از من بپرسيد

اميرالمؤمنين (عليه السلام ) براى مردم سخنرانى مى كرد، در ضمن سخنرانى فرمود:
مردم از من بپرسيد پيش از آن كه در بين شما نباشم ، به خدا سوگند! از هر چيز بپرسيد پاسخ خواهم گفت .
سعد بن وقاص به پا خاست و گفت : اى اميرالمؤمنين ! چند تار مو در سر و ريش من است ؟
حضرت فرمود: به خدا قسم ! دوستم رسول خدا به من فرموده بود تو همين سؤال را از من خواهى كرد!
آنگاه فرمود: اگر حقيقت را بگويم از من نمى پذيرى ، همين قدر بدان در بن هر موى سر و ريش تو شيطانى لانه كرده و در خانه تو گوساله اى (عمر بن سعد) است كه فرزندم حسين را مى كشد. عمر سعد در آن وقت كودكى بود كه بر سر چهار دست و پا راه مى رفت .(115)

پاورقی

115- بحار: ج 10، ص 125؛ نقل از داستانهاى بحارالاءنوار، ج 3، ص 50.