح المشكات» در شرح قول مصنّف گويد: (حديث غدير را) احمد و ترمذى- روايت نموده‏اند، و در «الجامع»:
«حديث مزبور را» احمد و ابن ماجه از براء روايت نموده‏اند، و احمد از بريدة، و ترمذى و نسائى و ضياء از زيد بن ارقم، آنگاه (در شرح خود در اين مورد) مينگارد: در اسناد مصنّف، حديث از زيد بن ارقم را به احمد و ترمذى مسامحه‏ايست كه پوشيده نيست، و در روايت منسوب به احمد و نسائى و حاكم از بريده بلفظ:
من كنت وليه فعلى وليه ذكر شده، و محاملى در آمالى خود از ابن عباس روايت ميكند و لفظ او چنين است: على بن ابى طالب مولى من كنت مولاه، و روايت از او در كلمات پيرامون سند حديث خواهد آمد.