سيد هاشم بحرانى

سيد هاشم فرزند سليمان بن اسماعيل بحرانى توبلى كتكتانى است ( توبل از توابع بحرين است و كتكتان يكى از روستاهاى توبل مى ‏باشد.)

وى عالمى فاضل و نكته سنج فقيه، مفسر و آگاه به حال رجال اسلامى، محدث و اديب و مسلط به دقايق نظم و نثر زبان عربى بود. نسب او را به امام موسى كاظم «عليه السلام» مى ‏رسانند.

او در زهد و پرهيزكارى به پايه ‏اى رسيده بود كه در اين باره، از وى و مقدس اردبيلى همچون نمونه‏ اى ياد مى ‏كردند.

مؤلف روضات الجنات در جلد 8 صفحه 181 مى ‏نويسد: اين محقق شريف در پى پژوهش اخبار و احاديثى بود كه به جز دانشمند بزرگ شيعه مجلسى هيچكس ديگر به سراغ آنها نرفته بود.

بحرانى كتابهاى بسيارى نوشته است، ولى من به كتابى از وى درباره فتاواى احكام شرعى بر نخورده ‏ام و نوشته‏ هاى او، تنها گردآورى و تأليف است.

در هيچ يك از آنها كه به دست من رسيده است، از ترجيح گفته‏ اى بر گفته‏ اى يا بر بحثى و يا از اختيار نظر و قولى، سخن نگفته است.

بحرانى پس از شيخ محمد بن ماجد بحرانى مرجع امور شرعيه شد و كار قضا و داورى و امور حسبيه را به بهترين وجه، انجام مى ‏داد، در امر به معروف و نهى از منكر و برقرارى عدالت نيز اهتمام بسيار داشت.

صاحب جواهر او و مقدس اردبيلى را واجد ملكه عدالت مى ‏داند. دامنه مرجعيت او از بحرين فراتر بوده و در بيشتر بلاد شيعه مردم از او تقليد مى‏ كردند.

شمارى از عالمان از وى استجازه مى ‏نموده‏ اند تا اسانيد روايتشان را به پيشوايان معصوم «عليه السلام» برسانند.

محقق بحرانى و شيخ حرّ عاملى از شاگردان ايشان بوده ‏اند.

سيد هاشم چندى در نجف اشرف به سر برده و در همين زمان است كه از شيخ فخر الدين طريحى روايت نموده است.

وى به ايران مسافرت كرده، مشهد مقدس رضوى را زيارت نموده و آنجا از سيد عبد العظيم بن عباس استرآبادى روايت كرده است.

صاحب اعيان الشيعه در ج 10 ص 249 به نقل از تتمه امل الآمل مى ‏نويسد: او كوهى از علم و دريايى از معرفت بود، در كثرت تحقيق و وسعت اطلاع، كسى بر او سبقت نگرفته و در آينده سبقت نخواهد گرفت، حتى بر مرحوم مجلسى در اين زمينه، برترى دارد، زيرا از كتب و مصادرى نقل مى ‏كند كه مرحوم مجلسى از آنها روايت نكرده است.

تأليفات
سيد هاشم بحرانى داراى بيش از هفتاد و پنج تأليف بزرگ و كوچك و متوسط است بيشتر فعاليت علمى خويش را ويژه خدمت به ميراث خاندان نبوت «عليهم السلام» و احياء امر ايشان گردانيد و به كار حديث كوشيد.

ايشان غير از«البرهان» چند تأليف قرآنى به شيوه روايى نيز دارند:
1-« نور الانوار فى تفسير القرآن» با ذكر احاديث و روايات مأثورة از خاندان عصمت و نبوت «عليهم السلام» به اختصار، ذيل هر آيه شرح داده است.
2- تفسير«الهداية القرآنية»: به شيوه روايى و ذكر احاديث ذيل هر آيه نگاشته شده است.
3- تفسير«الهادى و ضياء النادى»: در يك جلد بزرگ، پس از ذكر آيات، روايات مأخوذه از كتب معتبر حديثى را نقل نموده، آنگاه تفسير مى ‏نمايد. نسخه ‏اى از آن در كتابخانه آستان قدس رضوى به شماره (6685) موجود است.
4-« المحجة فى ما نزل من القرآن فى القائم الحجة «عج» شامل 120 آيه از آيات قرآن در شأن حضرت حجت «عج»، با ذكر احاديث در ذيل هر آيه.
5- «اللوامع النورانية» كه به ذكر آيات نازل شده در حق حضرت امير«عليه السلام» اختصاص يافته و پس از ذكر هر آيه به نقل روايات مأثوره پرداخته است.
تفاوت تفسير«البرهان» با تفسير«الهادى و ضياء النادى» در اين است كه «البرهان» روايات بيشترى از تفسير«الهادى» را در بر مى ‏گيرد. مصنف در مقدمه البرهان مى ‏نويسد: در ابتدا كتابى به نام «الهادى» در تفسير روايى اهل بيت «عليهم السلام» نگاشتم، بعد از دسترسى به تفسير عياشى، تفسير ابن ماهيار و بعض كتب روايى ديگر، قصد كردم «البرهان» را بنگارم كه شامل تفسير الهادى و روايات اين كتب و تفاسير باشد؛

فراغت از تفسير الهادى در سال 1077 ه. و از تفسير البرهان 1095 ه. براى مصنف حاصل گرديد.