زمین و آسمان تبریز نورباران بود، بوی گل محمدی در فضای شهر پیچیده بود، بوی بهار می آمد، تبریز در شبی رؤیایی به سر می برد و صدای حمد، تهلیل و تکبیر از همه جا بلند بود; هزار و سیصدو بیست سال از هجرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می گذشت، که «آقا میرزا احمد» صاحب پسر شد. سر به خاک سایید و طلوع آفتاب زندگی در خانه اش را سپاس نهاد. در کنار بستر کودک جای گرفت، او را بغل کرد، بوسید و بویید. اشک شوق بسان مرواریدی بر گونه کودک غلتید. جاذبه و نور سیمای طفل پدر را جذب کرده بود، چشم از رخ فرزند برنمی داشت. به یاد آن که همه عمر مرادش بود، نام نوزاد را «عبدالحسین » نهاد تا در مسیر «امامت »، «شهادت » و «ایثار» گام نهد.
روزها گذشت، فرزند به دوره ای از زندگی رسید که می توانست تعالیم پدر را به جان بپذیرد. او دیگر کمتر در اندیشه بازی بود و بیشتر در عالم خیال سیر می کرد. می خواست بداند، بیاموزد و در هستی اندیشه کند. نخست آموزشهای مادر را فرا گرفت; آیات قرآنی و سوره های کوتاهی، که با آهنگی الهی جانش را صیقل می داد، بتدریج وی را برای گام نهادن در محفل علمی پدر آماده کرد. آقا میرزا احمد در سال 1287 هجری قمری در قریه «سردها»، از نواحی تبریز، متولد شده بود. او از سال 1304 برای ادامه تحصیل به شهر آمده بعد از فراگیری مقدمات در محضر درس علامه بزرگوار مرحوم حاج میرزا اسدالله حضور یافت و به مرتبه ای از دانش پژوهی رسید که صلاحیت علمی اش از طرف زعیم بزرگوار حضرت آیت الله میرزا علی آقای شیرازی و فقیه برجسته حاج میرزا علی ایروانی تایید شد.
علم و عمل از وی شخصیتی برجسته ساخته بود. حسن سیرت، وقار و پرهیزگاری اش زبانزد خاص و عام بود. 1
وی خود تربیت فرزندش را به عهده گرفت تا نیک پرورش یابد و در جمع دوستان پاکدل اهل بیت (علیهم السلام) جای گیرد. عبدالحسین به چنین پدری افتخار می کرد و خدای را سپاس می گفت.
او بزودی ادبیات فارسی و عربی، منطق، فقه و اصول را نزد پدر فرا گرفت و در سایه هدایت آن مجتهد فرزانه «الفیه ابن مالک » و اشعار برخی از بزرگان دین را حفظ کرد.
از اولین شعرهایی که پدر، فرزندش را به آموختن و حفظ آن تشویق کرد، شعری از حضرت علی (علیه السلام) بود. 2
عبدالحسین کتابهای مختلفی در حدیث و اعتقادات را نزد پدر خواندو از آنها بهره برد. او مسائل مشکل را با استاد در میان می نهاد و از دریای دانش او سیراب می شد. اهتمام به قرآن و حدیث، بخصوص نهج البلاغه، وی را عاشق امام علی (علیه السلام) کرد، او با اندیشه در گفتار امام (علیه السلام) درستی این سخن گرانمایه را که: «هیچ آیه ای در قرآن کریم نیست که اول آن «یا ایها الذین آمنوا» باشد، مگر آنکه علی ابن ابی طالب (علیه السلام) سردار، امیر و شریف و اول مخاطبان آن آیه است.» 3 با جانش دریافت.
قرآن و نهج البلاغه برای این محصل جوان دو کتاب گرانقدر بود. وی این دو کتاب را بارها مطالعه کرده، در معانی آن دقیق شده بود. گاه هنگام مطالعه این کتابها می گریست، اشک بر گونه اش جاری و چون دری گرانمایه در سینه اش نهان می شد.
جدش «مولا نجفعلی » مشهور به «امین الشرع » از اهالی آذربایجان بود، که در سال 1257 هجری قمری متولد شده و خویشتن را به علم، ادب، پاکی و پرهیزکاری آراسته بود. آن بزرگ از شیفتگان گردآوری آثار ائمه اطهار(علیه السلام) شمرده می شد و چون از ادب فارسی و ترکی بهره وافر داشت، قصایدی چند به این دو زبان سروده بود. خانواده عبدالحسین، به خاطر شهرت جدش، «امینی » شهرت یافت 4 و عبدالحسین راه جدش را در پیش گرفت تا امین شرع و مدافع اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد.
قیام سرو
شیخ محمد خیابانی در1299 ش. علیه استعمار شوم انگلیس قیام کرد و به شهادت رسید.
عبدالحسین، که چهارده سال داشت و با سخنان و اندیشه شیخ آشنا بود، چون دیگر دوستدارانش عزا گرفت و از پدر آموخت که پس از قیام و شهادت باید با مکتب دعا، فرهنگ سیاسی - اجتماعی اسلام را در جامعه نشر داد.
هجرت عشق
سال 1342 هجری بود. عبدالحسین بیست و دو سال در سایه رفتار و گفتار پدر با اسلام و قرآن آشنا شده، از محضر بزرگانی چون جناب حاج سید محمد، مؤلف «مصباح السالکین » مشهور به «مولانا» و جناب حاج سید مرتضی خسروشاهی، صاحب «اهداء الحقیر در معنی حدیث غدیر»، و جناب شیخ حسین، مؤلف «هدیة الانام » بهره های علمی برده بود.
عشق به امام علی (علیه السلام) و علاقه به تحصیلات عالی آتش اشتیاق به نجف را در جانش شعله ور ساخت.
بنابر این هدفش را با پدر در میان نهاد. پدر بر قامت برومند فرزند نگریست و باءدیدگانی اشک بار به وی پاسخ مثبت داد. میرزا احمد از ندای امام آگاه بود و از جاذبه علی (علیه السلام) حکایات فراوان به خاطر داشت. چگونه می توانست عاشق را از معشوق دور نگاه دارد؟ پدر لذت دیدار و همنوایی با فرزند را از دل شست و وی را به امام علی (علیه السلام) و فرزندش امام حسین (علیه السلام) بخشید.
عبدالحسین هواخواه علی (علیه السلام) بود و خود می دانست که علی (علیه السلام) او را به شهر خویش فرا خوانده است. از اینرو لامت سرزنشگران و کوردلان را به هیچ انگاشت و زیر لب چنین زمزمه کرد:
ملک در سجده آدم، زمین بوس تو نیت کرد که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی
شهر نجف از عصر شیخ طوسی مهد علم و تقوا بود، دانشگاه بزرگ عالم تشیع به شمار می آمد و برای تحصیل مناسب بود. عبدالحسین می خواست با تحصیل در این پایگاه اهل بیت (علیه السلام) به جهاد علمی پرداخته، عالمی فریادگر شود و مسیر حق را تداوم بخشد. از این رو در درس حضرات آیات: سید محمد فیروزآبادی (متوفی 1345 ه. ق) و سید ابوتراب خوانساری (متوفی 1346ه. ق) حاضر شد.
سپاه شقایق
«علمدار غدیر» روزگاری به شهر علی بن ابی طالب (علیه السلام) وارد شد که امپراطوری عثمانی از هم پاشیده، عراق به دست انگلیسیهای ناپاک افتاده بود. او که هنوز شهدای انقلاب مشروطیت را به خاطر داشت، در صدد برآمد تا با یاد شهیدان راه فضیلت امت متفرق اسلامی را به وحدت و اخوت اسلامی دعوت کند; چرا که خون شهیدان رایج ترین سکه تاریخ بشریت در راه آزادی و استقلال امت اسلامی است; این سکه طلایی نه در ضرابخانه های آزادیخواهان، بلکه در ضرابخانه های مستبدان به نفع امت اسلام زده شده است.
علامه امینی زندگی شهدای راه حق و فضیلت را اولین تالیف خویش قرار داد تا با جمع آوری گلهای بوستان فضیلت، امت اسلامی را به سمت آرمان بزرگ پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) سوق دهد; آرمان والایی که برای تحقق آن رادمردان بسیاری وضوی خون ساخته، در محراب عشق به نماز ایستادند.
علامه امینی در اولین تالیف خویش ابداع و ابتکاری به کار برد که پیش از آن کسی بدان دست نیافته بود. او با تالیف «شهداء الفضیلة » گوی سبقت از همگان ربوده، و بر گذشتگان و معاصرانش برتری یافت.
علامه برای نگارش این اثر، بار سفر بسته با رنج بسیار کتابخانه های ایران و عراق را مورد بررسی قرار داد و در کتابهای خطی کمیاب دنبال مردانی گشت که در راه حق شهید شده اند.
او پس از سالها تحقیق این اثر را به جامعه عرضه کرد و به عنوان مجاهدی نستوه زبانزد خاص و عام شد.برخی از دانشمندان اسلامی که با تقریظهای خود این اثر جاودانه را ستودند، عبارتند از:
1. بزرگ مرجع شیعه حضرت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی
2. حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی.
3. حضرت آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی.
4. حضرت علامه محقق شیخ آقا بزرگ تهرانی.
علامه امینی، با «شهداء الفضیلة » زندگینامه صد و سی تن از علمای دین و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) را، از قرن چهارم تا چهاردهم، به رشته تحریر درآورد تا امت اسلامی همچنان سرفراز و استوار در مقابل فتنه های دشمنان ایستادگی کند.
زمانی که استعمارگران با به راه انداختن جنگهای جهانی در صدد برآمدند ملل اسلامی را مورد تجاوز قرار داده، مستعمره خویش سازند، امینی با تالیف شریف «شهدا الفضیلة » بزرگ اسوه های شجاعت و ایثار را در مقابل دیدگان مردم غیور مسلمان قرار داد و آنان را به پایداری و استقامت فرا خواند.
غواص بحر معانی
محدث، مفسر، فیلسوف، متکلم و فقیه امین شیعه پس از «شهداء الفضیلة » به تحقیقات دامنه داری دست زد. او بر آن بود فلسفه سیاسی اسلام را برای مردم کوچه و بازار هم قابل فهم کند، پس به کوشش فزونتر پرداخت و با تحقیق و تعلیق بر کتاب «کامل الزیارات » ابن قولویه قمی، که از مشایخ شیعه به شمار می رود، معتبرترین متون زیارات را در اختیار امت اسلامی قرار داد. او همچنین با تالیف «ادب الزائر لمن یمم الحائر»، که شرح آداب زیارت حضرت امام حسین (علیه السلام) است، فلسفه زیارت را بیان کرد. علاوه بر این شیخ مصلح عبدالحسین امینی، که سالها در مکتب درس استادان بزرگ نشسته، فقه، اصول، فلسفه و کلام اسلامی را فرا گرفته بود، «ثمرات الاسفار» را در دو جلد فراهم آورد و بر «رسائل » و «مکاسب » شیخ اعظم انصاری حاشیه نوشت.
رساله ای در باره نیت، رساله ای در علم «درایة الحدیث » و «رساله ای در بیان حقیقت زیارت »، در پاسخ به برخی از علمای پاکستان از دیگر آثار علامه امینی در این دوره است. او با تالیفات گرانقدر خویش بنیه علمی خود را در برابر چشم معاصران قرار داد، از حضرات آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمد حسین نائینی، شیخ عبدالکریم حائری و شیخ محمد حسین کمپانی اصفهانی، اجازه اجتهاد دریافت کرد و به زادگاهش تبریز بازگشت تا «امین الشرع » دیار خویش باشد. اما دلش دیگر بار آهنگ نجف کرد.
او در این دوره رو به قرآن کریم آورد تا راه سعادت بشر را از کتاب الهی استخراج کند. شاگرد مکتب وحی آیات 172 و 180 سوره اعراف،7 واقعه و 11 مؤمن را برمی گزیند و به تفسیر آن پرداخت. آنگاه «العترة الطاهرة فی الکتاب العزیز» را نگاشت و حق اولویت و مولویت خاندان رسالت را تبیین کرد.
شهر آرمانی غدیر
تالیف رسالات گوناگون جان شیفته امین شریعت را خشنود ساخت، پس تصمیم گرفت مدینه فاضله اسلامی را به امت اسلامی عرضه کند و داستان سال دهم هجرت رادر خاطره ها زنده سازد. زمانی که استعمارگران با حیله های خاص خود امپراطوری عثمانی را از بین بردند، او چنان اندیشید که هرگز نباید به دولت های غارتگر اجازه داد جایگزین دولت به ظاهر اسلامی عثمانی شوند در دیدگاه او بهتر آن بود که امت اسلام، پس از زوال دولت 623 ساله عثمانی و چشیدن تلخی های بسیار، نظام مدینه فاضله اسلامی را - که در آن اصل بنیادی غدیر مطرح است. - تجربه کند، نظامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جز به آن سفارش نفرموده است.
علامه امینی با تالیف «الغدیر» خاطرات عصر نبوی را تجدید کرد; عصری که سروری از آن امت قرآنی بود، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رهبری آن را بر عهده داشت و خود علی بن ابی طالب (علیهما السلام) را جانشین خویش قرار داد.
امینی، احیاگر سنت نبوی، با «الغدیر» جلوه های شوکت و عظمت امت اسلامی را در خاطره ها زنده کرد و اصل اصیل و محور حکومت قرآنی، غدیر خم، را یادآور شد.
دکتر سید جعفر شهیدی - که خود در نجف و تهران از یاران آن فرزانه بود، نقل می کند که، روزی علامه امینی به من گفت: «برای تالیف «الغدیر» ده هزار جلد کتاب خوانده ام.»
وی در ادامه می گوید: «او مردی گزافه گو نبود. وقتی می گفت کتابی را خوانده ام، بدرستی خوانده و در ذهن سپرده و از آن یادداشت برداشته بود.» 5
احیاگر مدینه فاضله قرآنی، به یاری کتاب خدا، حدیث و شعر، مبانی فلسفه سیاسی اسلام را به جهانیان ابلاغ کرد. او نه تنها با رجوع به قرآن و سنت و رعایت موازین «سند شناسی » و «نقد حدیث » حقایق غیر قابل انکاری را در برابر چشم امت اسلامی قرار داد و مساله اختلاف اهل یک کتاب و قبله را از میان برداشت، بلکه جهانیان را به این مساله واقف ساخت که امامت و رهبری از مبانی اصیل اسلامی است.
غواص غدیر با نقد آثار و تالیفات کسانی چون «ابن تمیمه»، «آلوسی»، «قصیمی» و «رشید رضا» در صدد برآمد نهال وحدت و اخوت اسلامی را در دل مسلمانان بکارد. وی در پی اسناد حدیث غدیر بیست و چهار کتاب تاریخی، بیست و هفت محدث، چهارده مفسر قرآن و هفت متکلم مسلمان را می یابد که به نقل حدیث غدیر پرداخته اند. آنگاه گروهی از صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را، که راوی حدیث غدیر شمرده می شوند، به ترتیب حروف الفبا ذکر می کند.
او در بخش راویان اولیه حدیث غدیر به نام حدود ده تن از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و هشتاد و چهار «تابعی » اشاره می کند. سپس طبقات دانشوران راوی حدیث غدیر را برمی شمارد. و از 360 دانشمند نام می برد.
البته «الغدیر» تنها گنجینه راویان غدیر نیست در این کتاب نورانی آیات الهی و متن روایات بسیار یافت می شود; آیات و روایاتی که باید آنها را کلید ورود به شهر نیکبختی جاودان دانست.
متون هدایتگری که آیات شریف تبلیغ 6 اکمال دین7و ولایت8 از سوره مائده، آیات سوره معارج 9 ، سوره هل اتی 10 و روایات گرانقدر غدیر و ولایت، اخا، منزلت، ثقلین، تبلیغ، انذار العشیرة، ردالشمس، سد الابواب، علی مع الحق و ان علیا اول من اسلم... تنها بخشی از آن شمرده می شود.
او برای نگارش این کتاب به دورترین سرزمینها مسافرت کرد و کتابهای بسیاری را مورد بررسی قرار داد.
نام بخشی از کتابخانه هایی که آن بزرگوار در تالیف الغدیر در آنها به تحقیق پرداخته و تعداد کتابهایشان چنین است:
کتابخانه ناصریه، 000/30 جلد کتاب، لکنهو
کتابخانه مدرسة الواعظین 000/20 جلد کتاب، لکنهو.
کتابخانه سلطان المدارس 000/5 جلد کتاب، لکنهو.
کتابخانه ممتاز العلماء، 000/18 جلد کتاب، لکنهو.
کتابخانه فرنگی محل، 000/9 جلد کتاب، لکهنو.
کتابخانه ندوة العلماء، 000/60 جلد کتاب، لکنهو.
کتابخانه امیرالدوله 000/110 جلد کتاب، لکنهو.
کتابخانه دانشگاه اسلامی علیگره، 000/500 جلد کتاب، علیگره.
کتابخانه عمومی رظلا، -، رامپور.
کتابخانه خدابخش، 000/50 جلد کتاب، پتنه.
کتابخانه عمومی دانشگاه عثمانی، 000/111 جلدکتاب، حیدرآباد.
کتابخانه عمومی آصفیه، 000/125 جلد کتاب، حیدرآباد.
کتابخانه سالار جنگ 000/52 جلد کتاب حیدرآباد
علامه نستوه پس از بررسی اسناد حدیث غدیر و اثبات این واقعه مهم عصر نبوی، شاعران چهارده قرن را، که از سفره قرآن توشه برداشته اند، به شهادت آورد تا هم از نام آوران و مبارزان مکتب ارجمند علوی یاد کرده باشد و هم فضایل امام علی (علیه السلام)، وصی حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، را به اثبات رساند. وی ادبیات متعهد شیعی را یکی دیگر از حجتهای واقعه غدیر دانست و برای فراهم آوردن شعر بزرگ مردان فضیلت سالها تلاش کرد تا علاوه بر گردآوری شعر حماسه سرایان غدیر، اشتباهات عمدی محققین مغرض را بر ملا سازد.
در سال 1324 ش چاپ اول کتاب الغدیر در نجف آغاز شد و تا نه جلد آن به چاپ رسیده، و در سراسر جهان منتشر شد. با انتشار کتاب گرانمایه «الغدیر» سیل نامه ها و ستایشهای دانشمندان بزرگ مسلمان و برخی از حکام کشورهای اسلامی به سوی دانشمند فرزانه به حرکت درآمد.
نکته مهمی که در تمام ستایشها به چشم می خورد، پذیرش غدیر به عنوان محور حرکت اسلامی و بنیان حکومت اسلامی بود. پادشاهان فرصت طلب در صدد بودند از این جنبش دینی به نفع خود بهره گیرند، ولی دانشمندان از جایگاهی بی غرضانه به مساله می اندیشیدند و در حقیقت، بعد از قرنها به راهنمایی مصلح بزرگ حضرت علامه امینی، زنجیر متصل به وحی را یافته بودند.
شیخ محمد سعید دحدوح از دانشمندان محقق و امام جمعه و جماعت «اریحا»، منقطه ای در نواحی حلب در نامه ادیبانه اش به مؤلف «الغدیر» چنین نوشت: «آقای من! کتاب «الغدیر» را دریافت کردم و آن را مورد مطالعه قرار دادم... قبل از آنکه در امواج انبوه معانی آن وارد شوم نیروی فکر و اندیشه ام در آن شناور گشت و شمه ای از آن را با ذائقه روحی خویش چشیدم. احساس نمودم که این همان یگانه سرچشمه و منبع آب گوارائیست که هرگز دگرگون نشود. این منبع جوشان معانی از آب باران صاف تر و گواراتر و از مشک خوشبوتر است...». 11
بوستان هدایت
صاحب الغدیر در سال 1373 هجری قمری، هشت سال پس از انتشار نخستین جلد الغدیر، کتابخانه ای بنیاد نهاد، آن را «مکتبة الامام امیرالمؤمنین (علیه السلام)» نامید و در روز عید غدیر افتتاح کرد. فعالیت این کتابخانه با 42000 جلد کتاب خطی و چاپی آغاز شد. برای غنی ساختن این کتابخانه نسخه های خطی بسیار از کتابخانه های معتبر جهان تهیه شد.
بایست های جهان تشیع
علامه مصلح با جهان تشیع و تاریخ پرفراز و نشیب آن آشنایی کامل داشت. او به مقدار هر حرفی از کتاب الغدیر تجربه اندوخته بود و نانوشته هایی داشت که باید در جامعه پیاده می شد، تا نظام اجتماعی، نظام الهی شود.
زمانی که علامه امینی از دفتر تبلیغات اسلامی قم - دارالتبلیغ - دیدن کرد و برنامه های آن مؤسسه در اختیارش قرار گرفت، فرمود:
«باید درسی تحت عنوان «ولایت » غیر از آنچه که در درس علم کلام و اعتقادات مطرح می شود، به طلاب آموزش داده شود.» 12
این سخن، ژرف نگری آن مصلح اجتماعی را نشان می دهد. علامه امینی برای احیای فلسفه سیاسی اسلام تدریس «ولایت » را امری ضروری می دانست و آموزش آن در محدوده کتب کلامی را کافی نمی دید.
او با مشکلات تالیف و نشر کتاب آشنا بود و در این اندیشه بود تا با تاسیس «دار التالیف » (خانه نویسندگان) رفاه مورد نیاز محققین را فراهم آورد تا نویسندگان بی هیچ آشفتگی خیال به تحقیق و تالیف مشغول شوند.
آن بزرگوار همچنین هنگام تالیف الغدیر نشریات بسیاری دیده بود که در باره اسلام سخن گفته بودند. حجم گسترده این نشریات او را در این اندیشه فرو برد که با تاسیس مجمعی این نشریات را گردآوری کرده، مورد ارزیابی قرار دهد.
حضرت علامه امینی با بحثهای عمیق علمی و کاوشگرانه پیرامون امامت و ولایت از نخستین متفکران اسلامی بود که به «ولایت فقیه » در عصر غیبت رسید و بحث و درس اختصاصی پیرامون آن را امری لازم و ضروری دانست. او حکومت را از آن ولی فقیه به شمار می آورد و می گفت:
«دیگران غاصبند و این مقام، حق مسلم آن فریادگر [امام خمینی - ره -] است.» 13
و در جای دیگر به صراحت بنیانگذار جمهوری اسلامی را ستود و گفت:
«الامام الخمینی ذخیرة الله للشیعة.»
«امام خمینی ذخیره خدا برای جهان تشیع است.»
او از طلوع فجر صادق خبر داشت و از رسالتی که بر دوش مجدد قرن نهاده شده بود آگاه بود; از این رو شاگردی چون حضرت نواب صفوی را تربیت کرد تا حکومت علوی را فریاد زند و پایه های حکومت غاصبان را به لرزه افکند.14
نماز آخر
تلاش بی پایان، معمار مدینه غدیر را در بیماری فرو برد؛ بیماری و ضعفی که به تدریج فزونی یافت و او را از کوشش علمی باز داشت.
بیماری و بستری شدن علامه حدود دو سال به طول انجامید و حتی درمانهای خارج از کشور نیز مفید واقع نشد. سرانجام در نیمروز جمعه 12 تیرماه 1349 برابر 28 ربیع الثانی 1390 ق، آیتی از آیات الهی و عاشقی از عاشقان ولایت، جهان خاکی را بدرود گفت. وی، که همواره در نماز بود و جز به عبادت خدای کعبه و خدمت به مولود آن نمی اندیشید، در شصت و هشت سالگی از دنیا رفت و جهانی را در غم ارتحال خویش فرو برد.
و به راستی الغدیر وی، چراغ خانه دلها و مشعل هدایت امت اسلامی فروزان باقی ماند.
نویسنده: سید کباری، سید علی رضا
بحث از علامه امینی(ره) و اثر پر مغز و جاودانه اش، کتاب «الغدیر» و نمایاندن عظمتهای این اثر و پدید آورنده آن، آنچنانکه نه حقی از این اثر بی نظیر ضایع گردد و نه از آن مؤلف بی بدیل، الحق کاری است بس مشکل.
امینی، متفکر و پژوهشگری است عمیق، همه سو نگر و جامع الاطراف، که همه خوبیها و زیباییها و بایدهای یک نویسنده برجسته و ممتاز را در خود فراهم آورده است. و اگر او را در دایره تحقیقات و پژوهشهای دینی، جزء نوادر و نوابغ مسلم، به حساب آوردیم، سخنی به گزاف نگفته ایم. در چند دهه اخیر در اندیشه ارباب فرهنگ و ادب، در کشور ما و سایر بلاد اسلامی، دو واژه «امینی و الغدیر» با هم متلازم گشته اند، قدر و منزلت این اثر بزرگ و آن دانشمند کم نظیر، هنوز بر بسیاری از طبقات اجتماع ما، حتی طبقات تحصیل کرده و مراکز دینی پوشیده است.
آنها هم که با «الغدیر» آشنایند، غالبا اطلاعاتشان از حد کلیات فراتر نمی رود، و همین قدر می دانند که «الغدیر» اثر بزرگی است که توسط یکی از عالمان طراز اول اسلام و تشیع پدید آمده است. و اما اینکه این کتاب، پیام آور چه رسالتی است؟ و حول محور چه موضوعاتی بحث می کند؟ و چه معارفی، با چه سبک و ویژگیهایی در این کتاب طرح گشته است؟ بر بسیاری از مردم، بلکه بر بسیاری از طبقات تحصیل کرده و خواص نیز پوشیده مانده است، بنابراین هم «امینی » و هم «الغدیر» هنوز جایگاه واقعی خود را در جامعه ما پیدا نکرده و همچنان مهجور مانده اند.
امروز، در عصر انقلاب شکوهمند اسلامی، یکی از کارهای که باید به جد به آن پرداخته شود، معرفی این گونه دانشمندان و این گونه آثار است، تا نسل جوان با گذشته فرهنگی خود آشنا شوند، و الگوهای مناسب را بشناسند و از آن پیروی کنند. در این فرصت ما بر آنیم تا در حد وسع خویش، برخی از امتیازات و ویژگیهای این اثر بزرگ را بیان نماییم تا طبقات مختلف جامعه ما، بیش از پیش با «الغدیر» آشنا شده و از معارف بلند آن بهره مند گردند.
اکنون نظر خوانندگان گرامی را به مواردی از این ویژگیها جلب می کنم:
بدون تردید «الغدیر» یکی از شاهکارها و متون معتبر و مستحکم ادب عربی است، و از این جهت با معتبرترین متون ادب عربی که توسط دانشمندان و ادبای عرب زبان پدید آمده است قابل مقایسه و برابری است، اهمیت این قضیه وقتی به خوبی روشن می شود که بدانیم نویسنده این اثر شگرف ، یک دانشمند غیر عرب و ایرانی و ترک زبان است. و نشانی است از استعداد، تلاش، کوشش، هوشمندی و نبوغ فرزندان ایران; [زیرا تا آنجا که ما اطلاع داریم نمونه های فراوانی از دانش پژوهان ایرانی را می توان سراغ گرفت که برای تحصیل علم دین به حوزه نجف اشرف، یا سایر حوزه های عتبات مقدسه هجرت نموده و در شعر و نثر و به طور کلی در ادب عربی سرآمد دانشمندان دوران خود گشته اند. و این واقعیتی است که خود دانشمندان عرب نیز به آن معترف اند، از جمله در برخی از تغریضهایی که بر «الغدیر» نوشته اند، آن را گامی بزرگ در جهت احیاء ادبیات عرب به شمار آورده اند.
علامه امینی، از جمله متفکران و مصلحانی است که ایده و اندیشه وحدت امت اسلامی را در سرلوحه کار خویش قرار داده، و این ایده، همواره ذهن پویای دانشور صلح اندیش ما را به خود معطوف داشته است، تا جایی که بازتاب این اندیشه را در سرتاسر کتاب «الغدیر» می توان مشاهده نمود.
او هر گاه سخن یا نوشته ای مشاهده می کند که در جهت خلاف فکر «وحدت امت اسلامی » گفته و یا نوشته شده باشد، بر می آشوبد و سخت از خود حساسیت نشان می دهد.
از دیدگاه صاحب الغدیر تنها رشته ای که می تواند امت اسلام را به یکدیگر پیوند دهد و آنان می توانند با چنگ زدن به آن در طریق سعادت آفرین وحدت اسلامی قرار گیرند، همانا تمسک به قرآن و عترت است. قرآن و عترت دو عضو هدایت گر و سعادت آفرین اند و به منزله دو بال اند برای هر مسلمانی که می خواهد در مسیر سعادت و کمال حرکت کند. و چنان که در حدیث ثقلین آمده است، پیامر گرامی، هدایت و سعادت امت اسلامی را تنها در پرتو پیروی از این دو مسیر می داند و بس. بنابراین اگر کسی بخواهد با تمسک به یکی از این دو در مسیر کمال حرکت کند، به سر منزل مقصود نخواهد رسید. در گذشته تاریخ نیز کسانی که اهل بیت(علیهم السلام) را رها کردند و خواستند راه سعادت را تنها در پرتو قرآن بپیمایند، راه به جایی نبرده و در انبوهی از انحرافات و مشکلات گرفتار آمدند. عنصر دیگری که از دیدگاه علامه امینی در مساله وحدت امت اسلامی نقش مهمی بر عهده دارد، عنصر «شناخت و آگاهی » است.
وحدت پایدار پیروان مذاهب اسلامی در صورتی میسر است که برخاسته از شناخت و آگاهی و درک متقابل پیروان مذاهب، از اعتقادات و باورهای مذهبی یکدیگر باشد، و «الغدیر» نیز دقیقا در راستای تحقق این عنصر وحدت آفرین، پدید آمده است.
از دیدگاه صاحب «الغدیر» عامل دیگری که در ایجاد وحدت اسلامی از نقش مهمی برخوردار است، حسن ظن و مراعات انصاف و حق جویی از یک سو، و پرهیز از سوءظن و بدگمانی و بی انصافی از سوی دیگر است.
اگر هر انسان عاقل و منصفی، در طرحی که «الغدیر» برای وحدت اسلامی ارائه می کند با بی طرفی بیندیشد، آن را به حال امت اسلامی سودمند و ضروری تشخیص داده و به عنوان پایه و اساس درستی برای تحقق وحدت اسلامی، خواهد پذیرفت، چنانکه جمع کثیری از دانشمندان اهل سنت پس از آگاهی از «الغدیر»، اقدام مرحوم امینی را مورد تایید قرار داده و بر آن صحه گذاردند.
متفکر و اندیشمند ما علامه امینی، اظهارنظرهای غیر محققانه، سطحی و جاهلانه و گاه مغرضانه برخی از دانشمندان و نویسندگان اهل سنت نسبت به تشیع را عامل مهمی در جهت تفرقه امت اسلامی به شمار آورده و آن را مخل وحدت اسلام می داند و راه از میان برداشتن این مانع را در آگاهی و شناخت درست آنان از منابع تشیع جستجو می کند.
یکی از اصلی ترین هدفهای «الغدیر» چاره اندیشی در جهت رفع سوءظن ها و ارائه راهی برای ایجاد تفاهم و اتحاد در میان امت اسلامی است.
از نخستین قرون اسلامی تا کنون، در دفاع از تشیع و حقانیت امام علی بن ابیطالب(ع) آثار و تالیفات فراوانی به رشته تحریر درآمده است ولی در میان همه این پژوهشها «الغدیر» از جایگاه رفیع و منزلت خاصی برخوردار است. و تا کنون از حیث محتوی و استحکام مطالب، ابتکار و نوآوری، جامعیت و تنوع موضوعات، و حجم و گستردگی کتاب، اثری که از هر حیث بتوان آن را با «الغدیر» قابل مقایسه دانست، نگارش نیافته است.
بدین لحاظ می توان گفت که «الغدیر» در نوع خود نمونه منحصر به فرد است.
از امتیازات «الغدیر» آن است که نویسنده دانشمند آن، در سراسر این کتاب بزرگ، جمله جمله و سطر سطر مطالب کتاب خود را به صدها و هزاران جلد از منابع فریقین و بخصوص، آثار معتبر دانشمندان اهل سنت مستند نموده است. نخست به نقل مطالب می پردازد، و با رعایت امانت و بدون هیچ گونه دخل و تصرفی، مطالب را از منابع معتبر اهل سنت نقل می کند، و پس از طرح مطلب، در صورت نیاز، از آن، در راستای اهداف خود استفاده می کند.
دقت و امانت کامل او در نقل، بگونه ای است که او را «امین نقل » لقب داده اند.
در کتاب پر ارج «الغدیر» «نقد»، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است، و اساسا می توان گفت شالوده «الغدیر» بر پایه «نقد و نقادی » پی ریزیی شده است، خواننده، هیچ فصل و مبحثی را در این کتاب بزرگ پیدا نمی کند، مگر اینکه یک یا چند نقد اساسی و آموزنده در آن وجود دارد.
مرحوم امینی این کتاب را با هدف اثبات یکی از اساسی ترین مسائل اعتقادی و سیاسی تشیع، یعنی مساله «امامت و ولایت »، بر اساس منابع مورد قبول خود اهل سنت تالیف نموده است، این رسالت بزرگ را با چنان دقت و قدرت و استحکام و هوشیاری، بانجام رسانده است که تعجب هر خواننده ای را برمی انگیزد.
در حول محور «نقد و نقادی »، می توان از ابعاد مختلفی در باره «الغدیر» سخن گفت، و «نقد» را از دیدگاه «الغدیر» و مؤلف دانشمند آن به اقسام مختلفی تقسیم نمود. مانند: نقد کتابهای منفی و تفرقه افکن، نقد شخصیتهای منفی، نقد نظریه های نادرست، نقد اجمالی، نقد تفصیلی و ... اینها و مواردی از این قبیل برخی از اقسام نقد است که در «الغدیر» به زیباترین شکلی مطرح است.
نکته مهم آن است که این نقدها، نه از سر خصومت و دشمنی، بلکه از سر صدق و صفا و با هدف متحد ساختن صفوف امت اسلامی صورت گرفته است.
بعنوان مثال اگر علامه امینی، شخصیت و عملکرد افرادی مانند عمروعاص و معاویه یا افکار و اندیشه های افرادی مانند: ابن عبد ربه، ابن حزم اندلسی، عبدالکریم شهرستانی، ابن تمیمه، و رشید رضا و ... را مورد نقد قرار می دهد، به خاطر آن است که در پرتو نقد، و با نشان دادن انحرافات موجود در اندیشه و عمل این اشخاص، چهره واقعی آنها را به جامعه اسلامی بشناساند، تا کسی فریب سخنان غرض آلود آنان را نخورد. علامه امینی(ره) پس از نقل و نقد مطالب تعدادی از آثار مغرضانه و سراسر اتهام برخی از پیشینیان اهل سنت می گوید:
«این بود نمونه هایی از یاوه سراییهای کتب قوم، بدون اینکه بخواهیم به طور کامل آنها را بررسی کنیم... تنها مقصود ما از نشان دادن این نمونه ها، توجه امت اسلامی به موجبات کینه توزی ها و دشمنی های آمیخته با روحیات گروهی دشمنان دغل باز اهل بیت(ع) و دنباله رویهای متعصب آنان است تا در قبال طایفه بزرگی از امت (شیعه اهل بیت)، به اینگونه کتب و نوشته های آلوده مانند باطل گرایان و گمراهان شتابزده ای که نام بردیم، اعتماد نکند. پیداست، وقتی خواننده، انگیزه خیانت آنان را بداند، او را می رسد که پیرامون مطالب موهن و بی اساس و نسبتهای ناروای آنان تحقیق بعمل آورد. » 1
مرحوم امینی، شخصیت و افکار شمار زیادی از اینگونه افراد را با شیوه ای کاملا تحقیقی و عالمانه، و با تکیه بر ادله محکم و غیر قابل انکار، به نقد کشیده است، بگونه ای که اگر مؤلفان و نویسندگان آن کتابها امروز زنده بودند و نقدهای نیرومند علامه امینی را بر نوشته های خود می دیدند، از نوشته خود اظهار پشیمانی می کردند.
در این زمینه نیز «الغدیر» بمنزله آموزشگاهی است و «امینی » بمنزله آموزگاری که بهترین نوع «نقد» را به انسان می آموزد. رسم مرحوم امینی(ره) بر آن است که در نقد نظریات حریف، در مسائل مهمی که مورد اختلاف فریقین است، مانند مساله جانشینی پیامبر(ص) و مباحث مربوط به آن، هرگز بر منابع تشیع تکیه نمی کند، بلکه نقد خود را صرفا بر منابع گوناگون اهل سنت استوار می سازد تا اینکه سخن حق او ضایع نشده و مورد قبول مخاطب قرار گیرد.
علامه امینی، در نقد آثار، شخصیتها و نظرات نادرست، دارای اصول و ویژگیهای خاصی است. برخی از آن ویژگیها عبارت است از:
صاحب «الغدیر» کار خود را در نقد، بر پایه صبر و بردباری و متانت، بنا نهاده است. و سعی او بر آن است تا مساله مورد نظر را بصورت جامع و با همه ابعاد و زوایای آن، نقد و بررسی کند. و هیچ گاه در انجام رسالتی که در جهت بیان حقایق بر عهده دارد احساس خستگی نمی کند. بعنوان نمونه بنگرید به نقد و پاسخ ایشان به «عبدالله قصیمی » در بحث «سلسله دروغگویان و حدیث سازان ».
«قصیمی» پس از اینکه رجال شیعه را متهم به جهل و دروغ سازی می کند، می گوید: «و در میان اهل سنت، کسی که متهم به دروغ سازی به خاطر دنیا و تقرب به اهل آن ... باشد وجود ندارد.» 2
علامه امینی در پاسخ به ادعای قصیمی، اگر چند نمونه از دروغ سازانش که نامشان در منابع اهل سنت آمده و خود دانشمندان اهل سنت به حدیث سازی و دروغ پردازی آنها اعتراف و تصریح کرده اند را ذکر می نمود، برای اثبات بی اساس بودن ادعای آقای «قصیمی» کافی بود، ولی ایشان به این مقدار اکتفا نکرده و از تعداد 700 نفر با نام و نشان یاد کرده از رجال احادیث اهل سنت که به جعل حدیث و دروغ پردازی اشتغال داشته اند.
مرحوم امینی هم زمان با ذکر نام و نشان آن 700 نفر، شمار کثیری از دانشمندان بزرگ اهل سنت را نام می برد که به دروغ سازی این 700 نفر اعتراف نموده و احادیث وارده از طریق آنها را فاقد ارزش و اعتبار اعلام داشته اند». 3
«ایشان در تمامی موارد، نقدهای خود را بر منابعی استوار ساخته اند که مورد قبول مخاطبان اصلی «الغدیر» یعنی اهل سنت، است. و بر این اساس، باب هر گونه بهانه جویی را بر حریف بسته است».
مؤلف «الغدیر» در نقد اندیشه ها و افکار دیگران، همواره از متانت و ادب علمی سود می جوید، و هرگز سخنان یاوه و بی اساس دروغ پردازان، قلم او را از صراط مستقیم اعتدال خارج نمی سازد.
وی در نقدهای خود می کوشد تا نخست سخن طرف را نقل نموده و آنگونه که مقصود خود نویسنده آن است به طرح سخن او بپردازد، بدون آنکه هیچ گونه دخل و تصرفی در آن روا داشته باشد و آنگاه به نقد آن می پردازد.
ه: در نقد شبهات، همواره، بیش از حد نیاز به القاءکننده شبهه پاسخ می دهد، حسن این اقدام این است که موجب می شود تا خواننده «الغدیر» بطلان شبهه، و نیز حقانیت پاسخ های صاحب «الغدیر» را با همه وجود باور کند، و در حقانیت تشیع، جای هیچ گونه شک و تردیدی برای او باقی نماند.
«الغدیر» را افزون بر «نقد» «نقد نقد» نیز می توان به حساب آورد، چون نویسنده هوشمند آن، کتاب خویش را بگونه ای تالیف نموده است که اشکالات و نقدهای احتمالی مخالفین را پیشاپیش پاسخ گفته است. بنابر این اگر کسی به نقد «الغدیر» یا بخشهایی از آن بپردازد، پاسخ ناقد، در خود «الغدیر» موجود است، و نیاز به پاسخ و نقد تازه ای نخواهد داشت.
یکی از عللی که موجب شده تا «الغدیر» در طی بیش از نیم قرن که از انتشار نخستین جلدهای آن می گذرد، مورد نقد قرار نگیرد همین مساله است. چرا که نویسنده دانشمند «الغدیر» کوشیده است تا با بکار بردن اصول و روشهایی، این کتاب را بصورت اثری نقدناپذیر درآورد و باب هر گونه چون و چرا را بر حریف ببندد. وی برای تحقق این هدف، دست به اقداماتی زده که مواردی از آن چنین است:
1 - مثلا در مواردی که به روایات استفاده شده که ممکن است کسی بگوید: فلان روایت که امینی به آن استناد نموده ضعیف است، یا راوی ثقه نیست. مرحوم امینی هم صحت روایت و هم ثقه بودن راوی را اثبات نموده است، و آن را به تایید عده ای از صاحب نظران اهل سنت نیز رسانده است.
2 - یک حدیث را از طرق مختلف و با سلسله سندهای متعدد، نقل نموده تا جای هیچ گونه شبهه ای در صحت و واقعیت آن باقی نماند.
3 - در هر مورد، به ذکر یک دلیل اکتفا نمی کند، بلکه ادله فراوانی از دیدگاه های مختلف، برای اثبات مدعای خود اقامه نموده است که نمونه آن (در بحث در سلسله دروغگویان و حدیث سازان) گذشت.
4 - در نقل مطالب از متون و منابع اهل سنت، به یک یا دو کتاب اکتفا ننموده، بلکه به منابع متعددی استناد نموده، و گاه دهها و یا صدها دلیل برای اثبات مدعای خود ذکر می کند، و خواننده، وقتی به دقت آن را مورد مطالعه قرار دهد به صحت آن اطمینان حاصل خواهد نمود.
مؤلف «الغدیر» تکیه گاه اصلی خویش را، آثار و منابع اهل سنت قرار داده و شالوده «الغدیر» را بر اساس این منابع پی ریزی نموده، و بیشترین بهره را از آن برده است.
او با انتخاب این روش منطقی و درست، باب هر گونه بهانه جویی را بر اهل سنت که مخاطبین اصلی «الغدیر»اند بسته است.
دانشور فرزانه ما، استفاده از منابع تشیع را به موارد خاص و معین محدود ساخته و از آن در حد ضرورت استفاده نموده است.
صاحب «الغدیر» معتقد بود که برای اثبات فضائل اهل بیت پیامبر(ص) و بخصوص حقانیت و فضائل امیرالمؤمنین(ع) باید به منابع اهل سنت روی آورد و خود نیز چه در اعتقاد و چه در عمل، از پیشتازان این عقیده بود. در این راه، حدود 20 هزار کتاب، از آثار معتبر اهل سنت را از نخستین قرون اسلامی تا قرن حاضر، به خدمت گرفت و از آن بهره برد.
یکی از ویژگیهای کتاب «الغدیر» آن است که پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت را بر سر یک دوراهی قرار داده است. که آنان به ناچار، باید یکی از آن دو را انتخاب کنند.
یا باید «الغدیر» را بپذیرند و یا از پذیرفتن آن خودداری کنند، اگر بپذیرند، لازمه اش آن است که تغییر عقیده داده و به مکتب اهل بیت پیامبر(ص) روی آورند، و از امام علی بن ابی طالب(ع) بعنوان نخستین جانشین بر حق پیامبر، و فرزندان معصوم آن حضرت(ع) آنگونه که مورد نظر پیامبر اسلام است، پیروی کنند، که البته این یک راه عاقلانه و هوشمندانه است ، که برخی از دانشمندان روشن ضمیر و آگاه اهل سنت، پس از مطالعه «الغدیر» و دیگر آثار پر مغز، تشیع برگزیده اند.
و اما اگر «الغدیر» را نپذیرند، باید از بسیاری از منابع و کتابهای معتبر خود دست بشویند. چون کتاب «الغدیر» با استفاده از هزاران جلد از منابع دست اول و مورد قبول اهل سنت به رشته تحریر درآمده است.
چون آنان نمی توانند برای همیشه در مقابل «الغدیر» سکوت اختیار کنند، چرا که عصر ما، عصر تبادل افکار و اندیشه ها و پیشرفت شتابنده علم و آگاهی در میان طبقات مختلف جامعه، بخصوص در بین طبقه تحصیل کرده و نسل جوان است، و آگاهی یافتن آنان از این کتاب این سؤال را مطرح خواهند نمود که چرا عالمان و دانشمندان اهل سنت، در برابر کتابی با این عظمت و با ارزشی علمی و تحقیقی، که به نقد عقاید آنها پرداخته، اظهار نظر نکرده و سکوت اختیار کرده اند؟
بدون تردید «الغدیر» یک اثر بزرگ قرآنی، و علامه امینی یک قرآن شناس بزرگ و کم نظیر است. او در پدید آوردن «الغدیر» قرآن کریم را بعنوان نخستین و اصلی ترین تکیه گاه خود قرار داده است، و با برداشت تازه و فهم عمیقی که از کتاب خداوند دارد، توانسته است در جای جای اثر بزرگ خود «الغدیر» از آیات نورانی قرآن کریم، بهره گیرد، و بهره گیری مرحوم امینی از قرآن کریم به موضوع خاصی محدود نمی شود، بلکه او در همه زمینه ها، و موضوعاتی که در «الغدیر» به طرح آن پرداخته است، این راه را با دقت و زیبایی تمام پیموده است.
گستردگی برداشتهای صاحب «الغدیر» از «قرآن » به حدی است که اگر کسی آن را به یک نقطه منتقل نموده و در یک جا جمع کند، این مجموعه یک الی دو اثر قوی و پر مغز تفسیری را تشکیل خواهد داد. آشنایی و انس او با قرآن بگونه ای است که در چند مورد از کتاب «الغدیر» مطالبی را که بعنوان افتتاح و مقدمه، نگاشته است. به تمام و کمال، ترکیبی است از آیات قرآن کریم. بدون آنکه ایشان اشاره ای به این حقیقت نموده باشد. مثل مقدمه جلد ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهم «الغدیر».
علامه، در تمامی این سرآغازها، همه گفتنی های لازم را در قالب آیات کلام خداوند، و از زبان قرآن بیان داشته است. بدون آنکه سخن دیگری به آن آمیخته باشند، در پایان بسیاری از مباحث نیز یک یا چند آیه از آیات قرآن کریم را با رعایت مناسبت و ظرافتی خاص، و در مقام نتیجه گیری آورده است.و این میسر نیست مگر در پرتو آشنایی عمیق و گسترده ایشان با قرآن کریم. به همین دلیل می توان «الغدیر» را یک اثر قرآنی دانست که با دقت و ظرافت فوق العاده ای با قرآن عجین گشته است.
علامه امینی عالمی است دوستدار پیامبر(ص) و اهل بیت آن حضرت و بخصوص امیرالمؤمنین(ع) یعنی چهره شاخص و شخصیت بزرگ اهل بیت(ع). او به علی بن ابی طالب(ع) و اهل بیت(ع) عشق می ورزید و محبت آنان در قلب و روح او موج می زد. هر گاه که بارگاه مطهر و نورانی مولی الموحدین علی بن ابی طالب(ع) را می نگریست، بی اختیار سیلاب اشک از چشمانش سرازیر می شد. یا هنگامی که برای زیارت به حرم مطهر مشرف می شد و به خواندن زیارت می پرداخت، از آغاز تا پایان زیارت اشک می ریخت.
مهمترین انگیزه ای که به او نیرو بخشید تا این همه مشقت و زحمت را تحمل کندو آن اثر بزرگ را پدید آورد، محبت علی(ع) و اولاد معصوم آن حضرت بود. و مهمترین پشتوانه او برای رسیدن به چنین مقصودی، عنایت خداوند و توجه خاص علی(ع) بود.
علامه امینی، تنها یک فقیه یا متکلم یا مفسر یا محدث یا مورخ و... نیست. گر چه او از همه این علوم حظی وافر دارد، اما ابعاد شخصیت او به اینها محدود نمی شود. نیز او از آن دسته عالمانی نیست که در کنج خانه یا کتابخانه ای نشسته کتابی تالیف کند، و از آنچه در محیط او و در کل جهان اسلام می گذرد باخبر نباشد. او دانشمند و متفکری است که افزون بر آگاهی از علوم مختلف اسلامی، دارای اندیشه و عمل سیاسی است. گر چه او در هیچ دانشگاهی در رشته علوم سیاسی تحصیل نکرده است ولی در عین حالی هم در بعد سیاست نظری از درک و فهم سیاسی بالایی برخوردار است و هم در زمینه سیاست عملی، از فعالان سیاسی به حساب می آید.
و اما در بعد سیاست نظری، دو اثر بس ارزشمند علامه امینی یعنی کتاب «الغدیر» و کتاب «شهیدان راه فضیلت » شاهد صادقی است بر ادعای ما. در «الغدیر» مرحوم امینی، دست های سیاست را در جعل احادیث و در سایر زمینه ها، بخوبی شناخته و آن را به همگان شناسانده است. «الغدیر» را افزون بر یک کتاب قرآنی، کلامی، فقهی، حدیثی، تاریخی و ... باید یک کتاب سیاسی نیز دانست، چرا که این اثر، مهمترین کتابی است که در فلسفه سیاسی تشیع به رشته تحریر درآمده است.
ویژگی دیگر «الغدیر» جامعیت آن است. «الغدیر» تنها یک کتاب معمولی نیست، بلکه یک دایرة المعارف بزرگ و عمیق دینی است.
گر چه نخستین و مهمترین هدفی که «الغدیر» برای آن پدید آمده است، بررسی همه جانبه حدیث «غدیر» و اثبات خلافت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) است، و در این زمینه حق مطلب را نیز ادا نموده است، ولی «الغدیر» به این موضوع منحصر نشده و بصورت دفاع جامعی از اسلام راستین و مکتب اهل بیت(ع) درآمده است، و به واقع می توان آن را دایرة المعارف بزرگی دانست که افکار و اندیشه های ناب اسلامی و دین شناسی را در موضوعات گوناگون، اعم از تفسیر، تاریخ، کلام، فقه، سیره، رجال، حدیث، اخلاق، ادب و ... بصورت کاملا عالمانه و تحقیق و با چهره ای آراسته و زیبا، به جامعه اسلامی و همه پویندگان راه حقیقت، عرضه نموده است. بگونه ای که خواننده را در حیرت و شگفتی فرو می برد، و به جرات می توان گفت، در تمام موضوعاتی که «الغدیر» به آنها پرداخته است هیچ دایرة المعارفی، آن سلسله از مباحث را با آن قوت و دقت و وسعت مطرح ننموده است.
بسیاری از علما و دانشمندانی که بر «الغدیر» تقریظ نوشته اند و یا در باره عظمت و جذابیتهای آن اشعاری سروده اند، به این حقیقت مهم اعتراف نموده اند.
یکی دیگر از ویژگیهای «الغدیر» آن است که این کتاب، فراهم آمده از مجموعه ای از علوم و دانشهای مختلف است. مؤلف اندیشمند آن، با مهارت و تسلط کامل، مجموعه ای از علوم را به هم ربط داده و برای دست یابی به اهداف خود، آن را به خدمت گرفته است، بگونه ای که خواننده این کتاب، در برابر خود، مجموعه ای فراهم آمده از علومی چون، فقه، تفسیر، حدیث کلام، منطق، تاریخ، رجال، سیره، لغت و ادب را مشاهده می کند که نویسنده از هر دانشی در جای خود و با رعایت تناسب و به زیباترین شکلی استفاده نموده است.
مؤلف «الغدیر» وقتی به «تفسیر» و تحلیل آیات قرآن می پردازد چنان با مهارت و ژرف اندیشی به این امر مبادرت می ورزد که گویی همه عمر خویش را در تفسیر قرآن کریم صرف نموده است.
وقتی به نقل و تجزیه و تحلیل و نقد «حدیث » می پردازد، می پنداری، همه عمر خویش را مصروف این رشته از علم داشته است.
وقتی وارد عرصه «علم رجال » و مباحث رجالی و تحلیلی زندگی رجال حدیث، و یاشعرای «غدیر» می شود و زوایای مختلف زندگی، اندیشه و آثار آنان را مورد بررسی قرار می دهد که گویی خود با آنان می زیسته است.
در مباحث «تاریخی » او را مورخی متبحر و تمام عیار می یابی که احاطه و اطلاعات وسیع خود را در زمینه تاریخ، در کتاب بزرگ خود «الغدیر» به خدمت گرفته است.
در پاسخگویی به شبهات فقهی خصم، فقیهی است متبحر که علاوه بر فقه مذهب اهل بیت(ع)، بر فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز احاطه دارد و در وقت لزوم از آن بهره می برد.
و از همه مهمتر، وقتی به مباحث کلامی می پردازد، نخست براهین خصم را نقد نموده و آنگاه، خود به استدلال می پردازد و در این راه چنان با دقت و قوت و هوشمندی عمل می کند که گویی تنها رشته تخصصی او رشته «کلام تطبیقی » است ، و همه عمر پر برکت خود را صرف این رشته از دانش نموده است.
مرحوم امینی، این همه را با دقت و مهارت در خور تحسین با هم درآمیخته است. و این نشان دهنده تبحر او در همه این فنون است و اینکه او همه این فضائل و زیباییها را در وجود خویش متبلور ساخته است.
از جمله ویژگیهای «الغدیر» آن است که این اثر، نمود خارجی محصول یک سلسله تحقیقات گسترده و دراز مدت است. مؤلف بطور معمول، مطالب خود را از یک منبع یا از یک دانشمند نقل نمی کند، یا اگر نقل کرد، منابع و نظرات فراوان دیگری را بعنوان شاهد و مؤید، در تایید مطلب مورد نظر، ذکر می کند، و همواره سعی او بر این است که از منابع مهم و معروف اهل سنت، بهره گیرد تا از آثار و منابع ناشناخته آنان. چنانکه خود در جایی نوشته اند برای پدید آوردن «الغدیر» از 15 هزار عنوان کتاب بهره گرفته اند و ساختمان مستحکم و زیبای «الغدیر» را بر بیش از پانزده هزار پایه و اساس، استوار نموده اند و بدین ترتیب، کتاب خود را در برابر لغزشها و تحولات زمان مصونیت بخشیده اند. این آمار مربوط است به زمان انتشار جلدهای سوم و چهارم «الغدیر» و مرحوم امینی از آن زمان به بعد نیز تا پایان عمر، همه وقت خویش را صرف تکمیل «الغدیر» نموده اند. به همین دلیل آگاهان و کارشناسان مربوطه عقیده دارند که علامه امینی برای پدید آوردن «الغدیر» در طی مدت بیش از چهل سال، حداقل از 20 هزار عنوان کتاب استفاده نموده است.
صاحب «الغدیر» از قدیمی ترین آثار و تالیفات گرفته تا آخرین دستاوردهای علمی که در موضوع «غدیر» به جهان دانش عرضه شده، کمک گرفته و سود جسته است، و این از ویژگیهایی است که جز در «الغدیر» در جای دیگری نمی توان آنرا یافت.
وی برای غنا بخشیدن به اثر عمیق و ارزشمند خویش به کشورهای مختلف مسافرت نمود و بسیاری از کتابخانه های مهم دنیای اسلام را، از شمال آفریقا گرفته تا شبه قاره هند، مورد بازدید و بررسی قرار داد و از همه کتابهایی که در آن کتابخانه ها، یافت می شود و می توانست برای او مفید باشد استفاده نمود و همچون باغبانی که در فصل بهار با اشتیاق به باغ و مزرعه می رود تا از گلهای رنگارنگ بهاری بچیند، با شور و شوق تمام، به کتابخانه ها که همان باغ و بوستان دانشمندان است، روی می آورد و بخش اعظم وقت خویش را در کتابخانه ها و مراکز تحقیقاتی می گذراند، و از پیمودن چنین راهی و انجام چنین کاری، احساس خستگی نمی کرد که هیچ، بلکه پر شور و با نشاط و امیدوار، به حرکت خود ادامه می داد.
مطالعه این کتاب برای دو کس می تواند تعجب آور باشد، نخست آنکه اگر یک نفر «شیعه » این کتاب را مطالعه کند، تعجب خواهد نمود که با وجود این همه دلائل و شواهد و قرائن انکارناپذیر، بر حقانیت علی بن ابی طالب و مکتب اهل بیت(ع) چرا اهل سنت راه و روش پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را رها کرده و از مذاهب دیگری پیروی نمودند؟
و اگر مطالعه کننده این کتاب پیرو یکی از مذاهب «اهل سنت » باشد بدون شک، از «سنی » بودن خود تعجب خواهد کرد، که چرا با وجود این همه دلیل و شاهد بر حقانیت مذهب اهل بیت(ع)، راه دیگری پیموده و از صراط مستقیم «قرآن و عترت » منحرف گشته است.
وسعت و گستردگی بیش از حد مطالب، برای یک نویسنده تا حدودی موجب سر در گمی است. لکن نویسنده محترم «الغدیر» با همه گستردگی اطلاعات و دانشها، مباحث و موضوعات مختلف را بسیار هنرمندانه از یکدیگر تفکیک نموده و بانظم و اسلویی خاص به عرضه آن پرداخته است.
اما «الغدیر» از این جهت نیز مستثنی است، و مطالب آن به خوبی از هم تفکیک شده و متمایز گشته است.
علامه امینی برای دست یابی به هدف «اثبات خلافت و وصایت » و جانشینی بلافصل پیامبر(ص) برای امام علی بن ابی طالب(ع) در هر بحثی که پا نهاده و به هر موضوعی پرداخته، در نگاه اول چنین به نظر می رسد که بیش از حد نیاز، به اقامه برهان و ارائه دلیل، مبادرت نموده است.
به عنوان مثال: اگر امینی حدیث «الغدیر» را از 20 تن از صحابه و یاران پیامبر(ص)، و یا از 30 تن از دانشمندان برجسته اهل سنت نقل می نمود، برای اثبات مقصود او کافی بود. یا اگر این حدیث را از چند تن از صاحبان «صحاح سته » نقل کرده بود به مقصود خویش نائل آمده بود. ولی او به این مقدار اکتفا نکرده و حدیث «غدیر» را بر اساس کاوشی گسترده، ابتدا از یکصد و ده تن از صحابه پیامبر(ص) نقل می کند. آنگاه از 84 تن از تابعین نقل نموده است. وی سپس در فاصله آغاز قرن دوم ه.ق تا سالهای پایانی قرن 14 ه.ق در طی 13 قرن، حدیث «غدیر» را از منابع و آثار 360 تن از دانشمندان طراز اول اهل سنت نقل می کند.
او گرچه پیرامون یک موضوع، ادله فراوانی اقامه می کند، اما از آنجا که برای این مقصود، اسناد و مدارک فراوانی را به شهادت طلبیده، و نوشته خود را به آنها مستند ساخته است، تنوع و جذابیت مباحث در حدی است که هرگز خواننده را خسته نمی کند.
سطر سطر اثر ارزشمند «الغدیر» سرشار است از نکات تازه و خواندنی، و تحلیل های دقیق و نکات آموزده بگونه ای که خواننده هر لحظه خود را در مقابل نکات تازه ای می بیند; حسن این اقدام هوشمندانه این است که موجب می شود تا مطالبی که ممکن است در بدو امر برای خواننده بعید جلوه نموده و پذیرش آن دشوار باشد، آرام، آرام به خوبی روشن شده و جلوه گر شود، و خواننده، آن حقیقت را با همه وجود باور کند.
از خصوصیات «الغدیر» جهانی بودن و بین المللی بودن آن است، اثری است فراتر از قوم و ملیت، تعلق داشتن به مذهب خاص و متعلق به همه امت اسلامی، و از این فراتر، متعلق به همه کسانی که می خواهند از سعادت هر دو جهان بهره مند باشند، و در پرتو تعالیم «قرآن و عترت » و اندیشه های ناب الهی زندگی کنند.
صاحب «الغدیر»، به یقین دانشمندی است هوشیار، با ذکاوت، پر تلاش، فداکار، با صبر و حوصله و خستگی ناپذیر. و تردیدی نیست که او برای پدید آوردن «الغدیر» از همه این عوامل بهره گرفته است، اما این عوامل گرچه برای پدید آوردن اثری مانند «الغدیر» لازم اند، لکن کافی نیستند، و به طور حتم، صاحب «الغدیر» برای خلق این اثر بزرگ، از دو عنصر و پشتوانه مهم دیگر نیز برخوردار بوده است: نخست، عنایت خداوند بزرگ، دوم توجه و حمایت صاحب ولایت حضرت امیرالمؤمنین(ع). همچنان که بسیاری از دانشمندانی که بر «الغدیر» تقریظ نوشته اند نیز به این حقیقت بزرگ اعتراف نموده اند.
الغدیر بهترین دفاعی است که در طی 14 قرن که از حیات اسلام و تشیع می گذرد، از تشیع و مکتب اهل بیت(ع) به عمل آمده است. نیز در میان هزاران عنوان کتاب که در باره زندگانی علی بن ابی طالب(ع) نوشته شده است، «الغدیر» بهترین کتابی است که در این زمینه به رشته تحریر در آمده، و در میان این همه آثار همانند خورشید می درخشد و نورافشانی می کند.
در عظمت «الغدیر» همین بس که تاکنون، هر متفکر و دانشمندی، چه شیعه و چه سنی و چه از پیروان سایر ادیان که آن را با دقت مورد مطالعه قرار داده است، در برابر عظمت آن، به نشانه تواضع و فروتنی سر فرود آورده و زبان به تحسین این اثر بزرگ و مؤلف دانشمند آن گشوده است.
و السلام
نویسنده: زینلی، غلامحسین