چرا و به چه استنادى على عليه السلام را فاروق و جدا كننده حق و باطل مى خوانيد؟
چرا و به چه استنادى على عليه السلام را فاروق و جدا كننده حق و باطل مى خوانيد؟
پاسخ: دليل اين ادعاى شيعيان، فرمايشات پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است كه با استناد به منابع اهل سنت درباره آن بحث مى شود.
بسيارى از علماى اهل سنت، چون شيخ سليمان بلخى حنفى در باب 16 ينابيع الموده، ابوجعفر احمد بن عبداللَّه شافعى، مير سيد على همدانى شافعى در مودة القربى و همچنين محمود بن يوسف گنجى شافعى در كفاية الطالب، حديثى را به نقل از ابوذر غفارى از رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مى كنند كه آن حضرت چنين فرمود: «به زودى بعد از من فتنه اى برپا مى شود، پس اگر چنين شد شما ملزم هستيد كه با على بن ابى طالب باشيد چون او اولين كسى است كه مرا مى بيند و روز قيامت با من مصافحه مى كند. او با من در مرتبه اى بلند و عالى است. او جدا كننده بين حق و باطل است.» 1
محمد بن طلحه شافعى در «مطالب السئول»، بيهقى در «سنن» و نورالدين مالكى در «فصول المهمه» از ابن عباس و سلمان فارسى نقل مى كنند كه پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با دست مبارك خود به سوى على ابن ابى طالب (علیه السلام) اشاره كرده و فرمود:
«به درستى كه على اول كسى است كه به من ايمان آورده و اول كسى است كه روز قيامت با من مصافحه مى كند. و اين على، صديق و راستگوى بزرگ است و او فاروق اين امت است كه حق و باطل را جدا مى كند.»2
امام احمد حنبل در مسند و امام فخر رازى در تفسير كبير خود از پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چنين نقل مى كنند: «على همراه حق و حق همراه على است هر جا حركت كند»3
و يا فرمايش ديگرى مبنى بر: «على با حق و حق با على (علیه السلام) است. على (علیه السلام) به طرف حق مى رود، هر گونه كه حق حركت كند.»4 از اين دو حديث مى توان استنباط نمود: كسى كه همواره با حق باشد و يا حق همراه او باشد، ملاك تشخيص حق نيز مى باشد.
در پايان به ذكر يك واقعه تاريخى بسنده مى كنيم:
وقتى به ابوايوب اعتراض كردند و از او پرسيدند كه چرا به طرف على بن ابى طالب (علیه السلام)رفتى و با ابوبكر بيعت نكردى؟ ابوايوب در پاسخ گفت: روزى خدمت پيغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رسيدم پس از مدتى عمار ياسر هم وارد شد و از آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤالى پرسيد.
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)ضمن صحبت هايش فرمود: «اى عمار! اگر تمامى مردم به راهى بروند و على به تنهايى راه ديگرى را در پيش گيرد، پس به راهى كه على ابن ابى طالب (علیه السلام) مى رود برو. اى عمار از همه مردم بى نياز شو؛ زيرا على (علیه السلام)تو را از راه هدايت باز نگرداند و تو را به راه هلاكت و گمراهى راهنمايى نكند. اى عمار! اطاعت على اطاعت من و اطاعت من اطاعت خدا است.»5
منبع : پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ص: 111 - 112
- 1. ينابيع المودة لذوى القربى، ج 1، ص 387؛ تاريخ مدينه دمشق، ج 42، ص 450؛ مناقب آل ابىطالب، ج 2، ص 287؛ شبهاى پيشاور، ص 497« ستكون من بعدي فتنة فإذا كان ذلك فالزموا علي بن أبي طالب فإنّه أول من يراني و أول من يصافحني يوم القيامة و هو الصديق الأكبر و هو فاروق هذه الأمة يفرق بين الحق و الباطل».
- 2. المعجم الكبير، ج 6، ص 269؛ مناقب اميرالمؤمنين على عليه السلام، ج 1، ص 267؛ مجمع الزوايد، ج 8، ص 102؛ تاريخ مدينه دمشق، ج 42، ص 41؛ شبهاى پيشاور، ص 498« هذا أوّل من آمن بي و أوّل من يصافحني يوم القيامة و هذا الصديق الاكبر و هذا فاروق هذه الأمّة يفرق بين الحق و الباطل».
- 3. مناقب آل ابىطالب، ج 2، ص 260؛ شبهاى پيشاور، ص 499« عليّ مع الحقّ و الحقّ مع عليّ حيث دار»
- 4. بحار الانوار، ج 28 ص 190؛ مجمع النورين، ص 73؛ شبهاى پيشاور، ص 499« عليّ مع الحقّ و الحقّ مععليّ يميل مع الحق كيف مال».
- 5. السقيفة، ص 67؛ شبهاى پيشاور، ص 506 : « يا عمار إن سلك الناس كلّهم وادياً و عليّ وادياً فاسلك وادي عليّ و خل عن الناس، يا عمّار علي لا يردك عن هدى ولا يدلّك على ردى، يا عمّار طاعة علي طاعتي و طاعتي طاعة اللَّه»؛ حليه الاولياء، حافظ ابو نعيم؛ مطالب السئول، محمد بن طلحه شافعى؛ ينابيع المؤده، باب 43، سليمان بلخى حنفى، ج 2، ص 287؛ مودة القربى، مودت پنجم، مير سيد على همدانى شافعى؛ بلاذرى- تاريخ و...