امام صادق علیه السلام وغدیر

شهادت ششمین حلقه سلسله الذهب امامت و ولایت را پیش رو داریم.دانشمند و صادق آل پیامبر، آفتاب تابان شهر دانش در ابلاغ پیام غدیر فراوان سخن دارد.

بشنویم گوشه ای از زمزمه غدیر را از زبان ششمین وارث غدیر؛
زيد شحام گويد: نزد امام صادق بودم ، مردى از معتزله ،از ايشان درباره سنت مى پرسيد. حضرت در پاسخ فرمود: هر چيزى كه فرزند آدم به آن نياز دارد (حكم آن ) در سنت خدا و پيامبر(ص ) وجود دارد و چنانچه سنت نبود،خداوند هرگز بر بندگان احتجاج نمى كرد. آن مرد پرسيد: خداوند چگونه با چه چيزى بر ما احتجاج مى كند؟حضرت فرمود:
اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا و بدين وسيله ولايت را تمام گردانيد و اگر سنت يا فريضه تمام نبود، خدا به آن احتجاج نمى كرد.[1]

آن حضرت درباره اميرمؤمنان عليه ‏السلام و نصّ بر امامت ايشان مى‏ فرمايد: «الناطق بالقرآن، العالم بالأحكام، أخو نبى‏الله و خليفته على أمته، و وصيّه عليهم، و وليّه الذى كان منه بمنزلة هارون من موسى، المفروض الطاعة بقول الله عزوجل: «يا أيهاالذين آمنوا أطيعواللّه‏ و اطيعوا الرسول و أولى الأمرمنكم» الموصوف بقوله عزوجل: «انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون»المدعو له بالولاية، المثبت له الامامة يوم غدير خم بقول الرسول عن اللّه‏ عزوجل:«ألست أولى بكم منكم بأنفسكم»؟ قالوا: بلى، قال: فمن كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، وانصر من نصره وأخذل من خذله، وأعن من  أعانه» سخنان اميرمؤمنان از قرآن، ايشان داناى به احكام و دستورات دين، برادر پيامبر خدا، وصى و جانشين آن حضرت در ميان امت بود مانند جايگاهى كه هارون نسبت به موسى داشت، اطاعت آن حضرت طبق آيه: اطيعواللّه‏... واجب است. ولايت آن حضرت بر اساس آيه: انما وليكم‏ اللّه‏... آشكار شده است، امامت آن حضرت در روز غديرخم با سخنان پيامبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏ آله ‏و سلم از جانب خداوند اثبات شده است. پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله ‏و سلم فرمود: آيا من به شما از خودتان سزاوارتر نيستم، گفتند: آرى. فرمود: كسى كه من مولاى او هستم على مولاى او است، خدايا دوست بدار كسى كه او را يارى كند و دشمن بدار كسى كه او را دشمن بدارد و ذليل كن كسى كه او را ذليل كند و يارى كن كسى كه او را يارى كند. ؛[2]

 

  • [1]. تفسير برهان ج 1 ص 446
  • [2]. .الشيخ عبدالله البحرانى: العوالم ج 15/3 ص 270، 271.