أمين الإسلام طبرسى‏


ابو على، فضل بن حسن بن فضل طبرسى، معروف به امين الاسلام طبرسى در حدود سال‏هاى 460 تا 470 هجرى در مشهد مقدس به دنيا آمد.

نسبت‏
طبرسى را بسيارى از بزرگان، منسوب به طبرستان دانسته ‏اند كه در اين صورت طَبَرسى خوانده مى ‏شود. اما بنابر تحقيق چنين نيست، بلكه طبرسى منسوب به تفرش است و تلفظ آن طَبرِسى است بر وزن تَفرِشى،

زيرا:
اولا: اگر از طبرستان بود نسبت او طبرى مى ‏شد نه طبرسى.
ثانيا: بيهقى در كتاب تاريخ بيهق او را منسوب به تفرش مى ‏داند و با توجه به هم عصر بودن آنان و اينكه هر دو چند سال در بيهق بوده ‏اند و با يكديگر آشنايى نزديك داشته‏ اند قول بيهقى مقدم بر ديگران است.

اشتراك‏
عنوان طبرسى بيشتر اوقات بر امين الاسلام طبرسى صاحب مجمع البيان اطلاق مى‏ گردد. اما علاوه بر او بر بعضى ديگر از بزرگان نيز اطلاق مى‏ شود از جمله:
1- احمد بن على طبرسى مؤلف كتاب احتجاج كه معاصر امين الاسلام است.
2- حسن بن فضل طبرسى فرزند مؤلف و نويسنده كتاب مكارم الأخلاق.
3- ابو محمد بن فضل طبرسى كه معاصر امين الاسلام است و ابن شهر آشوب از او نيز روايت نقل كرده است و...

خاندان‏
خاندان طبرسى از خاندان‏هاى معروف بين شيعيان است.
پدر اوحسن بن فضل‏، خود از علماى عصر خويش بوده است.
فرزند او رضى الدين، حسن بن فضل طبرسى‏ نيز چون خورشيدى در آسمان علم و زهد و تقوا مى‏ درخشد. او از شاگردان پدر بوده و مؤلف كتب فراوانى از جمله‏ مكارم الأخلاق‏ مى‏ باشد.
نوه امين الاسلام طبرسى نيز دنباله راه پدر و جد خويش را گرفته و كتابى ارزشمند چون‏ مشكاة الأنوار از او به يادگار مانده است.

مشايخ و اساتيد
از مهم‏ترين اساتيد و مشايخ روايت فضل بن حسن طبرسى مى‏ توان به:
1- ابو على طوسى، فرزند شيخ الطائفه، شيخ طوسى
2-  حسن بن حسين، جد شيخ منتجب الدين صاحب كتاب فهرست
3-  موفق الدين بكر آبادى
4-  ابو الحسن، عبيد الله بيهقى
5-  شيخ جعفر دوريستى كه از شاگردان شيخ مفيد است، اشاره نمود.

شاگردان‏
شاگردانى كه توسط عالمى بزرگ و مفسّرى گرانقدر چون طبرسى تربيت شوند يكى از دو ركن اساسى را كه استاد باشد يافته ‏اند و اگر ركن ديگر كه استعداد و تلاش شاگرد باشد را هم داشته باشند در مدتى كوتاه به مقامات بلندى دست خواهند يافت و از ستارگان درخشان آسمان علم و دانش خواهند شد.

شاگردان مرحوم امين الاسلام طبرسى بسيارند، اما از جمله چهره‏ هاى سرشناس آنها مى ‏توان به:
1- فرزند بزرگوار او رضى الدين حسن بن فضل طبرسى، صاحب كتاب شريف مكارم الأخلاق
2-  ابن شهر آشوب مازندرانى، مؤلف كتاب معالم العلماء
3-  شيخ منتجب الدين صاحب فهرست
4-  قطب الدين راوندى
5-  عبد الله بن جعفر دوريستى
6-  شاذان بن جبرئيل قمى و... اشاره نمود.

تأليفات‏
بزرگانى چون بيهقى وقتى سخن از تأليفات طبرسى به ميان آورده‏ اند تأليفات او را« كثير» دانسته‏ اند، كه طبرسى داراى تأليفات زيادى است.
اما آنچه به دست ما رسيده به 20 عنوان نمى‏رسد و قطعا تأليفات او بيشتر از اين مقدار بوده.

از جمله كتب طبرسى عبارتند از:
1- مجمع البيان در تفسير قرآن كه در 10 جلد تأليف شده. اين كتاب از بهترين تفاسير شيعه است و شهرتى جهانى دارد.
2- الكاف الشّاف من كتاب الكشاف، خلاصه‏اى است از كتاب تفسير كشاف زمخشرى.
3- جوامع الجامع.
مصنف اولين تفسيرى كه نوشت مجمع البيان بود و در آن زمان كشاف زمخشرى را نديده بود اما پس از اطلاع از كتاب كشاف، تفسير جوامع الجامع را نوشت كه به طور مختصر، جامع فوايد مجمع و كشاف باشد.
4- المستمد من البيان( از البيان شيخ طوسى انتخاب شده).
5- الوافي در تفسير قرآن.
6- إعلام الورى بأعلام الهدى، در فضائل ائمه عليهم السلام.
7- تاج المواليد در اَنساب.
8- الآداب الدينية للخزانة المعينية.
9- النور المبين.
10- كنوز النجاح.
11- عدة السفر و عمدة الحضر و...

وفات‏
مفسر بزرگ قرآن و عالم ربّانى، امين الاسلام طبرسى پس از حدود90 سال زندگى سراسر تلاش و مجاهده در سال‏548 هجرى در بيهق‏ از دنيا رفت.
بنابر نقل بزرگانى چون علامه سيد محسن امين، طبرسى به مرگ طبيعى از دنيا نرفت؛ بلكه به دست دشمنان به شهادت رسيد، اما از جزئيات شهادت او اطلاعى در دست نيست.
بدن مطهر او را از بيهق به مشهد مقدس انتقال داده و در جوار مرقد امام هشتم شيعيان عليه السلام به خاك سپردند.
مرقد شريف او هم اكنون نيز زيارتگاه شيعيان و ارادتمندان خاندان پيامبر عليهم السلام است.

*رسولى، هاشم‏
سيّد هاشم رسولى محلّاتى‏
« سيّد هاشم رسولى محلّاتى»، از نويسندگان و مترجمين معاصر است كه خود در شرح زندگانيش چنين مى‏ گويد:« در رمضان سال در محلات متولد شدم. دوران كودكى تا دوازده سالگى را در محلّات سپرى كردم و تحصيلات ابتدايى را در آن جا نزد برادران مجد كه هر دو معلّم بودند، فرا گرفتم. پس از آن به همراه مرحوم پدرم كه از عالمان محلّات و از شاگردان حاج شيخ عبدالكريم حائرى( ره) بود، به قم آمدم و تا كلاس ششم ابتدايى در مدرسه باقريّه كه در جنوب مدرسه فيضيّه قرار داشت و تحت نظر مرحوم برقعى اداره مى‏ شد، تحصيل كردم.

سپس در اثر تشويق مرحوم پدرش به تحصيل علوم اسلامى پرداختم. قسمت‏هاى زيادى از دو جلد شرح لمعه را نزد حضرات آية اللّه شهيد صدوقى و حجّة الاسلام شيخ اسداللّه نوراللّهى اصفهانى خواندم. قسمت عمده معالم ‏الاصول را نيز نزد پدرم خواندم و بخشى از مطوّل را نزد آيةاللّه شهيد مطهّرى فرا گرفتم و نيز قسمت‏هايى از قوانين را از آية اللّه شيخ عبدالجواد اصفهانى و قسمتى از كفايه ‏الاصول را از آيةاللّه مجاهدى تبريزى و قسمت ديگر آن را نزد حضرت آيةاللّه سيّد محمد باقر طباطبائى بروجردى بهره بردم. سپس در درس خارج فقه و اصول حضرت امام( ره) حاضر شدم و بيش‏ترين استفاده درس خارج من، از ايشان بود؛ به  طورى كه اغلب درس‏هاى ايشان را مى ‏نوشتم كه الآن نسخه ‏هاى دست‏نويس آن‏ها موجود است.

هم‏چنين حدود هفت سال در درس خارج آيه ‏اللّه بروجردى( ره) حاضر شدم. در اين بين مدّتى در درس تفسير مرحوم استاد علّامه طباطبائى هم حاضر شدم و به كمك جمعى از دوستان در استنساخ تفسير الميزان نيز شركت داشتم. همين مسئله سبب شد تا گاه‏ گاهى برخى از مسائل پيچيده و غامض تفسيرى را در جلسات خصوصى از ايشان پرسيده، استفاده ‏هايى ببرم. تا سالى كه امام( ره) به تركيه تبعيد شد، در جلسات درس فقه و اصول ايشان حضور مى‏ يافتم و از آن پس در سال 1344 ش و پس از تبعيد حضرت امام به تركيه، ناچار به تهران هجرت كردم و در محلّه در خونگاه تهران اقامت گزيدم و در مسجد امام صادق( ع) كه تازه بنا شده بود، به اقامه نماز جماعت و بيان احكام الهى و تشكيل كلاس‏هاى درس براى برادران و خواهران و دانش‏جويان پرداختم.

متأسّفانه اين برنامه‏ ها با اين‏كه بسيار سودمند و مورد علاقه اهالى محلّ بود، بيش از حدود چهار ماه ادامه نداشت و با فوت پدرم پايان يافت. در اين سال‏ها، سفرهاى مكرّرى هم به كشور عراق داشتم و چند ماهى هم در نجف اشرف از درس‏هاى خارج آية اللّه حكيم و آيةاللّه سيّد محمود شاهرودى و اساتيد ديگر استفاده كردم.
پدرم سال‏ها در محلّات و قم سكونت داشت. او ايّام تحصيل را در قم و ايّام تعطيل را در محلّات به ارشاد و تبليغ مى‏ پرداخت.

حدود سال‏هاى 1330 ش بود كه جمعى از اهالى امام‏زاده قاسم شميران خدمت آيةاللّه بروجردى آمده، درخواست اعزام عالمى به امام‏زاده شميران كردند و اتّفاقاً پدرم نيز همان روز براى انجام كارى خدمت وى رفته بود و اين تقارن موجب شد كه مهاجرت به امام‏زاده قاسم شميران به ايشان پيشنهاد شود كه با اصرار آيةاللّه بروجردى و پس از استخاره، مرحوم پدرم موافقت كرد و سرانجام به تهران مهاجرت كرد و در امام‏زاده قاسم سكونت يافت.

من نيز تا زمانى كه در قم بودم، در ايّام تعطيل و به‏خصوص در تابستان به جاى مرحوم پدرم به محلّات مى‏ رفتم؛ امّا وقتى كه حضرت امام ( ره) را به تركيه تبعيد كردند، بنده نيز به سبب گرفتارى‏ هاى داخلى و محدوديّتى كه از سوى ساواك برايم فراهم شده بود، نتوانستم در قم بمانم و ناچار به تهران هجرت كردم و در مسجد امام صادق( ع)- واقع در محلّه درخونگاه- به اقامه نماز و نشر احكام مشغول شدم. هنوز برنامه ‏هاى تبليغى ‏ام سر و سامانى نيافته بود كه متأسّفانه فوت پدرم پيش آمد و اين برنامه ناتمام ماند.

پس از فوت وى، اهالى امام‏زاده قاسم نزد آيةاللّه سيّد احمد خوانسارى( ره) رفتند و از ايشان خواستند كه مرا به جاى پدرم به آن جا بفرستد. من نيز به سبب سرپرستى مادر و خواهرانم ناچار به پذيرش اين پيشنهاد شدم و به همان برنامه‏ هايى كه داشتم، ادامه دادم. قبل از پيروزى انقلاب، توفيق بسيارى در تأليف، ترجمه و ساير امور علمى داشتم؛ زيرا اين جا محيطى آرام و بى‏سر و صدا است و براى تحقيقات علمى، مطالعه، تأليف و ترجمه جاى بسيار مناسبى است.

از همان سال‏هاى نخست تحصيل، علاقه وافرى به مطالعه حديث، تفسير و تاريخ داشتم و پيوسته در كنار درس‏هاى صرف، نحو، فقه، اصول و ساير درس‏ها و نيز در اوقات فراغت، از مطالعه كتاب‏هاى تاريخى، تفاسير شيعه و سنّى و احاديث اهل‏بيت( ع) غافل نبودم و به همين دليل، پيوسته در صدد تهيّه كتاب‏هايى در اين زمينه ‏ها بودم؛ ولى متأسّفانه همواره با اين مشكلات مواجه بودم:

1- نداشتن بودجه كافى براى تهيّه كتاب‏
2- كمبود اين‏گونه كتاب‏ها در آن روزگار
3- وجود اغلاط فراوان و نامناسب بودن چاپ‏هاى سنگى كتاب‏هاى مورد نظر
به هر صورت، در اثر مراجعه به كتاب فروشى ‏ها و كتاب‏خانه‏ هاى عمومى با برخى از كتاب شناسان و اساتيد فنّ تصحيح و طبع كتاب آشنا شده و از كمك‏هاى فكرى آنان در راه رفع نياز خود استفاده كردم».
وى در ادامه سخنان خود، به چگونگى شكل‏گيرى چاپخانه و شركتى جهت چاپ كتب مذهبى اشاره كرده است كه ذكر آن در اين مقال ضرورتى ندارد.

آثار:
برخى از آثار ايشان به شرح زير است:
زندگانى امام حسين( ع)، زندگانى اميرالمومنين( ع)، زندگانى حضرت فاطمه زهرا( س) و دختران آن حضرت، تاريخ اسلام: از پيدايش عرب تا پايان خلافت عثمان، تصحيح اثبات الهداه شيخ حرعاملى( صاحب وسائل الشيعه) در هفت جلد، ترجمه مقاتل الطالبين، ترجمه مفاتيح‏ الجنان محدث قمى، ترجمه قسمت آخر اصول كافى، ترجمه روضه كافى در جلد، تحقيق و بررسى تأليفات شيخ طوسى و شروح و تعليقات آن‏ها، ترجمه سيره ابن‏ هشام در جلد، كيفر گناه، آداب معاشرت در اسلام، راه مبارزه با گناه، تاريخ انبياء در جلد.

*يزدى طباطبايى، فضل‏الله‏
درباره تهيه نشده است.