«الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم»، نوشته علامه زين الدين، على بن يونس نباطى بياضى، متوفاى 877 ق، است. اين كتاب، به زبان عربى و در موضوع اثبات اصول عقايد خصوصا امامت ائمه اطهار(علیه السلام) مى باشد.
كتاب، داراى يك مقدمه و 17 باب است و هر باب داراى فصول متعددى است.
مقدمه: در مقدمه كتاب، بحثهايى پيرامون علت تأليف كتاب و سبب انتخاب اين موضوع خاص مطرح شده، سپس عناوين كتابهايى كه از آنها مطلب نقل شده، آمده است.
باب اول: اين باب، در باره اثبات خداوند تعالى و صفات اوست.
باب دوم: اين باب، در باره رد جبر است، چرا كه منافى با عدل و رحمت الهى است.
باب سوم: اين باب، در باره اثبات نبى و صفات اوست.
باب چهارم: اين باب، در باره اثبات وصى و صفات اوست.
باب پنجم: اين باب، در باره ذكر كراماتى است كه از حضرت امير(علیه السلام) سرزده و موجب استحقاق داشتن وى براى امر امامت است.
باب ششم: اين باب، در باره شرايط امام (علیه السلام) است.
باب هفتم: اين باب، در باره بخشى از فضايل حضرت امير(علیه السلام) است كه دال بر تعديل وى مى باشد.
باب هشتم: اين باب، در باره آيات قرآنى دال بر تعيين حضرت امير(علیه السلام)، براى امر امامت است.
باب نهم: اين باب، در باره نصوصى از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) بر امامت حضرت امير (علیه السلام) است كه مستلزم ابطال امامت متقدمين بر آن حضرت مى باشد.
باب دهم: اين باب، در باره روايات فراوانى است كه در مورد امامت ساير ائمه (علیهم السلام) وارد شده است.
باب يازدهم: اين باب، پيرامون امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف) و دولت آن حضرت و بقاى وى مى باشد.
باب دوازدهم: اين باب، در باره مطاعن و ظلمهايى است كه خلفاى سه گانه مرتكب شدند.
باب سيزدهم: اين باب، در باره امور مختلفى از قبيل مجادله براى يارى دين، احتجاجهاى شيعيان با مخالفان ائمه (علیهم السلام) و... است.
باب چهاردهم: اين باب، در باره جواب شبهات مخالفين ولايت امير مؤمنان (علیه السلام) است.
باب پانزدهم: اين باب، در باره بر خطا شمردن هر يك از ائمه چهارگانه اهل سنت، در بسيارى از احكام است.
باب شانزدهم: اين باب، در باره ذكر راويان ائمه چهارگانه و طعن برخى از آنها نسبت به برخى ديگر است كه اين، موجب فسق ايشان و نهايتا باعث رد آنها مى گردد كه اين خود، موجب ويرانى قاعده اى كه در تصحيح دين خويش بر آن اعتماد نموده اند، مى شود.
باب هفدهم: اين باب، در باره پاسخ به اعتراضاتى است كه از طرف مخالفان، به پاره اى از شرايع پيروان امام (علیه السلام) وارد شده است.
يكى از شاخصهاى مهم براى ارزشگذارى روى هر كتاب، منابعى است كه كتاب از آنها تهيه شده؛ از نظر تعداد منابع و از نظر ارزشمندى و معتبر بودن آنها.
كتاب شريف «الصراط المستقيم»، در هر دو جنبه فوق، موقعيتى ممتاز دارد.
از نظر اعتبار و مقبوليت منابع، اين كتاب، از معتبرترين كتب تهيه شده و تنها از كتب مرجع شيعه جمع آورى نشده، بلكه بسيارى از كتب اهل تسنن در منابع كتاب ديده مى شود، مانند كشّاف زمخشرى، ملل و نحل شهرستانى، الإستيعاب ابن عبد البرّ اندلسى، صحاح ستة و...
اما از جنبه دوم كه كثرت منابع باشد، مؤلف، در مقدمه كتاب، اسامى مآخذ خويش را نقل كرده.
وى 52 عنوان را ذكر مى كند كه مستقيما از آنها استفاده كرده و 230 عنوان كتاب را هم ذكر كرده كه مطالب آنها را به نقل از كتابى ديگر ذكر كرده است و با اين حساب، منابع «الصراط المستقيم»، نزديك به 300 كتاب مى شود.
تحقيق، تصحيح و تعليقات كتاب در اين چاپ، توسط جناب حجة الإسلام، محمد باقر بهبودى صورت گرفته است.
در ابتداى جلد اول، مقدمه اى كوتاه به قلم آية الله مرعشى نجفى آمده و در ابتداى جلد دوم آن نيز مقدمه اى بسيار ارزشمند و مفصل توسط علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى آمده كه شامل زندگى نامه و تأليفات علامه بياضى است.
چاپ حاضر در برنامه نيز از كتابخانه مرتضوى و از روى چاپ سال 1384 ق، است و سه جلد در يك مجلد جمع شده است.
تاريخ دقيق ولادت شيخ زين الدين، ابو محمد، على بن يونس نباطى بياضى مشخص نيست؛ اما آنچه شيخ آقا بزرگ تهرانى نيز تأييد كرده ولادت او را در حدود سالهاى 804 يا 805 هجرى نشان مى دهد.
بنابر شهادت بزرگان از علما و شاگردان، او عالمى فاضل و محقق، فقيه، مفسر و متكلم بوده و در عين حال اديبى فرزانه و شاعر بوده است. همچنان كه با اندك تأملى در آثار او به خوبى جنبه هاى فراوان علمى و روحى او بر انسان آشكار مى گردد.
شيخ على نباطى در كمالات روحى و سير معنوى نيز به بالاترين درجات ممكن رسيده و ولايت ناب در سراسر نوشته هاى او مشهود است.
در كلمات و سخنان بزرگان پيرامون شخصيت او جز مدح و ستايش هيچ نمى بينيم؛ چرا كه هر كس نظر به شخصيت والاى او كرده جز كمالات روحى و اخلاقى نديده است.
ديار جبل عامل در قرنهاى نهم و دهم اوج شكوفايى خود را مى گذراند. با نگاهى گذرا به تاريخ اسلام در اين دو قرن مى بينيم كه بسيارى از علماى تشيع از آن سامان برخاسته اند.
با اين حال، يكى از مناطقى كه بيشترين ظلمها را ديده و بزرگترين فجايع بشرى در آن اتفاق افتاده منطقه جبل عامل است.
در قرون 11 و 12 هجرى بارها جبل عامل مورد حمله ياغيان و طاغيان قرار گرفت به طورى كه در يك حمله 40 هزار شيعه كشته شدند و زنهايشان به اسارت گرفته شد و بقيه ساكنان آنجا كوچ داده شدند.
در حمله جزّار به جبل عامل تنها در كتابخانه شيخ على خاتون آبادى پنج هزار نسخه خطى به آتش كشيده شد و چه بسيار كتابها كه زير خروارها خاك مدفون گشت.
در اين بين نام و آثار بسيارى از علماى آن منطقه به فراموشى سپرده شد و متأسفانه آنها كه به دست ما رسيده بسيار ناچيز است و اندكى است از بسيار! آرى، از جمله چيزهايى كه در اين فجايع از بين رفته شرح حال بزرگانى چون على بن يونس نباطى است كه آگاهى مختصرى پيرامون زندگى او داريم.
با آنكه در خطّه جبل عامل علماى فراوانى مى زيسته اند و قاعدة هر طالب علم از محضر بسيارى از آنان بهره مى برد، اما از اساتيد شيخ على نباطى تنها نام دو نفر يافت شده كه عبارتند از:
او كه حدود 70 سال در مهد علم و دانش مى زيسته و درياى موّاج علم و دانش بوده يقينا شاگردان فراوانى تربيت نموده است؛ اما حوادث روزگار تنها اجازه رسيدن نام سه تن از آنان را به ما داده است:
گرچه حوادث تلخ تاريخ ما را از دستيابى به شرح حال بسيارى از بزرگان محروم كرده، اما خوشبختانه مؤلفات و كتب آنان زبانى گويا در بيان فضائل و شخصيتهاى علمى و دينى آن بزرگواران دارد.
از شيخ بزرگوار، زين الدين نباطى بياضى كتابهاى فراوانى به يادگار مانده كه در علوم و موضوعات مختلفى هستند و در اينجا تنها به ذكر چند كتاب بسنده مى كنيم:
1- الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم، كتابى ارزشمند در اثبات ولايت امير المؤمنين عليه السلام است.
2- الرسالة اليونسية، كه شرح المقالة التكليفية شهيد اول است.
3- زبدة البيان و إنسان الإنسان، منتخب مجمع البيان است.
4- الباب المفتوح إلى ما قيل في النفس و الروح( علامه مجلسى تمام آن را در جلد السماء و العالم بحار آورده است).
5- مختصر الصحاح، در علم لغت.
6- منخل الفلاح، كه مختصر« مختلف الشيعة» علامه حلى است.
7- المقام الأسنى في تفسير أسماء الله الحسنى.
8- ديوان اشعار.
9- ذخيرة الإيمان يا أرجوزة في الكلام، كه منظومهاى است در علم كلام.
و...
در زندگى مرحوم بياضى مسئله وفات و سال و تاريخ آن بسيار روشن است، چرا كه برادر بزرگ مرحوم كفعمى، كه هم عصر او بوده، تاريخ وفات او را ذكر كرده است.
علامه بياضى، پس از يك عمر سراسر تلاش و مجاهده در سال 877 هجرى در حالى كه حدود 70 سال از عمرش مى گذشت به سوى دوست شتافت و غمى بزرگ بر جان و دل شاگردان و اطرافيان خود گذاشت.