آيات 1- 6 سوره قلم: ترجمه تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة
ترجمه تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، ج14، ص: 266
از امام صادق عليه السّلام آمده است: خداى تعالى نبىّ خود صلّى اللّه عليه و آله را ادب آموخت، ادب او را نيكو گردانيد، آنگاه كه ادب او را كامل نمود فرمود:
«إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» در خبر ديگرى است: خداوند نبىّ خويش را ادب نمود، تأديب او را نيكو گردانيد، سپس فرمود: «خذ العفو و أمر بالمعروف و اعرض عن الجاهلين»، پس وقتى اين چنين شد نازل نمود: «إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ لفظ «باء» به معناى «مع» و لفظ «المفتون» به معناى مصدر يا اسم مفعول است، معناى آن اين است كه با كدام يك از شماست عقل مفتون، يا از باب تجريد است، يعنى مرد مفتون با كدام يك از شماست.
يا لفظ «باء» زايده، يا به معناى «فى» است يعنى در كدام يك از دو گروه از شما مفتون است.
از امام باقر عليه السّلام روايت شده كه فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هيچ مؤمنى نيست مگر آنكه دوستى من به طور خالص به قلب او داخل شده باشد، دوستى من خالصانه به قلب كسى وارد نشده مگر آنكه دوستى على عليه السّلام به قلب او وارد شده باشد، يا على دروغ مىگويد كسى كه گمان مى كند مرا دوست دارد و تو را دشمن و مبغوض.
دو نفر از منافقين گفتند: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به وسيلهى اين جوان آزمايش شده است، پس خداى تعالى نازل فرمود: «فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ» فرمود: اين آيه تا آخر آيات دربارهى آن دو مرد نازل شده است.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ سبيل و راه خدا
ترجمه تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، ج14، ص: 267
ولايت على عليه السّلام است و هر كس كه راه ولايت را گم كند در حقيقت مجنون است.
وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ كسانى كه به ولايت راه يافته اند.
فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ تكذيبكنندگان خدا، يا تو درباره ى على عليه السّلام يا تكذيبكنندگان على عليه السّلام.
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ مداهنه و ادهان ظاهر كردن خلاف آن چيزى است كه در ضمير و دل است و به معناى غشّ و حيله و نيرنگ است.
فَيُدْهِنُونَ آنان غشّ، يا نفاق تو را، يا مدارا كردن تو را، كه خلاف ما فى الضّمير خود را اظهار كنى دوست دارند، تا بتوانند بعد از تو غشّ و حيله كنند، يا دوست دارند تو غشّ كنى تا آنان به طور استمرار به غشّ و حيله ادامه دهند.
و قمىّ گفته: يعنى دوست دارند تو دربارهى على عليه السّلام غشّ كنى تا آنان نيز با تو غشّ نمايند.
وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ اين جمله تأكيد جمله ى اوّل، تبديل تكذيبكنندگان به اوصاف ديگر است تا همه ى آن اوصاف مورد ذمّ قرار گيرد، زيرا كه هر دروغگويى سوگند بسيار ياد مى كند، هر كس كه سوگند زياد ياد كند نزد خلق و نزد خدا خوار مى شود، چه زيادى سوگند ناشى از اين است كه شخص گوينده خوارست و سخن او مورد قبول نيست و زيادى سوگند خود نيز موجب خوارى است.
هَمَّازٍ عيبجو و طعنهزن. مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ لفظ «النّم» به معناى سخنچينى و فريب دادن، بالا بردن سخن است تا آن را اشاعه دهد و افساد كند.
ترجمه تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، ج14، ص: 268
به معناى تزيين كلام نيز هست و نميم و نميمة اسم آن است.
...
ترجمه تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، ج14، ص: 275
قمى گفته: براى امير المؤمنين كشف مىشود و گردنه اى آنان مانند شاخهاى گاو مى شود و ديگر نمى توانند سجده نمايند و اين عقوبتى است براى آنان، چون اينان در دنيا اطاعت امر خدا را دربارهى على عليه السّلام نكردند.
و اين است معناى قول خداى تعالى: «وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ» يعنى در دنيا دعوت به ولايت على عليه السّلام مىشدند در حالى كه آنها توانايى داشتند.
فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ حديث ولايت على عليه السّلام اين جمله تهديد رسايى براى آنان است.
سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ اين آيه در سوره ى اعراف گذشت.
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ اين آيه در سوره ى طور گذشت.
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ آنها از غيب چيزى مى نويسند كه بدان وسيله از تو بىنياز مى شوند و حكم مىكنند.
فَاصْبِرْ منتظر باش لِحُكْمِ رَبِّكَ منتظر حكم پروردگارت دربارهى آنها باش و در نفرين بر آنها عجله نكن، يا بر اذيّت آنها و تدبير و انديشهى آنها درباره ى منع على عليه السّلام از حقّ خويش به خاطر حكم پروردگارت صبر كن و در نفرين بر آنها عجله نكن.
ترجمه تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، ج14، ص: 276
وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ مانند يونس بن متّى نباش كه در نفرين بر قومش عجله كرد، پس خدا وعده ى عذاب داد، توبه ى قومش را پذيرفت و عذاب را از آنها برداشت، يونس خشمناك شد و از آنها فرار كرد و در شكم ماهى گرفتار شد.
إِذْ نادى در شكم ماهى خدا را ندا كرد، يا از خدا عذاب براى قومش خواست.
وَ هُوَ مَكْظُومٌ از خشم بر قومش پر بود، از امام باقر عليه السّلام آمده است: يعنى اندوهناك بود.
لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ آن نعمت عبارت از قبول توبهى يونس و مهربانى بر اوست.
لَنُبِذَ بِالْعَراءِ زمان خالى از درخت و گياه و سقف.
وَ هُوَ مَذْمُومٌ فَاجْتَباهُ رَبُّهُ او را از شكم ماهى خارج ساخت، او را به زمينى سايهدار انداخت و دوباره او را رسول قومش قرار داد.
فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ (51) وَ ما هُوَ محمّد صلّى اللّه عليه و آله يا قرآن، يا قرآن ولايت على عليه السّلام.
إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ بعضى گفتهاند: اين آيه هنگام نزول قرآن و قرائت آن نازل شد، چون در آن هنگام از شدّت بغض و حسد طورى به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نگاه مىكردند كه نزديك مىشد با نظر كردن او را مصروع سازند.
در خبر آمده است: اين آيه وقتى نازل شد كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله
ترجمه تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، ج14، ص: 277
بازوى على عليه السّلام را گرفت و او را بلند كرد و فرمود: «من كنت مولاه فهذا علىّ مولاه» كه در آن هنگام كفّار به همديگر مى گفتند: به چشمان او نگاه كنيد كه چگونه مى چرخد، گويى دو چشم ديوانه است.
و بعضى گفته اند: دربارهى چشم زخم نازل شده است، چون روايت شده كه در بنى اسد كسانى بودند كه چشم مى زدند و بعضى مىخواستند رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را چشم بزنند.
و در روايت آمده است: چشم بد مرد را داخل قبر و شتر را داخل ديگ مىكند.
روايت شده كه امام صادق عليه السّلام به مسجد غدير مرور نمود، پس نگاه به سمت چپ مسجد كرد و فرمود: آنجا جاى پاى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله است كه فرمود: «من كنت مولاه فعلىّ مولاه» سپس به جانب ديگر نظر افكند و فرمود: آنجا خيمهى فلان و فلان و سالم مولى حذيفه و ابى عبيدة الجرّاح مى باشد.
پس هنگامى كه ديدند آن حضرت دستش را بلند كرده بعضى از آنان به بعضى ديگر گفتند: به چشمان او نگاه كنيد كه چگونه مى چرخد گويى كه دو چشم ديوانه است. پس در اين موقع جبرئيل عليه السّلام نازل شد و اين آيه را آورد.