عبارات نوزدهم، بیستم و بیست و یکم
أَلَا وَ إِنَّهُ وَلِيُّ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حَكَمُهُ فِي خَلْقِهِ وَ أَمِينُهُ فِي سِرِّهِ وَ عَلَانِيَتِهِ
آگاه باشيد که او (حضرت مهدي (ع)) در زمين ولي خداست و در ميان مخلوقاتش حَکَم خداست و در آشکار و پنهان امانتدار خداوند است.
«ولي» به معناي سرپرست و اولي به تصرف است. که ما از این جمله اول دو معنا برداشت می کنیم: یکی این که امام زمان ع متولي خداست در زمين، اما نه بعد از ظهور چون نگفته اند بعد از ظهور بلکه مطلق گفته اند، پس امام زمان ع در زمان غيبت هم، ولی و سرپرست از جانب خدا در زمين است.
در معناي ديگر، «ولي» از نظر علامه طباطبایی است که می فرماید:
وقتى مىگویيم خداى تعالى ولى بنده مؤمنش مىباشد، معنايش اين است كه آنچنان وصل به بنده است و آنچنان متولى و مدبر امور بنده است كه هيچكس ديگرى اينچنين ارتباطى را با آن بنده ندارد. اوست كه بنده را به صراط مستقيم هدايت مىكند، امر و نهى مىكند، به آنچه سزاوار است وامىدارد، از آنچه نكوهيده است باز مىدارد و او را در زندگى دنيايى و آخرتيش يارى مىكند. همچنان كه از اين طرف نيز مىگویيم مؤمن واقعى ولى خداست؛ زيرا آنچنان وصل به خداست كه متولى اطاعت او در همه اوامر و نواهى اوست و تمامى بركات معنوى از قبيل هدايت، توفيق، تأييد، تسديد و به دنبالش اكرام به بهشت و رضوان را از خداى تعالى مىگيرد.1
این یعنی ولي خدا؛ يعني کسي که با خداوند هيچگونه فاصلهای ندارد. اما چهچيزي بين ما و خدا فاصله مياندازد؟ پاسخ «گناه» است. حجابهاي ظلماني گناه و غفلت، بين ما و خدا فاصله مياندازند. حال اگر ولیالله هيچگونه فاصلهاي بین خود و پروردگارش ندارد، پس همه نگاه و حرکت و قدرت و علم و دانشش از طرف خداست؛ يعني در عبوديت به مرحلهاي رسيده است که وليالله گردیده است. لذا ولايتِ کسي که ولي خداست دو جنبه دارد: يکي اينکه خيلي به خدا نزديک است، ديگر اينکه ازطرف خدا سرپرست است. پس «اشهد ان علي ولي الله» دو معنا دارد: يکي اينکه به خداوند خيلي نزديک است و هيچگونه فاصلهاي از نظر گناه و امثال اینها ندارد و ديگر اينکه از طرف خدا مبعوث است که اولي به تصرف باشد و در زمين حکومت کند.
«وَ حَكَمُهُ فِي خَلْقِهِ» ، «حَکَم» يعني کسي که حُکم ميکند؛ اما در کجا حکم میکند؟ در پاسخ میگوییم: «فِي خَلْقِهِ». سؤال دیگر اینکه خلق بزرگتر است يا ارض؟ در جواب میگوییم که خلق بزرگتر است؛ چون ارض فقط زمين را شامل ميشود، ولي خلق شامل همة مخلوقات است. امام زمان(ع) از طرف خداوند در زمين سرپرست است. اما حَکَميت ايشان در تمام آفرينش است و این معنايش آن است که خداوند متعال او را براي فرشتگان، انسانها، حيوانات، نباتات، جمادات و هر موجودي که داراي هستي و کمالات هستي است حجت و حَکَم قرار داده است.
از «وَلِيُّ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ» ولايت تکويني استفاده نمی شود؛ اما از «وَحَكَمُهُ فِي خَلْقِهِ» این نکته برداشت ميشود؛ يعني وجود امام عصر(ع) در آفرينش حَکَم است. آیه «لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين» 2يعني هیچ تر و خشکی (در عالم) نیست مگر آنکه در کتاب مبین (یعنی امام معصوم) آمده است.3 لذا تمام موجودات به اذن امام زمان(ع) حرکت ميکنند و حَکَميت امام زمان(ع) بر تمام موجودات از جمادات تا فرشتگان سایه افکنده است.
بعد هم ميفرمايد: «... وَ أَمِينُهُ فِي سِرِّهِ وَ عَلَانِيَتِهِ...»؛ امانتدار خداوند است در آشکار و پنهان. آشکار يعني عالم ماده و پنهان يعني عالم معنا و آن به این دلیل است که چون امام زمان(ع) ولی خداست و بین ولیالله و الله هیچ فاصلهای نیست، لذا امام خدایی میشود و رنگ و بوی خدایی میگیرد. خداوند هم او را در عالم ماده و معنا امین خود قرار داده و کلید خزائن آن دو عالم را در اختیار و ارادة آن حضرت میگذارد. روایاتی هم وجود دارند که نشان میدهند وقتی امام زمان(ع) ظهور میکنند، خداوند تمام گنجهای زمین را برای او آشکار میکند؛ مانند این روایت:
عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ إِنَّ ذَا الْقَرْنَيْنِ كَانَ عَبْداً صَالِحاً جَعَلَهُ اللَّهُ حُجَّةً عَلَى عِبَادِه ... وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيُجْرِي سُنَّتَهُ فِي الْقَائِمِ مِنْ وُلْدِي وَ يُبَلِّغُهُ شَرْقَ الْأَرْضِ وَ غَرْبَهَا ... وَ يُظْهِرُ اللَّهُ لَهُ كُنُوزَ الْأَرْضِ وَ مَعَادِنَهَا ... .4
- 1. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج10، ص88.
- 2. انعام: 59.
- 3. استرآبادی، سید شرف الدین، تاویل الآیات الظاهرة، ص478؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج26، ص116. مفضل بن عمر قال دخلت على الصادق(ع) ذات يوم فقال لي يا مفضل هل عرفت محمدا و عليا و فاطمة و الحسن و الحسين ع كنه معرفتهم قلت يا سيدي و ما كنه معرفتهم قال يا مفضل تعلم أنهم في طرف عن الخلائق بجنب الروضة الخضرة فمن عرفهم كنه معرفتهم كان مؤمنا في السنام الأعلى قال قلت عرفني ذلك يا سيدي قال يا مفضل تعلم أنهم علموا ما خلق الله عز و جل و ذرأه و برأه و أنهم كلمة التقوى و خزناء السماوات و الأرضين و الجبال و الرمال و البحار و عرفوا كم في السماء نجم و ملك و وزن الجبال و كيل ماء البحار و أنهارها و عيونها و ما تسقط من ورقة إلا علموها و لا حبة في ظلمات الأرض و لا رطب و لا يابس إلا في كتاب مبين و هو في علمهم و قد علموا ذلك فقلت يا سيدي قد علمت ذلك و أقررت به و آمنت قال نعم يا مفضل نعم يا مكرم نعم يا محبور نعم يا طيب طبت و طابت لك الجنة و لكل مؤمن بها».
- 4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص322.