حاج شيخ عزيز الله عطاردى‏

حاج شيخ عزيزالله عطاردى روز پنجم آذر 1307 ش در يكى از توابع شهرستان قوچان به دنيا آمد. او در حالى كه پنج سال بيشتر نداشت، حيات علمى خود را با آموختن قرآن آغاز كرد. در سال 1325 وارد حوزه علميه قوچان شد و در سال 1327 به حوزه مشهد رفت. در سال 1331 راهى تهران گرديد و كار تصحيح متون را آغاز نمود. نخستين كار او استخراج غلطنامه فروع كافى مى ‏باشد.

مرحوم استاد على‏اكبر غفارى در اين باره چنين نگاشته است:« هذا و أشكر جميل مساعى شقيقى الفاضل الشيخ عزيزاللَّه العطاردى حيث عاضدنى فى تصحيحه المطبعى فشكر له ثمّ شكر». در سال 1342 ايران را به مقصد نجف اشرف ترك كرد و در آن سامان با علّامه امينى آشنا شد.

وى در آن جا موفق به اخذ اجازه‏ى روايت از علما و فقها حوزه علميه گرديد. برخى از استادان ايشان آيات عظام سيد محسن حكيم، سيد ابوالقاسم خويى، سيد محمدهادى ميلانى و علامه آقابزرگ تهرانى مى باشند.
شهيد مطهرى در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران هفت بار از استاد به نيكى ياد كردند، آن جا كه مى‏ گويد: من همه اين يادداشت‏ هايم را از استاد عزيز الله عطاردى در اين كتاب دارم.

سفرهاى استاد عطاردى از سال 1344 با مشرّف شدن به مكه و مدينه آغاز مى ‏شود و پس از آن، سفرهاى متعدّد به كشورهاى هند، پاكستان، افغانستان، يمن، مصر، سوريه، لبنان، انگلستان، فرانسه، بلژيك، آلمان، تركيه، روسيه، ازبكستان، تاجيكستان و تركمنستان در طول 24 سال براى وى ره آوردهاى علمى و فرهنگى فراوان داشته است.

خصايص اخلاقى و علمى و ويژگى‏هاى استاد عطاردى را مى‏ توان در چند محور خلاصه كرد: 1. سخت‏كوشى؛ 2. استفاده از فرصت‏ها؛ 3. سفرهاى فراوان و آشنايى با شخصيت‏هاى علمى و كتاب خانه‏ هاى معتبر جهان؛ 4. مطالعات ميدانى؛ 5. استقلال و خوداتّكايى.

اين مجموعه امتيازها، از وى شخصيتى مفيد، مؤثر و با كارنامه درخشان علمى ساخته است. استاد عطاردى در نيم قرن تلاش علمى، بيش از شصت عنوان كتاب در بيش از يكصد مجلّد به جامعه علمى تقديم كرده است.

آثار وتاليفات:
آثار ايشان نزديك به پنجاه عنوان و بيش از صد جلد است و از نظر موضوعى به چهار حوزه تقسيم مى‏ گردد: حديث، تاريخ، جغرافيا و ادبيات.

تلاش‏هاى استاد در زمينه نهج‏ البلاغه: 1- تصحيح نهج ‏البلاغه 2- معرفى چهل نسخه بسيار كهن از نهج ‏البلاغه 3- شناسايى و تحقيق و انتشار چند شرح كهن از نهج ‏البلاغه 4- تاليف كتاب در دفاع از نهج‏ البلاغه.

همچنين كارهاى ايشان را از لحاظ موضوعى مى ‏توان در موارد زير دسته‏ بندى كرد:
الف- تأليف و پژوهش، 28 عنوان‏
ب- تصحيح، 9 عنوان‏
ج- ترجمه، 9 عنوان‏
د- فهرست نگارى، 3 عنوان‏

*محدث، جلال‏الدين‏
محدث ارموى‏
مرحوم مير جلال الدين حسينى ارموى معروف به محدث ارموى فرزند ميرقاسم در ماه مبارك رمضان 1323 ق/ 1283 ش در اروميه به دنيا آمد. تحصيل را با خواندن گلستان سعدى, صد كلمه رشيد وطواط, كليله و دمنه و درّه نادرى آغاز كرد و در حين تحصيل به تدريس نيز مشغول شد.

پس از اتمام تحصيلات مقدماتى و فراگرفتن ادبيات فارسى به خواندن ادبيات عرب و علوم اسلامى روى آورد. صرف و نحو و فقه و اصول و فلسفه را سال ها در محضر اساتيد دانشور آن شهر فراگرفت و با آنكه بنيه ضعيفى داشت و گاهى دچار بيمارى مى شد و پزشكان او را از مطالعه زياد منع كرده بودند, در تحصيل جديتى فوق العاده از خود نشان داد و در بين علماى شهر مشهور گشت و على رغم آنكه در كسوت روحانيت نبود, مرحوم سيد حسين عرب باغى ارموى( 1369- 1313 ق) او را به لقب ( محدّث) مفتخر ساخت او مدتى نيز به موازات تحصيل به كار پرداخت در همان ايام زبان فرانسه را نيز آموخت.

سپس به حوزه مشهد رفت وچهار سال از آن حوزه پرفيض بهره برد تا آنكه قيام مسجد گوهر شاد پيش آمد, در اين قيام گروه زيادى از طلاب و مردم دستگير شدند و محدث كه در مدرسه ميرزا جعفر مشغول به تحصيل بود نيز به زندان افتاد.

پس از آزادى از زندان به تهران برگشت. او قصد داشت براى ادامه تحصيل به نجف برود, ولى در تهران به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به تبريز رفت و در دبيرستان نظام تبريز مشغول تدريس شد.
در زمان جنگ جهانى دوم تبريز را ترك گفت و به تهران آمد و در كتابخانه ملى با سمت سرپرستى بخش نسخ خطى مشغول كار شد.

تحصيلات دانشگاهى را در دانشكده معقول و منقول به پايان برد, و با تصحيح كتاب فهرست منتجب الدين از آن دانشگاه با درجه عالى دكترا گرفت. دانشكده معقول و منقول آن روز( الهيات كنونى) محدث را به همكارى دعوت كرد و او در سال 1335 به آنها پاسخ مثبت داد و تا 1347- زمانى كه بازنشسته شد- با آن دانشگاه همكارى كرد.

اودر تحقيق و پژوهش اعتماد علما را به خود جلب كرد. نتيجه آن اجازات علمى فراوانى بود كه از اساتيد خود كسب كرده بود.

آثار
آثار علمى محدّث ارموى، دو بخش است: اوّل، آثارى كه خود او تأليف يا ترجمه كرده است. دوم، آثارى كه به تحقيق و تصحيح و حواشى او انجام يافته است.

عناوين برخى از آثار تاليفى، تصحيحى و ترجمه مولف بدين شرح است:
ميزان الملل تاليف على بخش ميرزا قاجار، ترجمه اسرار اللصلوه شهيد ثانى، محاسن برقى تاليف احمد بن محمد بن خالد برقى، زاد السالك تاليف فيض كاشانى، صوارم مهرقه در نقد صواعق محرقه ابن حجر تاليف قاضى شوشترى، كتاب النقض و....

كتاب نقض و مولف آن‏
نصيرالدين عبدالجليل بن ابى الحسين بن ابى الفضل قزوينى رازى از عالمان شيعى و متكلمان برجسته‏ ى سده ‏ى ششم هجرى در ديار رى مى‏ باشد. وى شخصى دانشمند، فصيح و ديندار و از سخنوران و وعاظ معروف زمان خود بوده است.

از تاريخ تولد و وفات او اطلاعى در دست نيست اما از پاره ‏اى قرائن مشخص مى‏ شود كه تولد وى در اواخر قرن پنجم و وفاتش در نيمه‏ ى دوم سده ‏ى ششم هجرى يعنى پس از سال 560 بوده است.

كتاب النقض معروف به« بعض مثالب النواصب فى نقض بعض فضايح الروافض» يكى از آثار نفيسه مصنفه در اوائل نيمه دوم قرن ششم هجرى قمرى است.

نام كامل كتاب او بعض مثالب النواصب فى نقض بعض فضائح الروافض است كه در ردّ كتاب بعض فضائح الروافض نگاشته شده و آن را به اختصار، كتاب نقض مى‏ خوانند.

اين كتاب يكى از آثار ارزشمند كلامى- تاريخى شيعه است كه به زبان فارسى شيواى سده ‏ى ششم هجرى نگارش يافته است. موضوع آن همان‏سان كه از نامش پيداست، پاسخ گويى و ردّ تهمتها ونسبتهاى ناروايى است كه يكى از نويسندگان سنى مذهب ساكن رى در كتابى با نام بعض فضائح الروافض به شيعيان ايراد ساخته است.

*جرجانى، حسين بن حسن‏

شيخ حسين بن حسن جرجانى‏
شيخ« أبو المحاسن حسين بن حسن جرجانى»، فاضل، عالم، متكلم، محدث و مفسّر معروف از مشاهير علماى اماميّه و صاحب تفسير« جلاء الاذهان و جلاء الاحزان فى تفسير القرآن» مى‏باشد. با تتبع در كتب تراجم، متأسفانه به شرح حال درستى از ايشان دست نيافتيم. تنها علامه« محسن امين»، به طور خلاصه به شرح حال مختصرى از او اشاره كرده است.

لذا درباره عصر حيات مؤلف اختلاف ‏نظراتى وجود دارد. در عين حال از اسلوب و سبك نگارش تفسير و كاربرد واژه ‏ها و اصطلاحات و نيز قرائتى كه گاه در ذيل توضيحات ايشان استنباط مى‏ شود، بايد اذعان كرد احتمالا وى از مفسران قرن نهم يا دهم هجرى باشد. مرحوم« ابو المحاسن جرجانى»، از جمله مفسران بزرگ اماميّه بوده كه به طور گسترده در تبيين آيات روح‏بخش الهى از روايات روشنگر مروى از ائمه بزرگوار شيعه بهره‏ هاى وافرى برده است كه اين امر در گرايش تفسيرى ايشان به روش روايى تأثير به سزايى داشته است.

وى در خطبه ‏اى كه در مقدمه تفسير خود آورده است به حديث نبوى ثقلين به عنوان يكى از دو وزنه‏اى كه لازم است مسلمانان جهت رهنمون شدن به حقيقت، بدان تمسك جويند نام مى ‏برد. لذا هر گاه ايشان در تفسير آيه‏اى با ابهام مواجه مى‏ شود به ويژه در تفسير آيات متشابه، تنها ابزار گشاينده مشكل را استناد به روايات مى‏داند و با استفاده از آنها به تفسير آيه و رفع ابهام مى‏پردازد.

ظاهرا ايشان از سادات حسينى بوده است. بر همين اساس برخى او را « ابو المحاسن حسين بن حسن حسينى جرجانى» معروف به « سيّد گازر» مى ‏دانند و اين دو عنوان را بر يك معنون اطلاق كرده ‏اند. در عين حال به زعم برخى، آنها دو شخصيّت مستقل بوده كه حتّى معاصر هم نبوده ‏اند.

انگيزه مفسر از تدوين تفسير
« ابو المحاسن جرجانى»، در ديباچه تفسير خود ضمن بيان مطالبى پيرامون تفسير قرآن كريم، به انگيزه نگارش و تأليف و سبك تفسيرى خود اشاره مى‏ كند و مى‏ گويد:

چون يكى از اين دو متمسك، كتاب خداى و گذاشته مصطفى است و عوام از فائده اين كتاب بى‏نصيب‏اند، از آن كه علم تأويل و تفسير آن كسى داند كه سال‏هاى دراز در درياى علوم غوطه خورده باشد و به غوص فكر، جواهر بيان و نكات قرآن به دست آورده باشد نه از هر دريايى.

بلكه از درياى « انا مدينة العلم و على بابها» حاصل كرده باشد و تفاسير اصحاب، آنچه به عربى است عوام را از آن بهره ‏اى نيست، و آنچه به زبان فارسى است بعضى كه اختصارى دارد از فائده عارى است، و آنچه مطوّل است در او اعراب و لغت و اشتقاق و قرائت قرّاء و اختلاف مفسران از بس كه آورده‏اند عوام در مطالعه آن سرگشته و حيران مى‏ مانند و از فائده آن بى ‏نصيب مى  ‏شوند، چون حال بر اين جمله يافتم از بخشنده جان و بخشاينده انس و جانّ مدد خواستم و به توفيق و يارى وى اين كتاب را در تفسير قرآن تأليف كردم و نام او « جلاء الاذهان و جلاء الاحزان فى تفسير القرآن» نهادم و در او جمع كردم از تأويل آيات و تفسير مشكلات، آنچه بزرگان دين و پيشوايان اهل يقين بر محك عقل زده‏اند.