نان و زندگی

در اسلام غدیر، انسان در تمام ابعادش احترام دارد؛ هم روحش و هم جسمش.

عنایت آفریدگار، نه فقط به روح آدمی که به جسم او هم بوده است.

جسم مرکبی است که روح را می کِشد. اگر مرکب راهوار نباشد، آدمی را جا می گذارد. قرآن توجه به جسم پیامبران را هم برای ما بیان می کند:

«و پیامبران را جسدهایی نیافریدیم که خوراکی نخورند[1].»

پیامبران هم نیازمند اطعام اجسام هستند، غیر پیامبران هم چنینند.

شریعت غدیر به ما می آموزد:

خدای بزرگ آدمی را میان تهی (دارای شکم) آفرید و ناگزیر خوراک و آب می خواهد... [2].

و باز آموخت:

خدایا! به نانمان برکت ده و بین ما و نان جدایی مینداز؛ چراکه اگر نان نبود، نه می توانستیم نماز بخوانیم و نه روزه بگیریم و نه دیگر واجبات را انجام دهیم[3].

در اسلام غدیر، ابتدا باید معیشت آدمیان در سطحی متناسب با نیازهای آنان باشد،

سپس از آنان توقع دینداری مناسب و کامل داشت. از سخن وحیانی امام می فهمیم که، بی نانی، بسا که به بی نمازی و بی دینی بکشاند.

اگر کسی را بی دین یافتیم، پیش از آنکه بپرسیم چرا دین نداری؟ باید بپرسیم آیا نان داری؟

در اسلام غدیر، فاصله هاست میان آنکه نان دارد و دین ندارد با آنکه نان ندرد و دین ندارد.

اسلام غدیر، اسلام محمّد است، و اسلام محمّد به ما آموخت:

کاد الفقر ان یکون کفرا[4].

بسا که فقر و ناداری، به کفر بینجامد.

برای جلوگیری از کفر و بی دینی باید از فقر و ناداری مردمان جلوگیری کرد. جامعه ی فقیر، اگر هم کافر نباشد، آماده ترین جامعه است برای پذیرفتن کفر و بی دینی.

و باز به تاکیدات دینی درباره ی نان توجه کنید:

اگر نان نبود نمی توانستیم نماز بگزاریم[5].

اگر نان نبود، نماز نمی خواندیم و روزه نمی گرفتیم[6]. یعنی نمی توانستیم نمازی بخوانیم و روزه ی بگیریم.

به وسیله ی نان به حج خانه پروردگارتان می توانید رفت[7].

ای مفضل! بدان سرچشمه زندگی و معاش انسان، نان است و آب[8].

آب، مزه ی زندگی را به انسان می چشاند، و نان مزه ی توانایی را[9].

در این روایات تامّل کنید و ببینید که چگونه با واقعیت بشری می خواند و با نظام فطری و غریزی و قانون عظیم و عمومی، در مورد انسان و هر محیط و هر زمان، سازگاری دارد.

اسلام غدیر به ما می آموزد: پرداختن مردم به عمل صالح و رواج و شیوع دین و احکام و قیام به ادای آنچه خداوند انجام دادنش را بر انسان واجب کرده است، جز با رفع فقر و دسترسی مردم به مال و امکانات میسر نخواهد شد.

یعنی مردمان باید بتوانند نیازمندی های حیاتی و معیشتی خود را فراهم کنند، آنگاه به گزاردن و انجام آن چه بر ایشان واجب شده است بپردازند.

براساس آموزه های اسلام غدیر، می توان گفت: هرکس که زشتی و فساد فقر را احساس نکند و مبارزه ی با آن را واجب نشمارد، نه برای دین محتوایی می شناسد و نه برای عدالت معنایی و نه برای انسان جایگاهی و نه برای پایه های زندگی اصالتی  نه برای احکام الاهی کاربردی.

اینکه تا نان و مواد غذایی نباشد و انسان  نخورد، نیاشامد، تغذیه و تقویت نکند، نمی تواند زنده بماند و نیرو داشته باشد و به طهارت، عبادت، خدمت و دیگر کارها بپردازد، واقعیتی است روشن و بدیهی.

و با این روشنی باز در احادیث یادآوری شده است تا معلوم باشد که همه ی افراد جامعه ی انسانی باید به نیازهای اوّلیّه خویش دسترسی داشته باشند وگرنه واجبات دینی و تکلیف های زندگی را نمی توانند انجام دهند.

در تعریف اسلام غدیر، حکومت دینی، حکومتی است که بر نیازهای معیشتی مردمانش بیش و پیش از دیگر نیازها توجه و عنایت داشته باشد.

اسلام غدیر، صدای برآمده از گرسنگی شکم انسان ها را مانع شنیده شدن صدای اذان می داند؛ و آنکه صدای اذان را نشنید نمازی هم نخواهد خواند.

برای شنیده شدن اذان، نباید بر طول مناره ها و قوّت حنجره ها افزود، بلکه باید بر خاموش کردن صدای شکم گرسنگان، سعی برد.

بر اساس اسلام غدیر، تمام سارقان را نباید به یک چوب راند. حکم سرقت بریدن دست است، اما نه هر سرقتی و نه هر سارقی. آنکه سیر است و می دزدد، بسیار تفاوت می کند با آنکه گرسنه است و می دزدد. سرقت صد شرف دارد بر کفر و خداستیزی؛ اسلام غدیر، فقر را باعث  کفر هم می داند چه برسد به سرقت!

در  احکام اسلام غدیر، برای دزدی و بریدن دست دزد، 13 شرط ذکر کرده اند. یکی از آنها این است: سالی که در آن، سرقت صورت گرفته است سال قحطی نباشد، و همچنین آن دزد گرسنه نباشد و به خاطر سدّ جوع ندزدیده باشد[10].

به دیگر سخن، حدود الهی و تعزیرات احکامی هم با توجه به شرایط و نیازهای مادی انسان ها متفاوت می شود.

امیرالمومنین علیه السلام فرمود:

در روزهای کمبود مواد غذایی و گرسنگی، دست دزد بریده نمی شود[11].

در فرهنگ علوی، سرقت انتخابی با سرقت اجباری تفاوت می کند. آنکه از سر سیری می دزدد و سرقت حرفه ی اوست، با آنکه از فرط گرسنگی دزدیده است، یکی نیستند.

پی نوشت ها:

[1] «وماجعلناهم جسدا لایاکلون»؛ سوره انبیاء، آیه 8

[2] «انّ الله خلق ابن آدم اجوف و لابدّ له من الطعام و الشراب...»؛ کافی، ج6، ص287.

[3] «بارک لنا فی الخبز و لاتفرّق بیننا و بینه، فلولا الخبز ما صلّینا و لاصمنا و لاادّینا فرائض ربّنا»؛ کافی، ج5، ص73.

[4] کافی، ج2، ص280.

[5] «... فلولا لاالخبز ما صلینا...»؛ کافی، ج5، ص73.

[6]  «... فلولا لاالخبز ما صلینا و لاصمنا...»؛ کافی، ج5، ص73.

[7] «... و به (الخبز) حججتم بیت ربکم...»؛ کافی، ج6، ص303.

[8] «... واعلم یا مفضل! انّ راس معاش الانسان و حیاته الخبز و الماء...»؛ بحارالانوار، ج3، ص87.

[9] «طعم الماء الحیاة و طعم الخبز القوّة»؛ تحف العقول، ص273.

[10] شرائع الاسلام، ج3، ص85.

[11] «لایقطع السارق فی ایام المجاعة»؛ کافی، ج7، ص217.

 

منابع: 

بُعد انسانی اجتماعی غدیر، علیرضا هزار، قم، دلیل ما، 1387، چاپ اول، صص35-39.

بسیاار عالی

بسیاار عالی