چرا در سقيفه، نامي از حديث غدير به ميان نيامد؟ آيا کسي در آنجا ياد آوري نکرد؟

اين که چرا در سقيفه، نامي از حضرت علي (عليه السلام) به ميان نيامد يا اسمي از حديث غدير به ميان نيامد، سخن زياد است.

عزيزان توجه داشته باشند که فلسفه تشکيل سقيفه براي اين بود که غدير را از نظرها محو کنند. اگر اين ها معتقد به غدير بودند، نيازي نبود که اينها بيايند در سقيفه، آن بساط را پهن کنند.

در سقيفه، مجموعا شايد 20 نفر بيشتر نبودند. چون از اين طرف، جز عمر و ابوبکر و ابو عبيده جراح، کسي از مهاجرين نبود و از طرف انصار هم سعد بن عباده و سعد بن معاذ و حباب بن منذر و شخصيت هاي برجسته انصار بودند. 

انصار، با آن همه خدمات ارزنده اي که در ياري کردن نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اسلام انجام داده بودند و مبدأ هجرت از مکه به مدينه، اعلام ياري انصار بود. نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم در آن 11 سال، ارتباط خيلي گرمي با آن انصار داشتند و مي فرمود:

ديگران هرچه دارند، دارند، ولي آيا شما راضي نيستيد که منِ پيامبر، از شما انصار هستم.

ولي ما مي بينيم که انصار در اين مسئله فراموش کردند حديث غدير، از قريش و مهاجرين، جلو زدند.

انصار، بارها از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيده بودند که فرموده بود:قريش، نخواهند گذاشت که خلافت به اميرالمؤمنين (عليه السلام) برسد.

اين مسئله براي آنها قطعي بود. با آن همه تأکيدي که نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در 23 سال دوران نبوتش داشتند، از حديث الدار و حديث منزلت و حديث رايت گرفته تا حديث غدير و ولايت و حديث قرطاس. به ويژه وقتي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي خواست نامه بنويسد و خود خليفه دوم هم مي گفت:

و لقد أراد في مرضه ان يصرح باسمه فمنعت من ذلك.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي خواست در آن وصيت نامه، نام علي را بنويسد و من جلوگيري کردم.

شرح نهج البلاغة لإبن أبي الحديد، ج12، ص21

انصار اين را به خوبي مي دانستند و بارها هم از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيده بودند که فرموده بود:و ان تؤمروا عليا رضي الله عنه و لا أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يأخذ بكم الطريق المستقيم.

اگر علي را امير خودتان کنيد، گرچه مي دانم نمي کنيد، شما را به راه مستقيم هدايت مي کند.

مسند احمد، ج1، ص109 - مجمع الزوائد للهيثمي، ج5، ص176 - البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص397

در بعضي از موارد هم آمده که:

و إن تستخلفوا عليا و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا.

اگر علي را خليفه خودتان کنيد، گرچه مي دانم نمي کنيد، هم هدايت گر است و هم هدايت شده و شما را بر راه مستقيم هدايت مي کند.

حلية الاولياء، ص64 - کنز العمال للمتقي الهندي، ج11، ص630

حتي حاکم نيشابوري مي گويد:

و إن وليتموها عليا فهاد مهتد يقيمكم على صراط مستقيم.

اگر ولايت أمرتان را به علي بدهيد ... ، همه شما را به راه راست، هدايت مي کند.

حاکم نيشابوري مي گويد:

اين روايت صحيح است به شرط شيخين.

مستدرک الصحيحين للحاکم النيشابوري، ج3، ص142

انصار اين را از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيده بودند و از آن طرف هم بارها شنيده بودند که چگونه فرموده بود:

ضغائن في صدور أقوام لا يبدونها لك إلا من بعدي

کينه هايي در دل مردم نسبت به تو مي بينم که بعد از من، ظهور خواهد کرد.مسند أبي يعلى، ج1، ص427

حاکم نيشابوري تعبيري را در مستدرک الصحيحين، ج3، ص150 دارد:

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به حضرت علي (عليه السلام) فرمود:

امت، در حق تو، بعد از من خيانت مي کنند.

اين ها را بارها از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيده بودند. از آن طرف هم، انصار از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيده بودند که به انصار فرموده بود:

ستلقون بعدي اثرة، فاصبروا، حتى تلقوني على الحوض.

آقايان انصار! بعد از من، شما مصيبت ها و گرفتاري ها مي بينيد و صبر کنيد بر آن مصيبت ها و ديدار من و شما در کنار حوض کوثر.

صحيح بخاري، ج4، ص225 - صحيح مسلم، ج3، ص109

با توجه به اين دو نکته، انصار مي دانستند که حضرت علي (عليه السلام) به خلافت نمي رسد و اگر قريش هم به خلافت برسد قطعا نسبت به انصار، کم لطفي خواهند کرد و حق انصار ضايع خواهد شد، لذا آمدند در سقيفه و خلافت را قبل از آن که قريش تصاحب کند، اينها تصاحب کنند. جالب اين که حباب بن منذر از شخصيت هاي برجسته انصار در همان سقيفه گفت:

نخاف أن يليها أقوام قتلنا آبائهم و إخوتهم.

مي ترسيم خلافت به دست کساني بيفتد که ما در جنگ بدر و احد و حنين و ...، پدران و برادران آنها را به قتل رسانديم.

فتح الباري لإبن حجر عسقلاني، ج7، ص24 - کنز العمال للمتقي الهندي، ج5، ص606 - الطبقات الكبرى لإبن سعد، ج3، ص182 - تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج30، ص275

انصار هم از اين مسئله، وحشت داشتند. البته در برخي از منابع آمده که پسر سعد بن عباده به پدرش گفت:

پدر! با اينکه اين همه از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مطلب در حق علي شنيده ايد، باز هم خود را کانديداي خلافت کردي؟ گفت: پسرم! من مي دانستم که قريش نمي گذارد علي خليفه شود، من تصميم داشتم که خلافت را بگيرم و به صاحب حق برگردانم.

اين يک قضيه بود که عزيزان بايد به اين مسئله توجه کنند.

مسئله ديگر اينکه در خود سقيفه مي بينيم که خيلي از افراد، حتي انصار، صراحتا گفتند:

فقالت الانصار او بعض الانصار لا نبايع الا عليا.

همه انصار يا بعضي از انصار وقتي ديدند که قريش، خلافت را تصاحب مي کند، گفتند: ما، جز با علي، با کسي بيعت نمي کنيم.

تاريخ الطبري، ج2، ص443 - الكامل في التاريخ لإبن الأثير الجزري، ج2، ص325

جالب اين که در واپسين ساعات سقيفه، اول کسي که در جلسه عمومي، مسئله حديث غدير را مطرح مي کند، محبوب ترين و عزيزترين صحابه و گرامي ترين انسان ها در نزد خدا و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است که مي آيد در مسجد و بر سر مهاجرين و انصار فرياد مي کند و مي فرمايد:

أنسيتم قول رسول الله صلى الله عليه و سلم يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلي مولاه؟

آيا فراموش کرديد سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را که در غدير خم فرمود: من كنت مولاه فعلي مولاه.

نزهة الحفاظ، ج1، ص102 - أسنى المطالب في مناقب آل أبي طالب، ص66 - ضوء اللامع للسخاوي، ج9، ص256 - بدر الطالع للشوکاني، ج2، ص297

همچنين منابع شيعه آمده است که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) فرمود:

هل ترک أبي يوم غدير خم لأحد عذرا؟

آيا در غدير خم، پدرو براي کسي عذري باقي گذاشت؟

الخصال للشيخ الصدوق، ص173 - بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج30، ص124

در بعضي از مصادر ديگر آمده است که:

فما جعله الله لأحد بعد غدير خم من حجة و لا عذر

خداوند بعد از غدير خم، براي کسي، هيچ دليل و عذري باقي نگذاشت.

دلائل الامامة لإبن جرير الطبري، ص122

نویسنده:استاد حسيني قزويني