اگر غدیر ابلاغ نشده بود1، تکامل2 بهترین آئین3 ،که جز آن پذیرفته نیست4,5 را، از جانب آگاه ترین6، شاهد نبودیم.
اگر غدیر ابلاغ نشده بود، تداوم دین حنیف فطری7، تضمین نمی گشت و وعدة الهی 8در حاکمیت حق، بی فرجام می ماند. حاکمیتی که جز به اطاعت خدا و رسول تحقق نمی یابد,9,10,11.
خدا فرمان داد و رسول تبعیت کرد، ابلاغ نمود تا نعمت تمام شود2 که این نعمت با راهیان صراط مستقیم 12,13است. صراط مستقیم همان عهد عبودیتی است که با بنی آدم بسته شد14,15و در حقیقت بیعت غدیر، تجدید بیعت است.
نعمت بر آنها تمام شد که معیت و همراهی اولیاء16 را از اطاعت بی چون و چرای خدا و رسول یافتند، چهره هایشان بازگو کنندة نعمت17، کلامشان بیان نعمت18 و آمادة پاسخ شاکرانه، در باز خواست این نعمت می باشند19.
اگر غدیر ابلاغ نشده بود، خداوند به اینکه اسلام دین مردمان باشد راضی نبود، چرا که اسلام منهای غدیر، اسلام نبود. رسول که جز ابلاغ وظیفه ای ندارد و به هدایت مأمور است20,21,22،اگر همه آنچه انجام عبودیت مردمان می طلبد را ،بیان نکرده بود ،راه مشخص نشده بود و صراط خدائی از راه غیر او، جدا نگشته بود23.
دین قیم با پرستش نام ها و صنم هایِ جدا شده از راه، متفاوت است24,25.
غدیریان می دانستند که اصحاب آتش، به جنگ برخواهند خواست26 که بیعت غدیر، آزمایش سخت می طلبد و اصحاب غدیر، در همه این صحنه ها پیروز شدند. آنها با محوریت ولایت دین را پاس داشتند.
گروهی که دینشان بازیچه آنها بود و فریفته دنیا شده بودند در مقابل غدیریان صف کشیدند27,28.
بیعت کنندگان با رسول و جانشینان رسول ترس و حزن به خود راه نمی دهند29 ،اگر قرار نبود با حق مقابله نگردد، ترس و حزن معنی نداشت.
جمعی که هیچ سرزنشی آنها را از راه خارج نمی سازد30، که ابلاغ رسالت الهی جز این استقامت را نمی طلبد .31
غدیریان می دانند که حکم نزد خداوند است32 و در این مسیر اکثریت به باطل گرویده اند33. آنها که در عین شناخت حق و اعلام آن، انکارش نمودند34.
اگر غدیر ابلاغ نشده بود و این نور در جمع بسیاری، جلوه نکرده بود ، شاید که دستاویز قابل اعتماد و محکم ولایت35 از دسترس مؤمنان خارج می گشت و آنچه می ماند اسلامی بود که خداوند به آن راضی نبود.
خدا را شکر که غدیر ابلاغ شد و رضایت خداوند نسبت به اسلامِ همراه بیعت غدیر، بدست آمد.