آیه 67، سوره مائده : اطيب البيان في تفسير القرآن

اطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏4، ص 422

كلام در اين آيه شريفه در چند مقام واقع مي شود:

(مقام اول)

در شأن نزول اين آيه شريفه و آيه‏ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ‏ الاية كه در اوائل سوره بيان شد، اخبار متواتره از ائمه عليهم السلام و اجماع علماء شيعه بر اين است كه اين دو آيه در غدير خم 18 ذى الحجه سال آخر عمر حضرت رسالت صلى اللَّه عليه و آله و سلم در باره ولايت على امير المؤمنين عليه السلام نازل شده و اين آيه قبل از تبليغ ولايت و كلام نبى اكرم (ص) (من كنت مولاه فهذا على مولاه تا آخر حديث) بوده و آيه‏ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ‏ بعد از ابلاغ بوده و منافقين اين دو را از هم جدا كرده يكى را در اول سوره و در وسط آيه‏ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ‏ و ديگرى را در اين موقع تا امر مشتبه گردد و از عامه كسانى كه اعتراف كردند باين موضوع و اخبارى نقل كردند بسيار هستند كه ما در كلم الطيب مجلد دوم صفحه 190 مفصلا ذكر كرده‏ايم و اينجا بطور فهرست اشاره مي كنيم:

1- ثعلبى امام المفسرين بسه سند از ابن عباس و حضرت باقر (ع) و حضرت‏

اطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏4، ص 423

صادق (ع) روايت كرده در كتاب الكشف و البيان.
2- حموينى در فرائد السمطين از ابى هريره روايت كرده.
3-  صاحب مناقب الفاخرة از ابى اسحق.
4-  حافظ ابى نعيم در نزول القرآن از ابى رافع.
5-  همين حافظ ابو نعيم از عطية.
6-  مالكى در فصول المهمه از ابى سعيد خدرى.
7-  صدر الأئمه اخطب خوارزمى از ابى هريره.
8- حموينى از ابى سعيد. 9
9- حاكم ابو القاسم در شواهد التنزيل از ابى صالح و ابن عباس.
10-  ابو بكر جرجانى از ابى سعيد.
11-  ابو عبد اللَّه شيرازى از ابى سعيد
12-  ابو احمد مهدى بن بزاز از ابى هارون.
13-  ابو احمد بصرى از ابى سعيد.
14-  مسعود بن ناصر در كتاب درايه از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم.
15-  ابن عبد البر در كتاب استيعاب از بريده و ابى هريره و براء بن عازب و زيد بن ارغم.
16-  صاحب كتاب مشكاة از صحيح ترمذى.
17-  سيوطى در در المنثور از ابى سعيد و ابى هريره.
18-  ابن مردويه در مناقب از ابى سعيد و ابى هريره.
19-  ابن عساكر در تاريخ خود از ابى سعيد و ابى هريره.
20-  فخر رازى در تفسير كبير و غير اينها از كسانى كه از پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم به اسناد خود يا به نحو ارسال نقل كرده ‏اند.

و بالجمله شأن نزول اين دو آيه در موضوع ولايت امير المؤمنين عليه السلام از متواترات بين الفريقين است و ما عين عبارات احاديث منقوله را در كلم الطيب متذكر شده ‏ايم كه بعد از نزول اين آيه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود
(الست اولى بالمؤمنين من انفسهم قالوا بلى فقال من كنت مولاه فهذا على مولاه الخبر)

و اين جمله را در غدير خم از پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم در غاية المرام از طريق عامه 89 حديث و از طريق خاصه 43 حديث روايت كرده و در سفينه جلد دوم صفحه 307 از قاضى نور اللَّه صاحب احقاق الحق از ابن كثير شامى در احوالات محمد بن جرير الطبرسى ميگويد) انى رأيت كتابا جمع فيه احاديث غدير خم فى مجلدين‏

اطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏4، ص 424

ضخيمتين) و از ابى المعالى جوينى نقل فرموده كه در بغداد نزديك صحافى كتابى ديدم كه در نقل روايات غدير خم ظهر كتاب نوشته بود كه اين مجلد 28 در ذكر حديث غدير خم و يتلوه مجلد 29 و ابسط از اينها عبقات مير حامد حسين هندى و الغدير امينى.
(المقام الثانى)

در دلالت و استدلال باين دو آيه بر اثبات خلافت بلافصل امير المؤمنين عليه السلام بپنج وجه ميتوان استدلال كرد:

وجه اول- در آيه منوط فرموده عدم تبليغ آن را بعدم تبليغ رسالت كلية و معلوم است امرى كه تمام احكام اسلامى و دستورات دينى منوط باوست جز ولايت چيزى نيست كه روح ايمان است و بقيه به منزله جسد است.

وجه دوم- اينكه اين امرى بوده كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم خوف شديد داشته از ابلاغ و خداوند وعده عصمت داده و اين جز ولايت على عليه السلام نيست زيرا منافقين و جديد الاسلامي ها با على (ع) خوش بين نبودند يا از جهت اينكه پدران و بستگان آنها بدست آن حضرت كشته شدند يا از جهت اينكه پيغمبر (ص) على را در همه جا بر ديگران تقدم مي داشت موجب حسد و عداوت آنها با على بود يا از جهت اينكه عايشه بسيار حسد مي برد كه پيغمبر با على و فاطمه و حسنين عليهم السلام چه نحو رفتار مي كند كه ريشه فساد همين بود و پدرش را و رفيق او را بر ضد على مي گماشت و البته با اين مطالب پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم كمال خوف را داشت.

وجه سوم- اهميتى كه پيغمبر (ص) به اين موضوع داده و در بيابان متجاوز از ده دوازده هزار نفر با آن حرارت آفتاب حجاز مي خواسته گوشزد تمام بشود مجرد محبت يا فضيلتى براى على (ع) نبوده زيرا آنها را مكرر فرموده بود و اين جز ولايت و خلافت نيست ديديد در موضوع تعيين ولايت عهد چه جشنهاى مفصلى در مملكت گرفته شد.

اطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏4، ص 425

وجه چهارم- در آيه‏ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ‏ الاية معلوم ميشود كه اين امر مهم موجب كمال دين و تماميت نعمت اسلام است و بدون او دين ناقص و نعمت ناتمام است و اين جز ولايت چيز ديگرى نيست.

وجه پنجم- اسلام بدون اين امر مرضى خداوند نبوده و نيست زيرا جسد بى‏روح است و بوسيله اين تبليغ اسلام مرضى خداوند شده و اين جز ولايت چيز ديگرى باين اهميت نيست.

(مقام سوم)
در شرح الفاظ آيه شريفه‏ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ‏ ايها خطاب ببعيد است و در اينجا به مناسبت مقام منيع پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم است و تعبير بالرسول اشاره به مقام رسالت كه وظيفه بزرگ شما رسالت و تبليغ است نبايد كوتاهى و مسامحه نمود.

بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ‏ در اخبار داريم كه در چند موضع در عرفات مكه، جحفه امر به ابلاغ به اين موضوع شده بود لكن فورى نبود و پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم مي ديد و مي دانست كه منافقين در اطراف و كنار هستند و كاملا با اين موضوع مخالف سر سخت هستند و مي ترسيد موجب انبعاث فتنه و تشتت مسلمين و منجر باتلاف نفوس و قتل آن سرور شود و منتظر تأمينى از پروردگار بود تا در غدير خم اين امر اكيد تهديد آميز رسيد كه فرمود (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ) كه اصلا تبليغ رسالت نشده زيرا شرط صحت كليه عبادات ايمان، و رستگارى در آخرت و نيل به سعادت و بهشت و نجات از عذاب منوط بايمان است چنانچه سر تا سر قرآن به اين ناطق است و يكى از اركان مهمه ايمان ولايت است و بدون او ايمان نيست و با عدم ايمان خلود در عذاب و بطلان كليه اعمال است پس بانتفاء جزء اخير علة معلول منتفى ميشود و دستگاه رسالت لغو و باطل مي گردد.
وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ‏ اين وعده قلب مبارك پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم را آرام و اين‏

اطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏4، ص 426

تهديد موجب تشجيع آن سرور شد، ابلاغ فرمود و از تمام اخذ بيعت گرفت حتى از نساء و تا سه روز در اين محل ماند تا بيعت تمام شد.
إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ‏ از آن قساوت قلب و سياهى دل و عناد و حسد و عصبيت از قابليت هدايت افتادند و كردند آنچه كردند كه در بعض اخبار دارد كه مردم بدو شاهد حق خود را ميگيرند و على عليه السلام با دوازده هزار شاهد نتوانست حق خود را بگيرد.

نسخه شناسی 

درباره مولف

کتاب شناسی

منابع: 

طيب سيد عبد الحسين، اطيب البيان في تفسير القرآن‏، تهران، انتشارات اسلام‏، چاپ 1378 ش‏، ج 4، صص 422 - 426