مير جلال الدين حسينى ارموى

مرحوم مير جلال الدين حسينى ارموى معروف به محدث ارموى فرزند ميرقاسم در ماه مبارك رمضان 1323 ق/ 1283 ش در اروميه به دنيا آمد. تحصيل را با خواندن گلستان سعدى, صد كلمه رشيد وطواط, كليله و دمنه و درّه نادرى آغاز كرد و در حين تحصيل به تدريس نيز مشغول شد.

پس از اتمام تحصيلات مقدماتى و فراگرفتن ادبيات فارسى به خواندن ادبيات عرب و علوم اسلامى روى آورد. صرف و نحو و فقه و اصول و فلسفه را سال ها در محضر اساتيد دانشور آن شهر فراگرفت و با آنكه بنيه ضعيفى داشت و گاهى دچار بيمارى مى شد و پزشكان او را از مطالعه زياد منع كرده بودند, در تحصيل جديتى فوق العاده از خود نشان داد و در بين علماى شهر مشهور گشت و على رغم آنكه در كسوت روحانيت نبود, مرحوم سيد حسين عرب باغى ارموى( 1369- 1313 ق) او را به لقب( محدّث) مفتخر ساخت او مدتى نيز به موازات تحصيل به كار پرداخت در همان ايام زبان فرانسه را نيز آموخت.

سپس به حوزه مشهد رفت وچهار سال از آن حوزه پرفيض بهره برد تا آنكه قيام مسجد گوهر شاد پيش آمد, در اين قيام گروه زيادى از طلاب و مردم دستگير شدند و محدث كه در مدرسه ميرزا جعفر مشغول به تحصيل بود نيز به زندان افتاد.

پس از آزادى از زندان به تهران برگشت. او قصد داشت براى ادامه تحصيل به نجف برود, ولى در تهران به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به تبريز رفت و در دبيرستان نظام تبريز مشغول تدريس شد.

در زمان جنگ جهانى دوم تبريز را ترك گفت و به تهران آمد و در كتابخانه ملى با سمت سرپرستى بخش نسخ خطى مشغول كار شد.

تحصيلات دانشگاهى را در دانشكده معقول و منقول به پايان برد, و با تصحيح كتاب فهرست منتجب الدين از آن دانشگاه با درجه عالى دكترا گرفت. دانشكده معقول و منقول آن روز( الهيات كنونى) محدث را به همكارى دعوت كرد و او در سال 1335 به آنها پاسخ مثبت داد و تا 1347- زمانى كه بازنشسته شد- با آن دانشگاه همكارى كرد.

اودر تحقيق و پژوهش اعتماد علما را به خود جلب كرد. نتيجه آن اجازات علمى فراوانى بود كه از اساتيد خود كسب كرده بود.

آثار
آثار علمى محدّث ارموى، دو بخش است: اوّل، آثارى كه خود او تأليف يا ترجمه كرده است. دوم، آثارى كه به تحقيق و تصحيح و حواشى او انجام يافته است.

عناوين برخى از آثار تاليفى، تصحيحى و ترجمه مولف بدين شرح است:
ميزان الملل تاليف على بخش ميرزا قاجار، ترجمه اسرار اللصلوه شهيد ثانى، محاسن برقى تاليف احمد بن محمد بن خالد برقى، زاد السالك تاليف فيض كاشانى، صوارم مهرقه در نقد صواعق محرقه ابن حجر تاليف قاضى شوشترى، كتاب النقض و....

كتاب نقض و مولف آن‏
نصيرالدين عبدالجليل بن ابى الحسين بن ابى الفضل قزوينى رازى از عالمان شيعى و متكلمان برجسته‏ ى سده‏ ى ششم هجرى در ديار رى مى‏ باشد. وى شخصى دانشمند، فصيح و ديندار و از سخنوران و وعاظ معروف زمان خود بوده است.

از تاريخ تولد و وفات او اطلاعى در دست نيست اما از پاره‏اى قرائن مشخص مى‏ شود كه تولد وى در اواخر قرن پنجم ووفاتش در نيمه‏ى دوم سده‏ ى ششم هجرى يعنى پس از سال 560 بوده است.

كتاب النقض معروف به« بعض مثالب النواصب فى نقض بعض فضايح الروافض» يكى از آثار نفيسه مصنفه در اوائل نيمه دوم قرن ششم هجرى قمرى است.

نام كامل كتاب او بعض مثالب النواصب فى نقض بعض فضائح الروافض است كه در ردّ كتاب بعض فضائح الروافض نگاشته شده و آن را به اختصار، كتاب نقض مى‏خوانند.

اين كتاب يكى از آثار ارزشمند كلامى- تاريخى شيعه است كه به زبان فارسى شيواى سده‏ ى ششم هجرى نگارش يافته است. موضوع آن همان‏سان كه از نامش پيداست، پاسخ گويى و ردّ تهمتها ونسبتهاى ناروايى است كه يكى از نويسندگان سنى مذهب ساكن رى در كتابى با نام بعض فضائح الروافض به شيعيان ايراد ساخته است.

*اشكورى، محمد بن على‏

« محمد بن شيخ على بن عبدالوهاب بن پيله فقيه اشكورى ديلمى» ملقّب به« قطب الدّين»،« شيخ الاسلام» و«بهاءالدين»، از مشاهير حكما و عارفان اسلامى سده يازدهم قمرى به ‏شمار مى ‏آيد.

وى از شاگردان برجسته ميرمحمدباقر داماد و هم‏ عصر با حكيمان و عالمان بزرگى چون: فياض لاهيجى، فيض كاشانى، ملا محمّد تقى مجلسى و شيخ حرّ عاملى بوده و عالمى جليل، فاضل، عامل، متأله و متبحر در علوم است.

برخى معتقداند از آنجا كه او در ابتدا، مذاق فلسفى و عرفانى و به آثار تعقّلى، توجه داشته است، در برخى از تأليفات خود، لقب« قطب الدّين» را براى خودش انتخاب نموده ولى در اواخر عمر، چون مذاق اخبارى و تعبدى به خود گرفته بود،« لقب بهاءالدين» را در تفسير براى خود برگزيده است.

او در حدود 1010 ق در لاهيجان، در محله‏اى مشهور به« ميدان»، ديده به جهان گشوده و در خاندان علم، فضيلت و سيادت، رشد و نمو كرده است.

پدرش، از عالمان معروف« اشكورات» رودسر است كه به خاطر داشتن موقعيت ممتاز علمى، توسط والى لاهيجان، بنا به علل ناگفته، از اشكور به لاهيجان آمده و اين شهر را به عنوان وطن اختيار كرده و منصب شيخ‏الاسلامى لاهيجان را عهده‏ دار گرديده است. جدّش شيخ عبدالوهاب و جدّ اعلاى او،« پيله فقيه» اشكورى، همگى از عالمان بزرگ عصر خويش در آن سامان بوده ‏اند.

مادرش زنى علوى به نام فاطمه است كه همراه پدر« سيدعلى» و پدر بزرگش« سيد محمد يمنى» از ترس پادشاه روم، براى حفظ مذهب خود، به ايران آمدند.

قطب الدّين در دوران كودكى از نعمت وجود پدر محروم شد و زير نظر مادر فاضله‏ اش تربيت يافت. سال ورود وى به مركز علمى لاهيجان معلوم نيست؛ ولى قسمت عمده تحصيلاتش را در لاهيجان سپرى نموده است. وى در حدود سال 1035 ق به حوزه علميه اصفهان وارد گرديد.

او در محضر عالمان مشهورى چون ميرداماد و ملاصدرا تلمّذ كرد و سال‏ها از دانش بى‏كران آنان خوشه‏ ها چيد و به تكميل معلومات خود پرداخت. وى بعد از رحلت استادانش، به لاهيجان رفت و در اين شهر رحل اقامت افكند. او در اين ايام، با مرگ برادرش جلال الدّين محمد كه مقام« شيخ‏ الاسلامى» لاهيجان را به عهده داشت مواجه شد و پس از برادرش، عهده‏ دار منصب« شيخ‏ الاسلامى» لاهيجان گرديد و همين امر باعث اقامت دائمى وى در لاهيجان شد. وى به تأليف، تصنيف و مشاغل و مناصب دينى مى‏ پرداخته است.

وى در سال 1058 ق، مشغول تأليف كتاب « محبوب القلوب» در لاهيجان بوده است. او ضمن گلايه از روزگار و عالمان غيرعامل، خود عالمى عامل و فقيه بارعى بود.

او در سال 1086 ق به هندوستان سفر كرد و كتاب تفسير شرف را در شهر« پتنه» به اتمام رسانيد. علت سفر وى به هندوستان معلوم نيست؛ ولى مسلم است كه زن و فرزندان وى در لاهيجان ساكن بوده ‏اند.

معلوم نيست كه وى چند سال در هند اقامت داشته است. او از طريق دريا به ايران بازگشت و در سال 1088 ق به اصفهان رسيد و در اين شهر اقامت گزيد. وى در اصفهان به امور علمى مى‏ پرداخته كه خبر حادثه عظيم زلزله در لاهيجان و گيلان به وى مى‏ رسد و وى را به سختى ناراحت و نگران مى ‏نمايد.

او داراى قريحه شعرى نيز بوده است. با ملاحظه آثار وى، اين مطلب صريحاً آشكار مى ‏شود؛ زيرا مؤلف مقدار زيادى از اشعار را به صراحت به خود اسناد مى د‏هد. از ملاحظه اين اشعار پرمغز و پخته، قدرت طبع و قريحه سرشار و توانايى وى در شعر به دست مى ‏آيد.

از سال رحلت وى اطلاع دقيقى در دست نيست، اما از آنجا كه خود در محبوب القلوب تصريح كرده، از زلزله هولناك لاهيجان كه در سال 1088 ق رخ داده است، جان سالم بدر برده و از طرفى ديگر فرزندش، شيخ محمد جعفر، در سال 1095 ق از آماده‏ سازى فهرست محبوب القلوب فراغت يافته و در آنجا، هنگامى كه از پدر خويش ياد مى‏ كند، عبارت « رحمةالله‏ عليه» را به كار برده كه حاكى از درگذشت اشكورى است. از ضميمه اين دو مطلب مى‏ شود نتيجه گرفت كه او در فاصله زمانى 1088- 1095 ق چشم از جهان فرو بسته است. پيكر وى را به قم منتقل و در آنجا به خاك سپردند.

آثار:
تاكنون نه اثر از او در علوم گوناگون همانند: تفسير، علوم روايى، فقه، فلسفه، كلام، عرفان، اخلاق و رياضيات شناخته شده است كه عبارتند از:

1- تفسير شريف لاهيجى.
2- محبوب القلوب.
3- فانوس الخيال في إرادة عالم المثال( الرسالة المثالية).
4- الخطرات القلبية( اعمال القلب).
5- ثمرة الفؤاد.
6- خير الرجال.
7- شرح الصحيفة السجّادية.
8- شرح بيتى از مثنوى.
9- لطائف الحساب در رياضيات.

منابع: 

ادهم ‏نژاد لنگرودى، محمدتقى،« ستارگان حرم» ج 18، ص 203- 217،( با اندكى تصرف).