کتاب شناسی تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين

« منهج الصادقين» با نام كامل « تفسير كبير منهج الصادقين فى الزام المخالفين» تاليف ملا فتح اللّه كاشانى از تفاسير ارزشمند شيعى است كه در سال 982 ق به زبان فارسى روان و سليس نگاشته شده است.

انگيزه نويسنده از تاليف كتاب به گفته خود او نگارش تفسيرى فارسى، با اسلوب زبانى و لغاتى غير ملال ‏انگيز، نه بيش از اندازه مفصل و نه بسيار مختصر، و نيز موافق باورها و عقايد اماميه و شامل آثار و اخبار اهل بيت( ع) بوده است.

ساختار:
تفسير منهج همانند « روض الجنان» تفسيرى جامع است كه عهده ‏دار پرداختن به تمامى قرآن بوده و از ابعاد مختلف فرهنگ اسلامى سخن رانده و در پرتو آيات الهى، حقايق گوناگونى را عرضه كرده است.

مفسر پيش از آغاز تفسير سوره‏ ى حمد، ده فصل قرار داده است، كه در آن از مقدمات تفسير و علوم قرآنى، سخن مى‏ گويد:
فصل اول: در ياد كرد نام هاى قاريان‏
فصل دوم: در ذكر نام هاى قرآن و معناى سوره و آيه‏
فصل سوم: در توضيح صحيح ‏ترين قول در اعداد آيات قرآن و فايده‏ ى دانستن آن‏
فصل چهارم: تبيين معناى تفسير و تأويل‏
فصل پنجم: توضيح حديث: « نزل‏ القرآن على سبعة احرف...»
فصل ششم: در توضيح معناى تفسير به رأى‏
فصل هفتم: در مصونيت قرآن از تحريف‏
فصل هشتم: در تبيين اين‏كه، قرآن در زمان پيامبر( ص) مدون بوده است.
فصل نهم: در بيان اعجاز قرآن‏
فصل دهم: در ياد كرد رواياتى كه در ترغيب بر خواندن و فراگرفتن قرآن وارد شده است.

گزارش محتوا:
ملا فتح اللّه با توجه به تفاسير معتبرى نظير كشاف زمخشرى، انوار التنزيل بيضاوى، مجمع البيان طبرسى و با استفاده از تفسير ابو الفتوح رازى آن را تأليف كرده است و از تفسير اخير بهره‏ى فراوان برگرفته و گاه عبارات را عيناً نقل كرده است.

تفسير منهج الصادقين، تفسيرى جامع و مشتمل بر مباحث مختلف و مطالب متنوع است. مؤلف آن كه شرح حال نگاران، وى را به عنوان عالمى كامل، متكلمى فقيه و مفسرى فاضل ستوده ‏اند، با آگاهى گسترده از ابعاد مختلف فرهنگ اسلامى، تفسيرش را از اطلاعات ارزشمندى و مباحث گوناگونى آكنده كرده است.

مرحوم علامه شعرانى كه تفسير را تصحيح كرده است، در ارتباط با ابعاد مختلف آن با اشاره ‏اى به منابع مؤلف ( در جلد دوم نسخه‏ى تحقيق شده‏ى خود صفحه‏ى 4- 5) چنين نوشته است:« غالب تفسير بيضاوى را مندرج ساخته است و بسيارى از نكات تفسير كشاف را نيز، از تفسير مجمع البيان بسيار نقل كرده است، نه از شواهد و حجت‏ها و تحقيقات علمى آن، بلكه از قصص و تواريخ موجود در مجمع البيان، از تفاسير نيز به تفسير تبيان، ابو الفتوح و گازر مراجعه كرده است،

و گاه سخنان عرفانى از بزرگان و مشاهير متصوفه نقل نموده است. مانند: شرح التعرف و قشيرى و ابو عبد الرحمن سلمى و امثال ايشان،...

مؤلف در نقل عبارات ديگران، گاه از خود، توضيحات و شروح و شواهدى افزوده است و در اينگونه موارد، آن را نقل به معنى بايد شمرد؛ چنانكه در بيان حكم متعه، عبارتى از شرح لمعه بسيار طولانى ‏تر از اصل آورده است.

مفسر پس از مقدمه‏ ى سودمند خود، وارد تفسير سوره‏ ها مى ‏شود، ابتدا به روشنگرى در مدنى يا مكى بودن سوره مى‏ پردازد، و در اين زمينه به نقل اقوالى از ابن عباس، مجاهد، قتاده و حضرت على( ع) مبادرت ورزيده، قول اصح را برمى‏ گزيند.

در ادامه، عدد آيات را متعرض مى‏ شود و به اختلاف عدد از ديدگاه‏ هاى مختلف گروه‏ هاى شامى، بصرى، كوفى، مكى، مدنى و حجازى اشاره داشته، آيات مورد اختلاف را ذكر مى‏ كند.

پس از آن ثواب قرائت سوره، جايگاه و فضائل آن را به نقل از پيامبر اكرم( ص) و ائمه‏ ى اطهار( ع) بيان داشته، اشاره‏ اى به تناسب اختتام سوره ‏ى قبل و افتتاح سوره‏ى بعد مى ‏نمايد. سپس نوبت به ترجمه‏ ى آيات مى‏ رسد، سعى مى‏ نمايد بسيار دقيق و با احتياط باشد، و موافق با قرائت ابوبكر از عاصم و گاهى با تكيه به قرائت حفص از عاصم، بدون تعرض به قرائت ‏هاى شاذ عمل كند. آنگاه اهتمام خود را به ذكر مباحث لغوى، اعراب، صرف و نحو، مسائل بيانى با استشهاد به اشعار عرب در بيان معناى آيه و وجوه محتمل آن بيشتر با اعتماد به تفسير كشاف و بيضاوى، به اختصار و اعتدال، نشان مى‏ دهد.

پس از آن، تحقيق در مفاهيم و مباحث آيات را آغاز مى‏ كند، در اين بخش به ذكر اسباب النزول از منابع شيعه و اهل سنت مى‏ پردازد. با نقل احاديث از پيامبر( ص) و ائمه ( ع) به تبيين آيات مى‏ پردازد و با ذكر قصص و حكايات، مطالب خود را پى مى‏ گيرد.

در اين مجال از روايات جعلى و اسرائيليات نيز استفاده مى ‏كند، اما به سخيف بودن و عدم مقبوليت آنها اشاره دارد، مانند ج 8 ص 46 داستان حضرت داود( ع).

در اين بين توجهى نيز به بيان تناسب آيات و نظم و ترتيب آنها، از خود نشان مى‏ دهد. مسائل فقهى و احكام از نظر مفسر دور نيفتاده، در محل خود به بيان آنها بدون بسط و تفصيل و در برخى موارد با ذكر اقوال و وجوه محتمل، مى ‏پردازد( مانند ج 1، ص 400 به بعد ذيل آيه 187 سوره‏ى بقره)، و در مواردى مانند وضو، طلاق، متعه از مسائل خلافى بين اهل سنت و شيعه، بنا را بر مذهب شيعه‏ى اماميه مى‏ گذارد.

با توجه به ديدگاه شيعى مفسر به طور طبيعى مواردى از ذكر مناقب اهل بيت عصمت و طهارت( ع) به عنوان تفسير، تطبيق و بيان مصداق،( مانند ج دوم، ص 63 ذيل آيه 248 و ج 1، ص 70) در ضمن مطالب ايشان به چشم مى‏ خورد.

مفسر به مباحث عقايد و كلام نيز اهتمام داشته و به بيان ذكر ادله و نقل روايات شيعه و سنى مى‏ پردازد، مانند: بحث امامت، عصمت انبياء، امر بين الامرين، جبر و اختيار، محال بودن دين خدا در قيامت، عدل و....

در خاتمه بايد متذكر شد كه تفسير منهج به ‏لحاظ سلامت، روانى و جامعيت، از زمان نگارش آن مورد توجه عالمان بوده است و در ميان امت اسلامى از معروف‏ ترين تفاسير شيعه به‏ شمار مى‏ رود. آيت الله شهيد مطهرى در كتاب« خدمات متقابل ايران و اسلام» صفحه‏ى 461، فرموده ‏اند:« منهج الصادقين» اين تفسير به زبان فارسى است... و تا سى، چهل سال اخير، يگانه تفسير فارسى متداول بود.»

البته نبايد از اين نكته غافل بود، كه هر تأليفى در فضاى خود تأثيرات فراوانى خواهد داشت اما در زمان هاى بعد و در فضايى كه تأليفات مشابه آن فراوان مى‏ گردد، از تأثيرات آن كاسته و اقبال نسبت به آن كمتر مى ‏گردد. تفسير منهج نيز از اين قاعده مستثنى نبوده است.

در اين عصر كه تأليفات تفسيرى فارسى و عربى نسبتاً فراوان‏تر از قبل گشته و ادبيات آنها به زبان امروز نزديك ‏تر شده، بدين‏ جهت در مراجعه‏ى نسل حاضر گوى سبقت را از تفسير منهج گرفته ‏اند. البته از ارزش علمى منهج، كاسته نمى‏ شود، بحث فقط در مراجعه و استفاده‏ ى وافر از آن است.

وضعيت كتاب:
منهج الصادقين تاكنون چاپهاى متفاوتى داشته است: نخستين بار در سال 1284 در تهران و سپس در سال 1296 در 3 مجلد بزرگ و باز در سال 1314 در تبريز به چاپ رسيد.
پس از آن چاپ‏هاى ديگرى از كتاب صورت گرفته كه از آن جمله چاپ 10 جلدى حاضر به تصحيح، تحقيق، تعليق و مقدمه ‏ى مرحوم آيت ا... شعرانى است. اين چاپ با مقدمه‏اى مفصّل و بسيار سودمند همراه است.

 

منابع: 

1- روضات الجنات خوانسارى، ج 5، ص 345، با تحقيق اسد اللّه اسماعيليان، انتشارات اسماعيليان، قم‏
2- رياض العلماء، ميرزا عبد اللّه افندى، ج 4، ص 318، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى نجفى، قم‏
3- المفسرون حياتهم و منهجهم، سيد محمد على ايازى، ص 679
4- دانشنامه‏ى قرآن و قرآن‏پژوهى، ج 1، ص 766 و ج 2 ص 1790 به كوشش بهاء الدين خرمشاهى‏
5- طبقات مفسران شيعه، دكتر عقيقى بخشايشى، ج 2، ص 410
6- نشريه حوزه، سال چهارم شماره‏ى 21، مرداد و شهريور 1366