آیه 55، سوره مائده : انوار درخشان

انوار درخشان، ج‏5 ، ص  49

شرح‏
(إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ): «1» آيه به جامعه مسلمانان خطاب و ولايت پروردگار را بر مردم منت نهاده است،
______________________________
(1) انما، مركب از حرف ان تاكيد و ماء نافيه كه مفاد آن حضرت يعنى محققا جز اين نيست، ولى صفت مشبهه ولايت به معناى تدبير و تصرف در امور است.
ولايت پروردگار بر جامعه بشر لازمه آفرينش و تدبير اوست. و در باره چگونگى زندگى و پرورش بشر دو قسم تدبير بكار مي برد:

1- پرورش جسمانى او كه به وسيله عوامل بي شمار طبيعت نيازهاى پى در پى او را بر مي آورد و به كمال جسمانى و رشد طبيعى مي رساند و از سلامت و اعتدال مزاج، او را برخوردار مي نمايد، مانند تدبير ساير پديده ‏هاى جهان از حيوانات و نباتات كه هر پديده ‏ئى را به سوى كمال مناسب و رشد طبيعى مي رساند.

2- هدايت معنوى و روانى اوست از نظر اينكه زياده از نعمت هستى او را برخوردار نموده و روح عاقله كه يگانه امانت است، بوى سپرده و از انواع موجودات او را برتر و حساب جداگانه ‏اى براى او گشوده است او را غرض از خلقت جهان معرفى نموده و براى تعليم و پرورش او مكتب خدا پرستى بنا نهاده و از تيرگى جهل به صحنه تابناك خود شناسى رهبرى نموده و به نيروى اختيار او را آراسته و نمونه ‏اى از قدرت لا يزالى به او ارزانى داشته و به معرفت پروردگار و فضيلت خلقى او را حيات جاودانى بخشيده بلكه او را مسطوره كمال خود در همه عوالم نمايش داده است، (وَ رَسُولُهُ) رسالت به معناى پيامبرى است رسول بهر يك از فرستاده‏ هاى پروردگار گفته مي شود و به قرينه مقام مراد پيامبر گرامى اسلام (ص) است.

و از پرتو ولايت و تدبير پروردگار در باره سلسله بشر آنست كه رسول اكرم (ص) را اعزام نموده تا آنكه مكتب قرآن را بنا گذارد و برنامه آنرا به نام سنت تنظيم كند و جامعه بشر را براى هميشه بدان دعوت نمايد و بدون قيد و شرط، مكتب او از هر سو دانشجويان را بپذيرد، نجاح و سعادت آنان را به عهده بگيرد.

ولايت رسول گرامى بر مسلمانان از سه جهت است:
1- تأسيس مكتب قرآن و اخذ احكام الهى از طريق وحي و دعوت به آن مكتب.
2- نظارت و سرپرستى بر امور مسلمانان و تأمين مصالح آنان.

انوار درخشان، ج‏5، ص 50

3- هدايت و رهبرى پيروان مكتب قرآن از طريق باطن. زيرا هم چنانكه پيامبر نسبت بظاهر اعمال و اخلاق مردم پيشوا و رهنماست در باطن نيز سمت پيشوائى آنها را دارد كه از طريق باطن و سير اختيارى آنان را بسوى پروردگار سوق دهد و از جمله بصيرت او بر عقايد و افعال مردم از طريق شهود باطنى اوست.

(وَ الَّذِينَ آمَنُوا):
عطف به كلمه «رسوله» و خبر براى جمله «انما وليكم» مي باشد و جمله موصول گرچه عنوان كلى است ولى از نظر اينكه كسى را كه پروردگار تالى پيامبر اسلام بخواند يعنى پس از رسول گرامى او را به سمت ولايت بطور اطلاق معرفى فرمايد و زمام امور مسلمانان را به عهده او واگذارد، بايد شخص معين و مشخص باشد زيرا منصب ولايت و نفوذ گفتار در باره مسلمانان براى شخص مبهم و يا اشخاص مجهول لغو و قبيح است و ساحت پروردگار منزه است از نقص، بدين نظر بايد با دلائل لفظى و غيره آن شخص را معين و مشخص نمايد.

همچنانكه به قرينه ذيل آيه و آيات ديگر و نيز به استناد روايات متواتر، على بن ابى طالب (ع) را باين مقام ارجمند نصب نموده و خوانده است، و از نظر بزرگداشت او را جامعه ايمان تعيين فرموده چنانكه در آيه، «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ» (123/ 16 در باره ابراهيم) گروه و جامعه خدا پرست فرموده است.
و به منطق آيه پروردگار سمت ولايت او را بر مسلمانان پس از رسول گرامى مقرر نموده يعنى به غير رسالت (ارتباط با وحى و اخذ احكام) هر سه جهت ولايتى كه براى پيامبر اسلام مقرر فرموده براى وصى و تالى او نيز مقرر نموده است كه عبارت از:

1- تبليغ احكام و سنت رسول.
2- ولايت و تصدى امور عامة و تأمين مصالح مسلمانان.

انوار درخشان، ج‏5، ص 51

3- پيشوائى باطنى و رهبر معنوى نسبت به مردم كه شهادت و گواهى در باره عقايد و اعمال آنها از لوازم آنست، و در جمله «انما وليكم» به يك نسق لفظ جلاله و كلمه رسول و جمله موصول ذكر شده و به طور حصر هر سه را ولى بر مسلمانان معرفى نموده است.

با تفاوت ذاتى كه ساحت پروردگار دارد، ولايت رسول و وصى او نيز به طور موهبت از شئون تدبير پروردگار در باره مسلمانان است، و نيز ولايت و فرمانروائى بر مسلمانان را از هر فرد و اجتماعى سلب نموده است. و چنانچه ولايتى كه براى شخص وصى در جمله (و الذين آمنوا) مقرر شده غير از ولايتى باشد كه براى رسول مقرر شده بايد كلمه وليكم تكرار شده باشد.

مانند اينكه گفته شود (و وليكم الذين آمنوا) تا بتوان به ولايت ديگرى آن را تفسير كرد همچنانكه در آيه‏ (قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ، 61، توبه) چون جمله يؤمن تكرار شده، دو سنخ ايمان از آن استفاده مي شود يكى ايمان و انقياد نسبت بساحت پروردگار و ديگر بمعناى تصديق گفتار اهل ايمان است.
(الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ):

بيان سرگذشتى است كه جمله و الذين آمنوا را تفسير مي نمايد و او را مي ستايد به اين كه نماز بهترين شعار اسلام را به پا مي دارد.

(وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ): «1» دادن صدقه به زيردستان و كمك به نيازمندان بهترين عملى است كه مصالح اجتماعى و اخلاقى را در بردارد از جمله القاء محبت و مواسات با طبقات زير دست به خصوص كه حاجت خود را اظهار كنند.
______________________________
(1) زكوة اسم مصدر بمعناى رشد و نماست.

انوار درخشان، ج‏5، ص 52

(وَ هُمْ راكِعُونَ):
جمله حال است يعنى هنگام نماز در ركوع به سائل صدقه داد و تذكار اين عمل آن شخص را معين و مشخص مي نمايد از نظر اينكه رفتار و عمل نيك او از جهاتى جلب توجه عموم مسلمانان را نموده زيرا در مسجد پيامبر اسلام در حالى كه به نماز ايستاده به سائل صدقه داد، اقدام به چنين عملى توجه حضار را جلب نموده و به خاطر سپرده ‏اند و از نظر خلوصى كه در آن به كار برده پروردگار از او نيز از عمل او تقدير نموده و به جامعه بشر تا پايان جهان اعلام فرموده و معرف همان شخص قرار داده و به وسيله نزول آيه در آن هنگام و قرائت آن در حضور مسلمانان اخذ بيعت و اقرارى است كه پروردگار از مسلمانان آن عصر در باره صحت واقعه گرفته كه هرگز انكار پذير نباشد.

مفسرين گفته ‏اند انگشترى كه بسائل داد گرانبها بوده، بديهى است در پيشگاه آفريدگار جز صفاى قلب و عبوديت و خلوص عمل كالائى عرضه نمي شود، همچنانكه در شأن چند قرص نان به سائل هنگام غروب دادن، آيه‏ (إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً). 10/ 16 نازل شد. و در اثر صفاء قلب و خلوص عمل از آن تقدير فرموده است.

نسخه شناسی

درباره مولف

کتاب شناسی 

منابع: 

حسينى همدانى سيد محمد، انوار درخشان‏، تحقيق: محمد باقر بهبودى‏، تهران‏، كتابفروشى لطفى‏، 1404 ق‏، چاپ اول‏، ج‏5 ، ص 49 - 52