كتاب شناسي تفسير جوامع الجامع
« تفسير جوامع الجامع»، از آثار مفسر گرانقدر ابوعلى فضل بن حسن، مشهور به امين الاسلام طبرسى ( 468 يا 469- 548 ق)، به زبان عربى است كه در آن، آيات قرآن كريم از آغاز تا انجام به صورت ترتيبى در چهار جلد تفسير شده است. اين اثر را- كه به عنوان متن درسى در دوره سطح حوزه علميه قم تدريس مى شود- دكتر ابوالقاسم گرجى تصحيح كرده و برايش مقدمه اى عالمانه نوشته است. نويسنده، تفسير حاضر را بعد از نگارش تفسير ارزنده و مشهورش« مجمع البيان» و مطالعه تفسير« كشاف» زمخشرى، در سال 542 تا 543 در ظرف 12 ماه نوشته است.
كتاب مذكور را مركز مديريت حوزه علميه قم و دانشگاه تهران به صورت مشترك منتشر كرده اند و اين موضوع، نشانه اى از ارزش و اعتبار علمى آن در سطح تحصيلات عالى در دوران حاضر است.
ساختار
در اين كتاب چهار جلدى، تفسير آيات قرآن كريم به اين ترتيب از سوره « فاتحةالكتاب» تا سوره ناس آمده است:
جلد 1: سوره فاتحه تا پايان اعراف؛
جلد 2: سوره انفال تا پايان سوره طه؛
جلد 3: سوره انبياء تا پايان سوره زمر؛
جلد 4: سوره مؤمن تا پايان سوره ناس.
نويسنده، بيشتر به بُعد ادبى و لغوى و بلاغى آيات توجه كرده و به روش و نظم تفسير« كشّاف» مطالبش را سامان داده است و البته طبرسى صاحب نظر است و تقليد پيشه نساخته، بلكه علاوه بر پالايش« كشّاف» و حذف مباحث و مطالب غير ضرورى، مطالبى ارزشمند بر آن افزوده و آرا و نظريات خود را به سبك مفسران و فقيهان اماميه آورده است.
گزارش محتوا
در باره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
1. طبرسى، پس از دستيابى به تفسير« كشّاف»- باآنكه پيشتر دو كتاب تفسيرى را به رشته تحرير درآورده بود- به تدوين تفسير« جوامع الجامع» پرداخت. اين تفسير بدانگونه كه مؤلف در مقدمه آن تصريح كرده، سومين تفسير طبرسى است كه تدوين شده است. او نخست « مجمع البيان» را و سپس تفسيرى وجيز با عنوان« الكافي الشافي» را به رشته تحرير درآورد و پس از آنكه با« كشّاف» روبهرو شد، با عنايت به« كشّاف»، تفسير« جوامع الجامع» را پديد آورد. نظمى را كه طبرسى در كتاب« مجمع البيان» مراعات كرده بود، در كتاب« جوامع» به كار نگرفت، بلكه مباحث را به روش و نظم « كشّاف» ارائه كرد. طبرسى در مقدمه« جوامع الجامع» مى نويسد:« اين تفسير، خلاصه اى از تفسير« كشّاف» و برگرفته از آن است»؛ البته مراد ايشان اقتباس است، نه تقليد و بازنويسى مطالب« كشاف»؛ چه، جناب طبرسى علاوه بر پالايش «كشّاف» و حذف مباحث و مطالب غير ضرورى، مطالبى ارزشمند بر آن افزوده و آرا و نظريات خود را به سبك مفسران و فقيهان اماميه آورده است. در اين رهگذر طبرسى به سه موضوع، عنايت وافر داشته است:
1. لغات؛
2. تركيب آيات؛
3. فصاحت و بلاغت و نكات بلاغى. طبرسى سعى داشته است تا در اين زمينه مطلبى را از تفسير« كشّاف» فروگذار نكند.
2. اين تفسير، پس از تفسير« مجمع البيان»، از معروفترين تأليفات شيخ طبرسى است كه آن را به درخواست فرزند خود تأليف نموده و آن را« وسيط» ناميده است ( مقدمه كتاب، ج 1، ص 17 و 18).
3. طبرسى گرچه گاهى در تفسير« جوامع الجامع» از تفسير« مجمع البيان» و يا شايد از ديگر دانشمندان سخنانى نقل مى كند، ولى مىتوان گفت كه بيشتر، بلكه نزديك به همه مطالب آن از« كشّاف» اقتباس شده است. او حتّى در مواردى كه زمخشرى از تفسير آيه سكوت كرده و يا قرائت غير عاصم را اصل قرار داده و يا عبارت آيه را به نحوى تغيير داده و يا مانند اين امور، از تفسير« كشّاف» تبعيّت نموده است. امتياز اين كتاب از تفسير كشّاف تنها در امور زير است:
الف)- اختصار و حذف زوائد و مطالب غير ضرورى. طبرسى در اين كتاب به طورى در اين باب كوشيده كه غالبا مطالب را در قالب عبارات موجز و كوتاه ترى بهخوبى بيان كرده است، ولى متأسفانه در برخى از موارد اين اختصار موجب تعقيد و يا اخلال لفظى و معنوى شده؛ درحالىكه در« كشّاف» در آن موارد هيچگونه تعقيد و يا اخلالى ديده نمى شود.
ب)- در بسيارى از موارد، رواياتى از طرق شيعه نقل شده كه گاهى با تفسير صاحب « كشّاف» موافق و در بسيارى از مواضع با تفسير مذكور مخالف است.
ج)- طبرسى در اين تفسير در پارهاى از موارد، مطالبى از تفسير كبير خود( مجمع البيان) نيز نقل كرده است.
د)- در مواردى كه آراء كلامى اماميّه با نظر معتزله موافق نيست و يا نظر شخصى طبرسى در تفسير آيه با نظر زمخشرى مخالف است، طبرسى از نظر صاحب« كشّاف» عدول كرده و آنچه را خود حقّ مىدانسته، بيان نموده است( همان، ج 1، ص 19).
4. طبرسى در اين كتاب هرگاه از حضرت صادق( ع) روايتى نقل مى كند، غالبا به جهت رعايت اختصار، حرف « ص» را براى لقب شريف آن حضرت رمز قرار داده و حتّى در پارهاى از موارد از ذكر مثل كلمه « قال» و« عن» و مانند آن قبل از آن حرف نيز صرف نظر نموده است. البته جناب دكتر گرجى به تبعيت از نسخه « ب» كه مصحّح محترم آن- چنانكه خود تصريح كرده- به تصرّف خود رمز مزبور را به « عن الصّادق» تبديل كرده، از به كار بردن رمز مزبور غالبا خوددارى كرده است.
5. اين تفسير به سبك« مجمع البيان» منظّم و مرتّب نيست، بلكه چون « كشّاف» مطالب به دنبال يكديگر آمده است. در آغاز، آياتى چند كه به يك موضوع مربوط است ذكر شده و سپس به تدريج اجزاى آن آيات آورده شده و در ضمن تفسير آن جزء، قرائت و جهات ادبى از صرف و نحو و لغت و اشتقاق و بلاغت و احيانا كلام و فقه و اصول بيان گرديده است ( همان، مقدمه ج 1، ص 20).
6. گفتنى است كه مصحح براى هركدام از جلدهاى چهارگانه اثر حاضر مقدمه اى عالمانه و جداگانه نوشته و برخى از مباحث روشى و چگونگى تصحيح و ويژگى هاى كتاب را شرح داده است.
وضعيت كتاب
كتاب حاضر از نظر تصحيح، روشمند و ممتاز است، به طورى كه بارها از سوى مجامع علمى مورد تقدير و تشويق قرار گرفته است و به عنوان مثال در سال 1362 ش، به عنوان كتاب سال جمهورى اسلامى ايران انتخاب شده است. يكى از پژوهشگران نيز در مقاله اى انتقادى تحت عنوان« غناى دانش و روش در تصحيح جوامع الجامع»، آن را شناسانده و برخى از انتقادات را از نظر تصحيح مطرح كرده است( همان مقدمه ج 3، ص ج).
پاورقى هاى كتاب، روشمند و عالمانه تنظيم شده و در آن افزون بر بيان اختلاف نسخه هاى خطى، برخى از لغات مشكل معنا شده( مقدمه كتاب، ج 1، ص 24، پاورقى 5) و برخى از توضيحات ضرورى در باره موضوعات يا شخصيتها و... آمده ( مقدمه كتاب، ج 3، ص 109) و همچنين شماره جلد و صفحه منابع مورد استناد مؤلف يا مصحح روشن شده است ( مقدمه كتاب، ج 4، ص 92، پاورقى 3).
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. مقاله« جوامع الجامع و كشاف در نگاه تطبيقى»، نوشته محمدحسن گازارى، منتشرشده در فصلنامه پژوهشهاى قرآنى، بهار و تابستان 1381، شماره 29 و 30، قابل دسترسى به آدرس اينترنتى ذيل:
http:// maarefquran. org/ index. php/ page, viewArticle/ LinkID, 07
.